کسب درآمد اینترنتی
حتماً اسم سایتهایی را شنیدهاید که درآمد بسیار بالایی دارند و یا کانالهای تلگرامی یا صفحات اینستاگرامی را دیدهاید که روزانه و به صورت 24 ساعته درآمد بسیار بالایی کسب میکنند. تمام اینها شاخههایی از کسب درآمد اینترنتی هستند و شما میتوانید از تمامی اینها درآمدزایی کنید. شما در هر حوزهای که بخواهید وارد شوید باید در آن شاخه تخصص یا تجربه کسب کنید. موارد زیر را در نظر بگیرید:
- برای فروش محصول خود در بازارهای مختلف و یا مشارکت در فروش، باید به بازار و اصول بازاریابی آشنا باشید؛
- برای راهاندازی یک صفحه اینستاگرام، باید بتوانید ارتباط خوبی را با دنبالکنندههای خود برقرار کنید؛
- اگر برای خودتان کار میکنید و فریلنسر هستید، باید رزومه خوبی از خود داشته باشید تا بتوانید به کارفرما ارائه دهید؛
- و اگر یک طراح اپلیکیشن موبایل هستید، باید به دانش برنامه نویسی مسلط باشید.
هر کدام از موارد بالا، مشاغلی هستند که برای موفقیت در آنها به دانش، تجربه و تخصص بالایی احتیاج دارید. بنابراین کسب درآمد اینترنتی کار چندان آسانی نیست ولی اگر بتوانید این درآمد را کسب کنید و روی غلتک بیفتید، دیگر موجی از منابع مالی به سوی شما سرازیر میشود. هر کسب و کاری نیاز به تمرکز و کسب دانش و تجربه دارد. در هر کسب و کاری بخواهید موفق شوید، باید برای آن برنامهریزی و ایده پردازی کنید و تواناییهای خود را به بهترین شکل ممکن به کار بگیرید. پس برای فعالیت در این حوزه ایده پردازی کنید و توانایی خود را در فضای مجازی پیاده کنید. اگر خود را آن قدر توانا میبینید و انگیزه و پشتکار لازم را دارید، باید بگوییم که در این زمینه حتماً موفق میشوید.
کسب درآمد آسان یا سخت ؟
بدون هیچ شک و شبهه میتوان گفت که پاسخ به این سوال مثبت است. در حال حاضر تمامی کسب و کارها دارند تلاش میکنند که بهترین استفاده ممکن را از اینترنت ببرند. به عنوان مثال رستورانها را مد نظر قرار دهید. اسنپ فود امروزه در خدمت تمام رستورانها است. در این زمینه هم اپلیکیشن ارائه خدمات سود میکند و هم به رستورانها و فستفودیها کمک میکند درآمد بیشتری کسب کنند. از این رو میتوان فهمید که حتی کسانی که به صورت مستقیم از اینترنت درآمد کسب نمیکنند، به صورت غیرمستقیم با اینترنت و کسب درآمد اینترنتی در ارتباط هستند.
کسب درآمد از اینترنت محدود به سن و سال یا افراد خاص نمیشود و هر کسی که به تواناییهایش ایمان داشته باشد و بتواند ایدهپردازی کند میتواند به این نوع کسب و کار وارد شود. کسب و کار اینترنتی سختیها و ملالتهای خاص خودش را دارد و کسانی میتوانند در این حوزه موفق شوند و هدفهای خود را محقق کنند که با علاقه و دانش وارد میدان شده باشند.
روند رشد کسب درآمد اینترنتی
روند رشد این حوزه با پیدایش شبکههای اجتماعی و گسترش اینترنت همراه بود. پیدایش کامپیوترها و در پی آن اینترنت، بلافاصله منجر به ظهور کسب و کارهای اینترنتی نشد و بیشتر با روی کار آمدن شبکههای اجتماعی بیشتر قوت گرفت. اما امروزه میبینیم که کامپیوتر و برنامههای کامپیوتری ابزارهای قدرتمند درآمدزایی از اینترنت میباشند و در این حوزه فناوریهای دیجیتال بسیاری وارد شده اند، از جمله گوشیهای همراه و به طبع آن، اپلیکیشنهای موبایلی. در ادامه به بررسی دقیقتر انواع کسب و کار در حوزهی اینترنت خواهیم پرداخت.
کسب درآمد اینترنتی آسان و خودکار
تمامی ابزارهای تولید شده توسط کامپیوتر و اینترنت، برای کاربران آنها بسیار جذاب است به طوری که فعالیت بیش از اندازه در این حوزه بسیار اعتیادآور است. امروزه افراد سعی میکنند بیشتر به این حوزه وارد شوند و بیشتر وقت روزانه خود را در سایتها و شبکههای اجتماعی سپری میکنند. در اینجا به چند نکته اساسی جذابیت کسب درآمد از اینترنت میپردازیم.
کسب درآمد بدون پول
زمانی که صحبت از کسب درآمد اینترنتی و یا کسب و کار فیزیکی و واقعی می کنیم افراد زیادی هستند که با حسرت و ناراحتی نگاه می کنند و نفس عمیقی از روی حسرت می کشند و یا سری به نشانه غم و اندوه تکان می دهند. حق هم دارند با این اوضاع خراب اقتصادی ، تورم بالا ، بیکاری ، نداشتن ثبات قیمت ها و هزار هزار مشکل و معضل دیگر اقتصادی ، آنهایی که کسب و کار دارند هم در حال تعطیل شدن هستند چه برسد به اینکه بخواهید کسب و کاری را شروع کنید .
البته خودم قبول دارم که اوضاع اقتصادی و کسب و کار بسیار سخت شده است و همه ما این فشار و سختی را روی دوشمان تحمل می کنیم اما نمی توان دست روی دست گذاشت و کاری خاصی نکرد.
عده ای معتقدند در این بازار آشفته و نابسامان اگر دارای ایده درست و حسابی باشید می توانید یک کسب درآمد نون و آب دار راه اندازی فقط باید ایده این کار را در ذهنت داشته باشی و با کمی تحقیق آن را اجرایی کنید.
اگر ایده مناسب داشته و بتوانید برنامه ریزی دقیقی داشته باشید مطمئن باشید که کسب درآمد اینترنتی بدون سرمایه امکان پذیر است فقط باید بخواهید
در اینجا قصد دارم تا مزایا و معایب کسب درآمد بدون پول و سرمایه را بگویم و در تاپیک بعدی به راههای و شیوه های ان خواهم پرداخت
مزایای کسب درآمد بدون پول
همین که نیازی به داشتن سرمایهای هنگفت برای راهاندازی کسبوکار ندارید، مزیت بزرگی است و انگیزهتان را برای حرکت در مسیر زیاد میکند. بسیاری از کسبوکارهای کوچک، بدون سرمایه اولیه به سود بالایی میرسند و چه چیز مهیجتر از این؟! بسیاری از کسبوکارهای بدون سرمایه به شکل اینترنتی یا کار در منزل و دورکاری هستند و این خودش امتیازهایی دارد. در این کارها شما میتوانید زمان را مدیریت کنید و به قول معروف «رییس خودتان باشید». چنین مشاغلی نیاز به حضور فیزیکی در محل کار مشخصی ندارد و در نتیجه شما انرژی و هزینۀ رفتوآمدتان را نیز ذخیره میکنید. دستتان برای ایدهپردازی هم باز است و میدانید هر چقدر تلاش کنید و راههای خلاقانهتری را پیش بگیرید، به درآمد بالاتری میرسید.
معایب کسب درآمد بدون پول
با درنظرگرفتن تکتک مزایای راهاندازی کسب و کار بدون سرمایه، نمیتوان این موضوع را کتمان کرد که اگر سرمایه وجود داشت، شاید بسیار سریعتر کارتان را گسترش میدادید. اگرچه در همه حال باید زمان صرف کنید تا میوۀ درختی را که کاشتهاید، بچینید اما اگر سرمایه خوبی وجود داشته باشد، ممکن است زمان رسیدن به نتیجه کمتر شود، زیرا امکانات و موقعیتهای بیشتر و بهتری در دسترس دارید. حتی میتوانید ایدهپردازان و بازاریابان زیادی را استخدام کنید و به درآمد بیشتری برسید، در مقایسه با زمانی که یکّه و تنها هستید یا با گروه کوچکی همکاری میکنید. اما این موضوع اصلاً نگرانکننده نیست چراکه با تلاش و خلاقیت میتوانید کارتان را آنقدر قوی کنید که دیگران روی شما سرمایهگذاری کنند. از سوی دیگر میتوانید زمان رسیدن به نتیجه را با شناخت مخاطب و نیازهایش و گزینش راهکارهای مؤثر، کمتر کنید.
در مطلب بعدی به مشاغل و کسب و کارهایی که بدون سرمایه می توان اقدام به کسب درامد کرد خواهم پرداخت با وبلاگ پول دوست ، آموزش شیوه های نوین کسب درآمد همراه باشید.
ضرورت انعطافپذیری استارتآپها
در حوزه کسبوکارهای اینترنتی، ۳۰ درصد از استارتآپها بیان میکنند که بزرگترین چالش آنها برای استخدام نیرو، رقابت شدید است.
استارتآپهایی که محیط کار انعطافپذیری دارند، شکاف موجود میان این افزایش رقابت و نیاز به استعدادهای برتر را برطرف میکنند. درواقع ۷۳ درصد از جوانان عقیده دارند که داشتن محیط کار و ساعات کار انعطافپذیر، یکی از مهمترین معیارهایی است که هنگام جستجوی کار در نظر میگیرند.
داشتن ساعات منعطف، فقط به جذب و حفظ استعدادهای برتر کمک نمیکند، بلکه در موفقیت کلی استارتآپ شما نیز نقش اساسی دارد. ولی هنوز هم بسیاری از موسسان استارتآپها به انعطافپذیری در محیط کار اعتقادی نداشته و برخی نیز نمیدانند از کجا شروع کنند.
کسب درآمد جالب
با اینکه انعطافپذیری کسبوکار تا حد زیادی بستگی به شغل و ویژگیهای شخصیتی کارمندان دارد، اما مزایای کلی این روش باعث شده است که ریسک آن کم باشد. در این مقاله چهار دلیل برای ضرورت انعطافپذیری محیط کسبوکارها بیان میکنیم:
۱ـ خداحافظی با عدم تعادل کار و زندگی
بسیاری از مردم هنگام جستجو برای شغل، انعطافپذیری را مهمترین معیار خود میدانند، چراکه میخواهند وقت بیشتری را با خانواده بگذارند یا به کارهای سرگرمکننده مشغول باشند. البته کار برای آنها اهمیت دارد، ولی ازآنجاکه داشتن ساعت کاری انعطافپذیر باعث میشود به راحتی و به شکلی کارآمد، هم به کارشان و هم به زندگیشان برسند، چنین گزینهای را ترجیح میدهند.
دیگر دوره ساعات کاری سنتی، از ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر، به سر رسیده است. فناوری به ما این فرصت را داده تا کارهایمان را به شکلی کارآمد و سریع، در هر زمانی به هر کجا که میخواهیم ببریم. کارمندان همواره با یکدیگر در ارتباط هستند. برای مثال اگر کسی در روز تعطیل به دیگری ایمیل بزند، گیرنده میتواند از خانه در همان روز به آن پاسخ دهد.
تاثیر انعطافپذیری محیط کار بر تعادل میان کار و زندگی بدیهی است. بنابراین استارتآپهایی که این مساله را بپذیرند، میتوانند شاهد افزایش قابلتوجهی در بهره وری خود باشند، ضمن آنکه کارمندان هم بهتر میتوانند فشارهای مربوط به کار و زندگی شخصیشان را به دور از محل کار مدیریت کنند.
۲ـ نتیجهگرایی
بسیاری از استارتآپها با انعطافپذیری مخالف هستند زیرا عقیده دارند کارمندان همیشه باید در خدمت مشتریان باشند. در اصل این شرکتها به کارمندان پول میدهند تا حضور فیزیکیشان را حفظ کنند. لیکن این باور که کارکنان باید همیشه جلوی چشم مدیر باشند تا مدیر مطمئن شود کارشان را خوب انجام میدهند، مدتهاست که از دور خارج شده است.
خلاصه اینکه استارتآپها باید بهجای توجه به حضور منظم کارمندان در محل کار، بر نتایج تمرکز کنند. اگرچه این تغییر تفکر ممکن است دشوار باشد، اما پاداش آن ممکن است ورق کسبوکار شما را برگرداند. استارتآپهایی که استراتژیهای نتیجه گرا را به کار گرفتهاند، به نتایجی همچون افزایش وجدان کاری، مشارکت بهتر کارکنان و کاهش استرس آنها دست یافتهاند. بنابراین بهجای تمرکز بر کنترل و مدیریت کارکنان و نحوهی کارشان، سعی کنید خود کار را مدیریت کنید و بر اثربخش بودن انجام کار تمرکز داشته باشید.
البته این روش برای تمامی حرفهها عملی نیست و این شما هستید که باید تصمیم بگیرید که آیا میتوان کاری را از راه دور انجام داد یا خیر. هدفی را برای کارکنان تعیین کنید و به آنها بگویید مادامیکه بتوانند در زمان تعیین شده به این هدف دست پیدا کنند، میتوانند از هر جایی که میخواهند برای شرکت شما کار کنند. بدین ترتیب هم مدیران و هم کارکنان میتوانند وقت بیشتری را برای کار واقعی صرف کنند و امکان دستیابی به نتایج موثر بیشتر میشود و زمان بیشتری برای فکر کردن در مورد شیوهی بهبود استراتژی برای موفقیت در شرکت باقی میماند.
۳ـ صرفه جویی در هزینهها
استارتآپها برای حفظ جریان کار و گسترش شرکت، شدیدا به جریان نقدینگی خود وابسته هستند. اما گاهی اوقات، مدیریت هزینههای عملیاتی و سرمایههای بلااستفاده بسیار دشوار میشود و دفاتر را به تعطیلی میکشاند. انعطافپذیری محیط کار میتواند راهحلی برای این مشکل مخرب باشد. در بازارهایی که برای استخدام نیرو با یکدیگر رقابت میکنند، استارتآپها هزاران دلار صرف میکنند تا افراد بااستعداد را جذب و حفظ کنند. ساعات کاری انعطافپذیر نهتنها به شرکت شما کمک میکند تا از نظر متقاضیان با استعداد متمایز به نظر برسید، بلکه در کنار فرهنگ سازمانی فوقالعاده، آنها را متقاعد میکنید تا کنار شما بمانند. این کار باعث میشود در هزینههای سنگین استخدام نیرو صرفه جویی کنید.
حتی میتوانید یک قدم بیشتر بردارید و روی کارکنان قراردادی تمرکز کنید. چراکه استخدام کارکنان قراردادی کمتر از کارکنان تمام وقت هزینه دارد و بااینحال، به کار با کیفیت هم میانجامد. بدین ترتیب میتوانید کارکنانی را ابتدا آزمایش کنید و سپس در مورد استخدام تمام وقت آنها تصمیم بگیرید. همچنین با این کار پول بیشتری آزاد میشود تا بتوانید آن را صرف توسعه استارتآپ خود نمایید و از ادامه موفقیت آن مطمئن شوید.
۴ـ هماهنگی میان کارکنان
اگر ساعات کاری انعطافپذیر را در سرتاسر سازمان خود به اجرا درآورید، و به کارکنان اجازه دهید خودشان ساعات کارشان را انتخاب کنند، به تقویت کار تیمی و هماهنگی بیشتر در استارتآپ خود کمک کردهاید. ازآنجاکه تمامی کارکنان از امتیاز داشتن ساعات کاری انعطافپذیر برخوردار میشوند، هماهنگی آنها نیز با شما بیشتر خواهد شد.
اگر یکی از کارمندان نتواند کاری را که شدیدا در اولویت است به موقع انجام دهد، یا آنکه مجبور شود به خاطر حضور در جایی، زودتر محل کارش را ترک کند، سایر کارمندان میتوانند ساعات کارشان را تعدیل کرده و در غیاب آن فرد، کارش را انجام دهند. ازآنجاکه این کار به نفع همه است و همه از منافع آن بهرهمند میشوند، ارتباط و پیوند جمعی مستحکمتر میشود و افراد از یکدیگر بیشتر حمایت میکنند.
کارکنانی که ساعات کاری انعطافپذیری دارند ، احساس میکنند توانمندترند، زیرا نیازهای فردی و عاطفی آنها برآورده میشود، و بدین ترتیب نگرش آنها نسبت به کارشان مثبتتر و رضایت آمیزتر میشود. این مثبت اندیشی باعث میشود نیروهای منفی و تنشهایی که استراتژیهای کاری سنتی (که مطابق آنها همه باید همزمان زیر یک سقف کار کنند) بعضاً ایجاد میکنند از بین برود.
آیا استارتآپ شما محیط انعطافپذیری دارد؟
کسب درآمد . کسب درآمد از اینترنت . استارت آپ انعطاف پذیر اینترنت پول یابی تبلیغات راز موفقیت . کارآفرین . کسب و کار . نوآوری
منبع مقاله : سایت پول یابی
خرید یک کسب و کار که دارای رشد پایدار است، بسیار بهتر از ایجاد کسب و کار جدید با آینده نامعلوم است. این مدل تأثیر بالایی در آینده کسب و کار دارد.
کسب درآمد جالب
یکی از مهمترین انتخابهای شغلی که میتوانید داشته باشید این است که بخواهید کارمند شخص دیگری باشید یا برای خودتان کار کنید. نباید خودتان را گول بزنید؛ اگر میخواهید برای خودتان کار کنید، به این معنا نیست که کسبوکار و شرکت خودتان را راهاندازی کنید. رسیدن به ایده خوب و داشتن پول کافی برای کارآفرین یکشبه شدن، آسان نیست. افراد زیادی هستند که میخواهند کارآفرین شوند یا فکر میکنند که میخواهند کارآفرین شوند. ولی نمیدانند که از کجا شروع کنند.
آیا تا به حال به یک راه حل سوم فکر کردهاید؟ یک کسبوکار را بخرید و رئیس خودتان باشید! این مدل کسبوکار «کارآفرینی از طریق خرید یک شرکت» (Acquisition) نام دارد و سالها است در دانشگاههای جهان تدریس میشود. بهعنوان مثال، خرید یک کسبوکار توانسته است باعث گسترش شرکت ایجنت بتا (Agent Beta) شود. اگر این شرکت این کار را نمیکرد، میبایست به رشد کم قانع میشد. همین شرکت از طریق خرید یک کسبوکار دیگر به نام فلیپا (Flippa) توانست در سبد خدمات خود تنوع ایجاد کند.
مدیران هوشمند، به دنبال شرکتهایی هستند که رشد کردهاند و سودده هستند. این نوع کسبوکار دارای درآمد پایدار است. کسب و کار پایدار، کسبوکاری است که بانکها و سرمایهگذاران به آن علاقه دارند و ریسک بسیار کمی برای سرمایهگذاری دارد که باعث جذاب بودن آن میشود.
چه چیز باعث پایداری کسبوکار میشود؟
مشتریان وفادار باعث پایداری یک کسبوکار میشوند. مشتری که بتواند خریدهای مجدد داشته باشد، برای ادامه حیات یک شرکت بسیار حیاتی است. توسعه سریع پایگاه مشتریان ضامن ادامه رشد کسب و کار نیست. بنابراین صاحبان کسبوکار نباید با این مسئله گمراه شوند. برای خرید یک کسبوکار باید به دنبال شرکتهایی بود که هستهای از مشتریان وفادار دارند که همیشه محصولات و خدمات آنها را خریداری میکنند. ولی آیا مشتریان همیشه ثابت هستند یا تغییر هم میکنند؟ تغییرات دورهای در پایگاه مشتریان نشانه این است که کسب و کار نتوانسته بازار خاص خود را پیدا کند. در نتیجه پول، زمان و منابع به دنبال پیدا کردن مشتری خاص هدر رفته است.
رشد آرام بهتر است یا رشد سریع؟
مورد دیگری که باید به آن اشاره کرد، مدل رشد آرام است. چون وقتی که شما وارد یک کسبوکار جدید میشوید، تمایل ندارید وارد بحرانهایی مثل موجودی انبار بالا، مشکلات سرویس مشتریان، حمل و نقل، انبارداری، آموزش و مشکلاتی از این قبیل شوید که نتیجه رشد بالا است. البته فکر نکنید باید برای خرید، به سراغ یک شرکت سطح پایین بروید که احتمالا هیچگونه پایگاه مشتری در آینده نخواهد داشت.
یکی از مشاوران خبره در زمینه خرید کسبوکار میگوید: «به دنبال خرید شرکتی باشید که طی سالیان گذشته رشد پایداری داشته است و محصول یا خدمت آن شرکت در سالهای آتی، تقاضای پایداری از جانب مشتری داشته باشد.» تأسیس یک شرکت، ریسک خیلی بزرگی است و ساعتها کار مدام میطلبد. شما بدون هیچ پولی شروع میکنید و میبایست به دنبال مشتری باشید که کسبوکارتان رشد کند. شما هیچ پایگاه مشتری ندارید و باید از صفر شروع کنید. کارمندان آموزشدیده و باتجربه ندارید که به شما سرنخ بدهند و کارهای مهم شما را انجام دهند. ولی خرید یک شرکت پایدار، به این معنی است که باید جزئیات کوچکی را تغییر دهید تا به سبک دلخواهتان تبدیل شود و بانکها بتوانند با طیب خاطر، اعتبارات بانکی را به شرکت شما سرازیر کنند.
کسب درآمد . کسب درآمد از اینترنت . استارتآپ .بیزینس . پایداری کسب و کار . خریداستارت آپ . رکود کسب و کار . کسب و کار
منبع :سایت پول یابی, کسب درآمد از اینترنت
تاثیر نام و رنگ در انواع برندها
کسب درآمد و افزایش درآمد با شهرت و معروفیت بیشتر می شود و این موجب جلب اعتماد و اطمینان مشتری می شود . دلیل آن هم شاخص و مطرح شدن است . هر کسب و کاری که شاخص شود در دید بوده و محصولات و خدماتش مشتری بیشتری خواهد داشت. شاخص بودن یا برند شدن در توسعه کسب درآمد مهم است و جنبه های مختلفی دارد که بررسی خواهد شد.
شیوه های کسب درآمد جالب
افراد زیادی درباره برندینگ و توسعه آن صحبت کردهاند؛ که یکی از شاخصترین این افراد در ایران، پرویز درگی است .درگی در مورد انواع برندینگ، معتقد است که در یک دسته بندی معمول میتوانیم آنها را به شش مدل تقسیم بندی کرد:
- برند محصولات
ماشین، یخچال و … مرسومترین نوع برندها را تشکیل میدهند.
- برند خدمات
سازمانهای مختلف، خدماتی را ارائه میدهند که بیمهها و بانکها از معمولترین آنها هستند.
- برند سازمانی
سازمانهای دولتی و خصوصی، باید که به سطحی از برندینگ برسند تا متمایز شده و مزیت رقابتی ایجاد کنند که بتوانند سرپا بمانند.
- برند شخصی
بعضی از شرکتها و کمپانیها، به واسطه نام مدیران و موسسان آنهاست که توسط مشتریان پذیرفته میشوند. در واقع، برند افراد از برند محصولات معروفتر میشود.
- برند وقایع
المپیک و جام جهانی و اسکار و نوبل و … از این دست وقایع هستند که در نوع خودشان برند محسوب میشوند.
- برند جغرافیایی
در حوزه گردشگری خیلی به کار میآیند؛ مثل بعضی از مناطق که معروفتر میشوند. در ایران، شمال معروفیت خاص خودش را دارد؛ در حالی که شاید در غرب و شمال غرب و شمال شرق کشور مناطقی زیباتر هم داشته باشیم.
پرویز درگی همچنین، در مورد نامگذاری برندها معتقد است که باید پنج خصوصیت را مدنظر داشته باشید:
- به دنبال غیرمعمول باشید (کلیشه شکن باشید)
- متمایز باشید
- به دنبال معنی باشید
- باید بتواند به مالکیت شما در بیاید و عمومی نباشد
- به دنبال نامی باشید که بشود با آن ارتباط احساسی گرفت
این کارشناس خبره بازاریابی و برندینگ کشور، همچنین معتقد است که همه برندینگ، تبلیغات نیست، بلکه اجزای تشکیل دهنده برند عبارتند از «نام، خدمات مشتریان، تعهدات، قیمت، احساسات، نگرش و طرز برخورد، نشان تجاری یا لوگو، تبلیغات، روابط عمومی، وب سایت، نحوه پاسخگویی به تلفن ها، ارتباطهای بازرگانی، افراد پاسخگو به مراجعان، روابط با رسانهها و …»
این کارشناس همچنین معتقد است که صاحبان کسبوکار، باید که از روانشناسی رنگها برای گسترش بازاریابی و فروش و برند استفاده کنند، لوگوی برند متمایزی خلق کنند که اصول گرافیک در آن رعایت شده باشد، از فناوریهای جدید و شبکههای اجتماعی در گسترش برندینگ خودشان نهایت استفاده را ببرند .
کسب درآمد . برند . برند سازمانی . برند شخصی . برند محصولات . برند وقایع . برندینگ . توسعه برند
شیوه های کسب درآمد خانگی
شیوه تمرکز کارآفرینان موفق در محیط کار
کسب درآمد با بازاریابی یا مارکتینگ متفاوت
شبکه های اجتماعی امروزه بخش زیادی از زندگی افراد را به خود اختصاص داده اند. در این میان مدیریت چند شبکه اجتماعی مانند اینستاگرام، فیس بوک، توییتر، یوتیوب و گوگل پلاس بدون شک دردسرهای زیادی را به همراه خواهد داشت. مخصوصا اگر بخواهید در تمام آنها عضو بوده و فعالیت داشته باشید.....
امروزه ورود به عرصه کارآفرینی نیازمند تلاش فراوان و پیشبرد اهداف مختلف به منظور دستیابی به موفقیت است. این امر میتواند منجر به افزایش ساعت کاری شما شده و عملاً وقت خالی چندانی برای تان باقی نگذارد. مشکل اساسی در این میان نه در مورد ساعت کاری، بلکه معطوف به چگونگی حفظ تمرکز روی مسائل مهم است.
حفظ تمرکز روی امور مهم عاملی است که کیفیت عملکرد افراد را به طرز چشمگیری افزایش میدهد. با این حال اگر نگاه دقیقی به زندگی مدرن بیندازیم، مشاهده میکنیم که ابزارهای مختلفی امکان دستیابی به این هدف را دشوار ساختهاند. شبکههای اجتماعی و برنامههای آنلاین تنها بخشی از این تکنولوژیها هستند. مشکل اصلی در این میان دسترسی آسان به چنین ابزارهایی حتی در محیط کار است. بر همین اساس در ادامه با هفت کارآفرین موفق در مورد شیوههای حفظ تمرکز در محیط کاری صحبت کردهایم.
۱- اجازه ندهید ایمیلها برنامه هفتهتان را تنظیم کنند
تیم چن، کارآفرین آمریکایی و موسس برند NerdWallet است. این برند در زمینه ارائه مشاوره های اقتصادی به اشخاص حقیقی و حقوقی فعالیت دارد. چن شیوه جالبی را در مورد برنامه ریزی هفتگی دنبال می کند و به این وسیله توانسته است استارتاپ برندش را به ارزشی حدود ۵۵۰ میلیون دلار برساند. شیوه کار خلاقانه و ساده است. در واقع «تیم» ابتدای هر هفته طرحی از آنچه باید انجام دهد، تهیه کرده و به منظور آگاهی از نظر دیگر کارمندانش آن را به وسیله سرویس ایمیل به اشتراک می گذارد. به این ترتیب دیگر خبری از ایمیل های اول هفته کارمندان که چن آن را «کابوس هفته جدید» خطاب میکند، نخواهد بود.
صاحب برند NerdWallet در این مورد این گونه اظهار نظر کرده است: «ابتدای هر هفته به جای آنکه در ایمیل کارمندانم غرق شده و اجازه دهم آنها برای هفته آتی تصمیم بگیرند، برنامه کلی را تهیه کرده و به وسیله یک ایمیل با کارمندان به اشتراک میگذارم. مزیت اصلی این شیوه آن است که ساختار اصلی را شما تهیه کرده و این اجازه را به کارمندان میدهید که به آن شاخ وبرگ دهند. به این ترتیب هم برنامه موردنظرتان را در طول هفته پیگیری خواهید کرد و هم خلاقیت کارمندان را به فعالیت های موردنظرتان اضافه می کنید.»
شیوه های کسب درآمد خانگی
۲- ساده سازی کارها، رمز موفقیت در کسب وکار
آدمهای خوش بین معمولاً دوست ندارند با امور سخت ودشوار دست وپنجه نرم کنند. در واقع آنها قادرند هر فعالیت دشواری را برای خود به یک تفریح و بازی تبدیل کنند. یکی از این افراد خوش بین و خلاق دانیلا یاکوبوفسکی، صاحب فروشگاه اینترنتی BaubleBarاست.
این فروشگاه که در زمینه جواهرات فعالیت دارد، موفق شده تنها در عرض یک سال از زمان تأسیس در سال ۲۰۱۰ ارزش خود را به ۱۱٫۵ میلیون دلار برساند. بر همین اساس دانیلا شیوه خود را یکی از تأثیرگذارترین عوامل در راستای کسب این موفقیت خوانده است. سبک وی خلاقانه و در عین حال ساده است: «من در مورد برنامه ریزی به شدت وسواس دارم. کمتر به یاد دارم کاری را بدون برنامه ریزی قبلی انجام داده باشم. به همین دلیل در محیط کار نیز از برنامه ریزی به عنوان یک اهرم کمکی استفاده میکنم.
اگر میخواهید مانند من عمل کنید، ابتدا امور پیش رو را براساس اولویت و فوریت طبقه بندی کرده و سپس سعی کنید آنها را تا جای ممکن خرد کنید. این کار را آنقدر ادامه دهید که هر فعالیت را بتوان در حداکثر دو ساعت به اتمام رساند.»
صاحب استارتاپ BaubleBar خردسازی امور را راهکاری می داند که فشار روانی ناشی از دشواری شان را کاهش میدهد. به این ترتیب می توان با تمرکز بیشتر فعالیتهای هفته را پیگیری کرد.
۳- تقویت تمرکز با انجام ورزش مخصوص
الیور خراز، کارآفرینی است که حوزه تحصیلات آکادمیکش در زمینه پزشکی را با کارآفرینی ترکیب کرده و حاصل آن را از سال ۲۰۰۷ در دسترس جهان قرار داده است. وب سایت ZocDoc در زمینه ارائه توصیههای پزشکی و معرفی متخصصان برجسته هر منطقه فعالیت دارد. ارزش این برند در حال حاضر ۹۵ میلیون دلار است و اغلب نقاط جهان را تحت پوشش دارد.
نحوه عملکرد الیور هنگامی به ذهنش رسید که در دوران تحصیل مجبور به مطالعه طولانی بود: «تحصیل در دانشگاه به رغم تمام مزایایی که برای من به همراه داشت، مطالعات طولانی و خسته کننده را نیز سد راهم قرار داده بود. اگرچه در ابتدا روزی ۱۴ ساعت مطالعه بسیار دشوار بود، اما به مرور زمان یاد گرفتم که چگونه ذهنم را روی اموری که حتی به آنها علاقه ندارم، متمرکز کنم. این شیوه تنها نیازمند تکرار زیاد است. به این ترتیب که ابتدا باید تلاش کنید ذهنتان را روی یک موضوع دلخواه برای پنج دقیقه متمرکز کنید.
توجه داشته باشید که در این پنج دقیقه باید فقط در مورد موضوع موردنظر فکر کنید. هر امر دیگری که تمرکزتان را برهم بزند، تمرین را خراب کرده و پس از یک ساعت دوباره باید از ابتدا شروع کنید. به مرور زمان تمرکزتان را افزایش دهید. برای من حدود شش ماه طول کشید تا بتوانم تمرکزم را به دو ساعت مداوم افزایش دهم.»
کسب درآمد با بازاریابی یا مارکتینگ متفاوت
۴- از تفریح و بیکاری نترسید
مریل استابز، صاحب یکی از خوشمزه ترین شرکت های جهان است. این کارآفرین جوان یک شبکه اجتماعی در زمینه آشپزی ایجاد کرده است. Food52 سایتی است که در آن می توانید شیوه پخت غذاهایی از سراسر جهان را پیدا کنید. همچنین برای آنهایی که علاقه مند هستند، امکان بارگذاری تصاویر و فرمول غذاهای موردنظرشان فراهم خواهد بود.
همان قدر که ایده استابز خلاقانه است، شیوه فعالیت وی نیز جالب توجه است. این شیوه براساس ایجاد تعادل میان ساعت کاری و استراحت به منظور تقویت تمرکز طراحی شده است. به بیان مریل، پس از هر فعالیت مهمی که انجام می دهیم، فکر و جسم مان نیاز به استراحت دارد. توجه به همین نکته کوچک در زمان نیاز به تمرکز و دقت فراوان شما را با انرژی خارق العاده ای مواجه می سازد.
«برخی افراد به گونه ای رفتار میکنند که انگار تفریح و بیکاری در برخی از ساعات روز یک جرم عجیب است. برای من اینکه پس از چهار ساعت فعالیت کاری از محل کار خارج شده، به یکی از پارک های اطرف رفته یا اندکی قدم بزنم امری کاملاً طبیعی است. استراحت، تفریح و بیکاری به من امکان تقویت توانایی تمرکز در مواقع موردنیاز را میدهد.»
۵- خداحافظی با تلفن همراه
اگر تاچندی پیش طراحی سایت یک مهارت تخصصی بود، دیو روسنکو با استارتاپ Weebly همه معادلات را به چالش کشید. Weebly با هدف ساده سازی فرآیند طراحی سایت و تبدیل آن به روند کشیدن و رها کردن (Drag and Drop) معرفی شده است.
این کارآفرین فرانسوی ایده جالبی در مورد حفظ تمرکز دارد: «من عادت دارم هنگامی که در یک کنفرانس، جلسه یا ملاقات کاری هستم، تلفن و ساعتم را فراموش کنم. این دو ابزار عمدتا در هنگام صحبت های افراد مورد توجه قرار گرفته و باعث کاهش تمرکز کامل شخص می شود. به عنوان یک فرد متعهد در شرکت نیز چنین ایده رفتاری را پیاده کردهام. در واقع قانون غیرقابل تخطی در Weebly آن است که در حین جلسات لپ تاپ ها باید خاموش باشند.
تفاوتی ندارد که شما کارمند معمولی هستید یا مجری جلسه، این قانون در مورد همه یکسان خواهد بود. امتحان چنین شیوه ای به شما نشان خواهد داد که بدون استفاده از ابزارهای مدرن افراد تمرکز ذهنی بیشتری در جلسات دارند.»
۶- تحرک بیشتر، عملکرد بهتر
شبکه های اجتماعی امروزه بخش زیادی از زندگی افراد را به خود اختصاص داده اند. در این میان مدیریت چند شبکه اجتماعی مانند اینستاگرام، فیس بوک، توییتر، یوتیوب و گوگل پلاس بدون شک دردسرهای زیادی را به همراه خواهد داشت. مخصوصا اگر بخواهید در تمام آنها عضو بوده و فعالیت داشته باشید. بر همین اساس رایان هوملز طرح دامنه مدیریت یکپارچه شبکه های اجتماعی به نام Hootsuite را طراحی کرده است.
برخلاف آنچه در ذهن بسیاری از افراد در مورد کارآفرینان فعال در حوزه IT ثبت شده است، هولمز نه تنها بیشتر ساعات روز را پای کامپیوتر نمیگذراند، بلکه یک ورزشکار نیمه حرفهای است. «اینکه ابتدای روز را با کار شروع کنم، بیشتر شبیه یک کابوس است تا زندگی خلاقانه. البته این امر لزوما به معنای در خانه ماندن نیست. شروع روز با یک پیاده روی نسبتا طولانی و ورزش یوگا مناسب به نظر می رسد. همچنین در تعطیلات آخر هفته نیز نباید ورزش های آبی و کوهنوردی را فراموش کرد. در هر حال اگر بخواهیم عملکرد مناسبی در زمان فعالیت حرفه ای داشته باشیم، به جای تمرکز روی ساعت کاری باید به بازدهی آن توجه کنیم. ورزش عاملی است که به من در راستای افزایش کیفیت عملکردم کمک میکند.»
۷- هر روز یک کار متفاوت
جنی ریپس، یکی از جوان ترین کارآفرینانی است که توانسته به لیست مجله فوربس راه پیدا کند. حوزه فعالیت وی در زمینه تولید نوشیدنی است. نکته اساسی که آن را عامل اصلی موفقیت خود می داند، اختصاص هر یک از روزهای هفته به انجام یک فعالیت مشخص است. در واقع آنچه صاحب برند Owl’s Brew تقسیم بندی روزهای هفته می نامد، نقشی اساسی در این شرکا ایفا می کند. «تجربه عملی به من ثابت کرده که نمی توان در یک روز به چند کار و پروژه مختلف رسیدگی کرد. بر همین اساس به هیچ کارمندی اجازه ارتکاب چنین اشتباهی را نمی دهم.»
کسب درآمد . تمرکز در کار . حفظ تمرکز . کارآفرینی . کسب و کار . محیط کار . مدیریت کسب و کار
رفع استرس از محیط کسب درآمد
مدیر مجموعه وظیفه دارد به دقت اتمسفر کسب و کار را مورد بررسی مداوم قرار داده و هر گونه عاملی که سبب از میان رفتن آرامش در این فضا می شود را در حد توان حذف کند. فرقی نمی کند این عامل چه چیزی باشد، باید بتوانید با آن برخورد منطقی داشته باشید. حال اگر چندین عامل همزمان با هم در ایجاد چنین وضعیتی دخیل هستند چه کاری باید انجام داد؟ در این وضعیت بهترین راه حل در صورت امکان، جا به جایی مکان کسب و کار است. انتخاب محیطی مناسب تر و ایجاد یک تغییر بزرگ می تواند تا حد بالایی منجر به کاهش آشفتگی های موجود شود. در این جا به جایی هر چیزی که مسبب القای استرس به مجموعه است را حذف کنید....
شیوه های کسب درآمد جالب
قطعا یکی از مهم ترین دغدغههای مدیر هر کسب و کاری، به حداقل رساندن استرس ها و درگیری های فکری مجموعه خواهد بود. همان طور که اطلاع دارید، استرس به طور کاملا مستقیم تاثیرات منفی بر روند فعالیت و توسعه کسب و کار داشته و از این رو ایجاد محیطی فارغ از هر گونه آشفتگی ذهنی باید در دستور کار مدیران قرار داده شود.
اما چگونه میتوان فضای کسب و کار را به محیطی عاری از استرس تبدیل کرد؟ شاید عجیب باشد اما اگر در انجام این مورد گام های لازم را بردارید، به تدریج درآمدی بیش از پیش نیز خواهید داشت! کار و فعالیت در بستری که با آرامش همراهی داشته باشد، قطعا نتایج حیرت انگیزی به دنبال خواهد داشت که یکی از اصلیترین آن ها افزایش مشتری و در عین حال رشد درآمد است. اکنون که به صورت تئوری اهمیت موضوع را مشخص کردهایم، در عمل چه چه باید کرد تا بتوان به هدف ارزشمند زدودن استرس از اتمسفر کسب و کار دست یافت؟
رشد و توسعهی هر کسب و کار، هدفی ایده آل است که تمام مدیران به ویژه مسئولان مجموعه های کوچکتر برای آن برنامهریزی می کنند. اما برای آن که این مهم محقق شود، نیاز به فضایی جدید حس می شود و این فضا باید یک سری ویژگیهای خاص و اساسی داشته باشد. برای مثال کاهش چشمگیر در سطح استرس کاری، می تواند به پویایی هر چه بیشتر اعضا و حتی خود مدیر منجر شود. در ادامه راهکارهایی ساده اما موثر پیرامون مطالب مذکور ارائه خواهد شد.
مشارکت ۱۰۰ درصدی اعضا را جلب کنید
در هر کسب و کاری، اعضا مسئولیت هایی تعریف شده دارند که به صورت روزمره موظف به انجام دقیق و صحیح آن ها خواهند بود اما همه چیز به این جا ختم نمی شود! برای آن که قادر به دور کردن هر گونه جو استرس زا از مجموعه کاری خود باشید، باید بتوانید مشارکت تک تک اعضا را جلب کنید. چنان چه اتحاد در مجموعه میان تمامی افراد برقرار شود، استرس در جوانب گوناگون نیز به تدریج از میان خواهد رفت. جلساتی هفتگی با اعضا برگزار کنید و ایده های جالب هر فرد در راستای کاهش استرس کاری را مورد بررسی دقیق قرار دهید.
با هر گونه آشفتگی در فضای کاری برخورد کنید
کسب و کار را به حال خودش رها نکنید! مدیر مجموعه وظیفه دارد به دقت اتمسفر کسب و کار را مورد بررسی مداوم قرار داده و هر گونه عاملی که سبب از میان رفتن آرامش در این فضا می شود را در حد توان حذف کند. فرقی نمی کند این عامل چه چیزی باشد، باید بتوانید با آن برخورد منطقی داشته باشید. حال اگر چندین عامل همزمان با هم در ایجاد چنین وضعیتی دخیل هستند چه کاری باید انجام داد؟ در این وضعیت بهترین راه حل در صورت امکان، جا به جایی مکان کسب و کار است. انتخاب محیطی مناسب تر و ایجاد یک تغییر بزرگ می تواند تا حد بالایی منجر به کاهش آشفتگی های موجود شود. در این جا به جایی هر چیزی که مسبب القای استرس به مجموعه است را حذف کنید. در واقع این گام را می توان در سه مرحله خلاصه کرد: ۱٫ اسباب کشی کنید. ۲٫ عوامل مخل آرامش را جا بگذارید. ۳٫ تا میتواند گل و گیاه به فضا اضافه کنید!
حامی تغییرات مثبت باشید و آن ها را حفظ کنید
یکی دیگر از گام های مهم برای به حداقل رساندن استرس در فضای کار، برخورد با دید باز است! به عنوان مدیری که از مهارت های ضروری مدیریت برخوردار است باید بتوانید با ایده ها و نظرات مختلف به درستی برخورد کنید. سرکوب ایده های مخالف خود عاملی است که منجر به تشدید تنش و استرس می شود. ضمن حفظ اهداف اصلی کسب و کار و مسیری که برای رسیدن به آن ها در نظر دارید، به تمام نظرات چه موافق و چه مخالف گوش دهید. از این میان می توانید با مشورت و کمک اعضای کلیدی کسب و کار خود، ایده هایی که منجر به تغییرات مثبت می شوند را کشف و از آن ها دفاع کنید.
منفی گرایی را ریشه کن کنید
از جمله آفت های به شدت مخربی که می تواند یک کسب و کار را درگیر خود کند، آفت منفی گرایی و بدبینی است. آن چه که مجموعه های کاری و به ویژه انواع کوچک تر به آن نیاز اساسی دارند، انرژی مثبت است! بسیار دیده می شود اعضای منفی گرایی که با بدبینی های مداوم خود، در روحیه سایر افراد نیز تاثیر گذاشته و در نهایت منجر به بی انگیزگی کامل در کل اتمسفر کار می شوند. با این افراد کاملا جدی و قاطعانه برخورد کنید. حتی بهتر است آن ها را از مجموعه خود حذف کنید! روحیه دهی مدیر به اعضا و همچنین اعضا به یکدیگر برای موفقیت بیشتر و غلبه بر مشکلات بزرگ و کوچکی که هر کسب و کاری در طول فعالیت خود به آن مواجه می شود، بسیار حیاتی خواهد بود. این شما هستید که باید فرصت چنین منفی گرایی ها و پراکنده سازی تفکرات منفی را ندهید.
در مجموع برای آن که بتوان به تمام گام های مذکور به خوبی عمل کرد، نیاز به صرف مقداری وقت خواهید داشت. کمبود ها و نقاط ضعف کسب و کار خود را که سبب القای استرس شده اند، بررسی کرده و در راستای رفع آن ها از مراحل اشاره شده کمک بگیرید.
سایت پول یابی, آموزش کسب درآمد, کنکور, استخدام
آموزش راه اندازی کسبوکار اپلیکیشنی
دانلود اپلیکیشنها برای مشتریان سرگرمی رایجی است( آمار دانلود اپلیکیشن، تعداد ۳۰ میلیون در روز است). همچنین پرورش ایده برای اپلیکیشنهای عالی و جدید نیز بسیار رایج است.
معمولاً در تبدیل اپلیکیشن از مرحلهی ایده به واقعیتی با فنّاوری بالا، مشکلاتی نهفته است، اما متخصصان بیان میکنند که هرکسی میتواند با داشتن رویکردی مناسب و تلاش کافی، اپلیکیشن موبایل موفقی بسازد که بالقوه درآمدزا باشد.
چد مورتا (Chad Mureta) گفته است که : «اگر کارها را بهدرستی انجام دهید، میتوانید از این راه درآمد بسیاری داشته باشید.» او قبل از راهاندازی سه کسبوکار بر اساس اپلیکیشنهای موبایلی، ازجمله Empire Apps، هیچ تجربهای در این حوزه نداشته است.
میکا اولسون (Mikka Olsson)، همموسس شرکت سازنده اپلیکیشن Ebbex، گفته است : « اگرچه داشتن ایده از هر چیزی مهمتر است، اما کارهای بسیار دیگری نیز (از طراحی گرفته تا بازاریابی) برای درآمدزایی و بهرهوری کسبوکارهای مخاطرهآمیز ضروری هستند.»
اولسون گفته است: «داشتن ایدهای فوقالعاده، فقط ۵ درصد از فرایند راهاندازی کسبوکار است. این فرصت بزرگی است، اما باید آماده باشید و از صمیم قلب خواستار تحقق آن باشید.»
نیکولاس آکونا (Nicolas Acuña)، همموسس اولسون در Ebbex، به کسانی که به دنبال ساخت اپلیکیشن هستند، پیشنهاد میکند که ابتدا ایدهی خود را با دوستان و خانوادهی خود در میان بگذارند.
آکونا گفته است: «از آنها بپرسید حاضرند از اپلیکیشن شما استفاده کنند و آیا به نظرشان ایدهی جذابی است؟ برای کسی که ایده را مطرح کرده است، دشوار است که نظری واقعی دربارهی آن داشته باشد، زیرا عاشق ایدهی خود است.
مایک داندل (Mike Rundle)، که خود اپلیکیشنهایی را برنامهنویسی کرده است، گفته است « بررسی رقبا نیز مرحلهی مهمی است و میتواند تعیینکنندهی این باشد که سایر اپلیکیشنهای موجود چهکارهایی را بهدرستی و چهکارهایی را بهاشتباه انجام میدهند.» او پیشنهاد میکند کسانی که تمایل دارند اپلیکیشنی راهاندازی کنند، زمانی را صرف یادداشت ویژگیهای منحصربهفردی که احساس میکنند اپلیکیشنشان باید شامل آنها باشد، کنند.
راندل گفته است: «داشتن یک پاراگراف توصیف از یک اپلیکیشن، کافی نیست. یادداشت شما باید فهرستی چندصفحهای باشد که این موارد را در برمیگیرد: آنچه اپلیکیشن شما ارائه میدهد، دلایل متفاوت بودن آن با سایرین، و اینکه برای جلب رضایت کاربران و تمایز از بقیهی اپلیکیشنها چه میکند.»
بعدازاینکه از ایده رونمایی شد، میتوان اپلیکیشن را ساخت. وبسایتها ممکن است توسط افرادی ایجادشده باشند که تجربهی فنی کمی دارند، اما اپلیکیشنهای موبایلی به داشتن مهارت در دانش برنامهنویسی و توسعهی نرمافزار احتیاج دارند. ازآنجاییکه افراد کمی دارای چنین مهارتی هستند، بیشتر سازندگان اپلیکیشنها برنامهنویسی را به یک شرکت بزرگ یا یک برنامهنویس مستقل میسپارند.
به گفتهی مورتا(Mureta)، هزینهی این کار بسته به اینکه سازندهی اپلیکیشن قصد رسیدن به چه هدفی را دارد، ممکن است از هزارتا یکمیلیون دلار باشد. او معتقد است کمبود مهارتهای فنی برای سازندگان یک امتیاز است.
مورتا میگوید: «درواقع بهتر است که برنامهنویس (coder) نباشید، زیرا در این صورت همهی زمان خود را صرف برنامهنویسی نمیکنید و بیشتر بر ساختن اپلیکیشن تمرکز دارید.»
مورتا خود مصداق این است که افراد میتوانند بیهیچ تجربهای نیز اپلیکیشنی را راهاندازی کنند و موفق شوند. این سازندهی اپلیکیشن اهل کالیفرنیاست و ایدهی اولین اپلیکیشنش، Fingerprint Security Pro، زمانی به ذهنش رسید که در بیمارستان بعد از یک تصادف وحشتناک دوره نقاهت خود را میگذراند. او برای ساخت این اپلیکیشن کمتر از ۲ هزار دلار هزینه کرده است و حدود ۷۰۰ هزار دلار سود داشته است.
اولین مرحله برای کسب درآمد از اپلیکیشنتان این است که آن را به مشتریان بفروشید. برای دستگاههای اپل Apple، همهی اپلیکیشنها در iTunes به فروش میرسند، درحالیکه اپلیکیشنهای اندروید در فروشگاههای مختلفی چون Google Play و Amazon موجودند.
سازندگان اپلیکیشنها باید برای اپلیکیشنهای iPhone یا iPad سالانه ۹۹ دلار به اپل بپردازند. مقررات اپل به شرکتها اجازه میدهد ۳۰درصد سود اپلیکیشنها را در اختیار داشته باشند؛ ۷۰ درصد باقیمانده به سازندگان تعلق میگیرد. گوگل و آمازون نیز مقررات مشابهی دارند.
اولسون میگوید: «البته صرف قرار دادن اپلیکیشن بر روی iTunes نیز ضامن موفقیت شما نیست.»
اولسون به سازندگان اپلیکیشنها پیشنهاد میدهد راهاندازی اپلیکیشن را بهمثابهی شروع هر کسبوکار دیگری بدانند.
این بدان معنی است که باید زمانی را به تحقیق دربارهی قیمتها اختصاص دهید، برای روابط عمومی استراتژی داشته باشید و بودجهای برای بازاریابی و تبلیغات کنار بگذارید.
آکونا (Acuña) بیان میکند: «باید آگاهی ایجاد کنید و اپلیکیشن خود را پیش روی افراد قرار دهید.» همچنین چنین تعهدی فرصتی ایجاد میکند تا بعداً بتوانید اپلیکیشنهای بیشتری بسازید.
وی همچنین میگوید که: « فقط برخی از آنها بهخوبی کار خواهند کرد، اما برای موفق شدن بهاحتمال خیلی زیاد بیش از یک اپلیکیشن خواهید ساخت.»
میزان درآمد حاصل از اپلیکیشنها نیز، درست مثل هزینهی ساختن آنها، ممکن است بسیار متفاوت باشد. راندل میگوید موفقیت مالی، به عوامل گوناگونی بستگی دارد؛ ازجمله نوع اپلیکیشن (بازیها معمولاً بیشتر از اپلیکیشنهای دیگر، فروش دارند)، گستردگی راهاندازی آن (جایگاه اپلیکیشن در جدول در پایان اولین روز فروش میتواند تعیینکنندهی میزان درآمد شرکت باشد) و میزان مطلوبیت نظرات کاربران (بسیاری از اپلیکیشنها که ازنظر کاربران پنج ستاره هستند، فروش خواهند داشت، چراکه کاربران دیگر با مشاهدهی این ستارهها به این فکر میافتند که در صورت عدم خرید، شانس بزرگی را ازدستدادهاند.)
راندل گفته است برترین اپلیکیشنها در Apple store روزانه بیش از ۵۰ هزار دلار درآمد دارند، اما میزان درآمد سایر اپلیکیشنها شیب شدیدی دارد، و اکثر اپلیکیشنها درآمدی بسیار کمتر از این دارند.
مورتا گفته است: «نکتهی بینظیری که دربارهی بازار اپلیکیشن وجود دارد این است که کاربران در سراسر جهان متقاضی آنها هستند.»
همچنین او گفته است: «من از کشورهایی درآمد داشتم که قبل از آن حتی اسمشان را هم نشنیده بودم. این حس بسیار جالبی برای من بود.»
کسب درآمد .کسب و کار اینترنتی . اپلیکیشن . اپلیکیشن کسب و کار . استارتآپ . ایده اپلیکیشن . درست کردن اپلیکیشن . کسب و کار . کسب و کار اپلیکیشنی
مطالب مشابه کسب و کار اپلیکیشن :
شیوه کسب درآمد اپلیکیشن ایرانی هدهد
اپلیکیشن مناسب کسب و کارهای کوچک
اپلیکیشن پینگل رقیب جدی تلگرام
اپلیکیشن ساده موبایل و کسب درآمد میلیاردی ؟
منبع : آموزش کسب درآمد
شناخت نیاز مصرفکننده جهت کسب درآمد بیشتر
در کسب درآمد و افزایش فروش هم، بهترین استراتژیهای مصرفکننده با علم به این موضوع آغاز میشوند که افراد کجا و چرا محصول شما را میخرند.مفهوم یک مصرفکننده، بنا به جنسیت، سن، نژاد و موقعیت جغرافیایی که بتواند در ایجاد فروض دقیق و معقولانه در مورد رفتار خرید استفاده شود، دیگر منسوخ شده است. شاید قابلپیشبینیترین ویژگیهای مصرفکنندگان امروز تغییرپذیری آنها باشد؛ آنها بسته به جایی که خرید میکنند و موقعیتی که برای آن خرید میکنند، برندهای متفاوتی را برخواهند گزید.
این ویژگی بیانگر یک توسعه منطقی از محیط خردهفروشی در دنیای امروز است: اکنون شاهد آن هستیم که هر هفته بسیاری از طبقهبندیهای کالاهای بستهبندی شده مصرفی (CPG) شامل صدها برند و آغاز محصولات «گوشه»۱ جدید میشود. افراد میتوانند در سوپرمارکتها، خواربارفروشیهای کوچک که معمولا در جای سهلالوصول قرار دارد و اغلب اوقات باز است و طیف وسیعی از سایتهای تجارت الکترونیک خرید کنند، اما امروزه روشهای به مراتب بیشتری برای بازاریان وجود دارد تا با خریداران وارد تعامل شوند، از جمله این روشها میتواند به اپلیکیشنهای موبایل و رسانههای اجتماعی اشاره کرد.با فرض این پیچیدگیها، یافتن مصرفکنندگان بسیار حیاتیتر از همیشه است. تحقق این امر به دیدگاه به مراتب جامعتری از چگونگی ایجاد یک انتخاب نیاز دارد؛ دیدگاهی که مرتبط با جمعیت خاص یا یک نیاز تعریفشده نیست.
شرکتها باید علم به اینکه چه کسانی، چه زمانی، کجا و چرا خرید میکنند را با درک مزایای هیجانی و عملکردی محصولاتشان ترکیب کنند. وقتی این ارتباطات را ایجاد میکنید، دیدگاهی در مورد موقعیتهای خاص یا «پنجرههای تقاضا» بهدست میآورید؛ دیدگاهی که بیانگر آن است کدام مصرفکننده میخواهد یا نیاز دارد که یک خرید انجام دهد. این پنجرهها بر مبنای عوامل متفاوت در دفعات مختلف باز و بسته میشوند. فرض کنید فردی در یک مغازه خواربارفروشی به دنبال محتویات ساندویچ برای ناهار فرزندش است؛
ممکن است او یکی از برندهای گوشت ساندویچی (مثلا سوسیس و کالباس) را انتخاب کند؛ اما فرد دیگر به فکر آماده کردن یک اسنک سریع و سالم در خانه باشد.پنجرههای تقاضا، با ارتباط دادن مستقیمتر برند، مصرفکننده، کانال و موقعیت، فرصتهایی برای هدفگذاری بهتر و تعهد در امتداد مسیر خرید ایجاد میکنند. (نمودار).این مفهوم بین رهبران کالاهای بستهبندیشده مصرفی (CPG) محبوبیت یافته است؛ اما به هماناندازه به صنایع مختلف نیز مربوط است: تقریبا هر شرکتی نیاز به درک روشی دارد که مردم از طریق آن محصولات را ارزیابی میکنند و تصمیم میگیرند که کدام محصول را خریداری کنند. در عین حال این مفهوم تنها زمانی ارزش خواهد داشت که روش اجرای استراتژی شرکتها را تغییر دهد. آنها نیاز به شناسایی پنجرههایی خواهند داشت که برای برندهای آنها امیدبخشتر است و سپس باید در چگونگی بازاریابی و فروش محصولات فعلی به علاوه توسعه محصولات جدید خود تغییراتی ایجاد کنند. شرکتهایی که این موضوع را به درستی درک میکنند بهطور چشمگیری مسیر تعامل با مصرفکنندگان خود را بهبود خواهند بخشید.
گذشته پیشدرآمد اکنون است
بیایید نگاهی به یک طبقه بزرگ از خردهفروشی بیندازیم تا چگونگی کارکرد پنجرههای تقاضا در بازارهای شلوغ را بهتر درک کنیم: طبقهای که میخواهیم به آن اشاره کنیم پوشک بچه است. برخی مصرفکنندگان یک برند پوشک که از مواد طبیعی ساخته شده و قیمت بالاتری دارد را برای نوزاد تازه متولد شده خود میخرند و سپس زمانی که کودک آنها شروع به چهار دست و پا راه رفتن میکند، بردوام آن تمرکز میکنند.مجرای خردهفروشی و بخصوص طیفی از گزینههای موجود در یک موقعیت مفروض نیز بر تصمیمات خریداران تاثیر میگذارد. بهعنوان مثال ممکن است مصرفکنندگان پوشک بچه همیشه به صورت عمده از فروشگاههای بزرگ یا به صورت آنلاین خرید کنند، اما با علم به اینکه قیمت هر پوشک بالاست، زمانی که در شرایط اضطراری قرار میگیرند، به صورت تکی از فروشگاههای کوچک خرید خواهند کرد.
شرکتها با نگاه به اطلاعات خرید گذشته مصرفکنندگان، در مورد علائق آنها اطلاعات کسب میکنند. این دادهها و توانایی استخراج آن برای ایجاد دیدگاههای مفید، شرکتها را قادر میسازد تا پنجرههای تقاضا برای محصولاتشان را بشناسند.تنها یک دهه گذشته، شرکتها عمدتا به پژوهشها روی مصرفکنندگان توجه میکنند.
امروزه، آنها هنوز به نتایج مطالعات نگاه میکنند، اما میتوانند این اطلاعات را با دادههای تفصیلی در مورد رفتار آنلاین مصرفکنندگان (تاریخچه جستوجوهای اینترنتی، خریدها، بازدیدها آنلاین و فعالیت رسانههای اجتماعی) به علاوه معیارهایی که رفتار آنها را در فروشگاههای فیزیکی دنبال میکنند، ترکیب کنند.خبر خوب این است که تکنولوژی موردنیاز برای شناسایی پنجرههای تقاضا چندان پیچیده نیست. قطعا شما نیاز به توانمندیهای تجزیه و تحلیل دارید، اما میتوانید این توانمندیها را با بهکار بردن تکنیکهای بازاریابی کمی ثابت در روشهای نوآورانه خلق کنید؛ روشهای نوآورانهای که از طیف وسیعی از منابع اطلاعاتی
استفاده میکنند.
چالش اجرا
برای اجرای یک استراتژی بر مبنای پنجرههای تقاضا، با سه مرحله زیر شروع کنید:
۱٫ پنجرههای ایدهآل خود را شناسایی کنید.
هر نوع محصول مفروضی لیست بلندی از پنجرههای تقاضای بالقوه دارد؛ اما تنها تعداد خاصی از آنها انتخاب درستی برای شرکت شما هستند. این فرآیند با درک واضحی از توانمندیهای شرکت شما شروع میشوند. نکات خاصی وجود دارد که برند شما برای آن شناخته شده است و شرکت شما به بهترین شکل آنها را انجام میدهد؛ این نکات میتواند توسعه محصول جدید، بستهبندی نوآورانه یا هر چیز دیگری باشد. پنجرههای تقاضای معین بهطور طبیعی تناسب بهتری با این نقاط خواهند داشت. در این مرحله، باید اطمینان یابید که اندازه بازار یک پنجره تقاضای خاص برای هدفگذاری آن برای محصولات جدید یا توسعه محصولات جدید کافی باشد.تجزیهوتحلیلها میتوانند از طریق شبیهسازیهای بازار، مدلسازی سناریو و دیگر ابزارهای مشابه در سنجش سود بالقوه ناشی از گزینههای متفاوت به شما کمک کنند.
۲٫ نگرشهای فروش و بازاریابی خود را تطبیق دهید.
درک دقیقی از پنجرههای تقاضا به شما اجازه میدهد تا مشتریان را از روشی جذب کنید که شرکتی که از نگرشهای تفکیکی قدیمی استفاده میکند، قادر به آن نخواهد بود. کانال درست و استراتژیهای بازاریابی میتوانند به شما کمک کنند تا مشتریان را در مکان و زمان درست جذب کنید و در نتیجه ارتباطات درست و فروشهای بالاتری بهدست آورید. به مثال زیر توجه کنید: یک شرکت اخیرا نوع جدیدی از قیچی را توسعه داده است که از طریق کمپینهای جداگانه با هدف دستیابی به افراد ماهر، دانشآموزان و کارمندان اداره، بازاریابی و فروخته میشود. این شرکت کانال و استراتژیهای بازاریابی خود از جمله تصمیماتی در مورد اینکه در کدام فروشگاهها فروخته شود، ارتقای محصول، سهمیهها، بستهبندی، و تبلیغات دیجیتال را تطبیق داده است. هدف این شرکت از این فعالیتها، خدمت به مشتریان متفاوت و در موقعیتهای مختلف بوده است.
بهعنوان مثال، این شرکت بازدیدهای کاربران را تفکیک میکند تا اطمینان یابد که مشتریان دانشآموز تنها بازدیدهای کاربران دانشآموز را میبینند. نتیجه این کار، افزایش فوقالعاده در فروش در مقایسه با ابتدای تولید محصول بود.وقتی شما از پنجرههای تقاضا برای شکل دادن به استراتژی فروش و بازاریابی خود استفاده میکنید، بهکارگیری تجزیه و تحلیلها شما را قادر میسازد تا نتایج ابتکارات خاص را بسیار دقیقتر مورد سنجش قرار دهید.
۳٫ برای ایجاد محصولات و خدمات جدید نوآوری کنید.
علاوهبر بهبود استراتژیهای بازاریابی برای محصولات فعلی، پنجرههای تقاضا میتوانند به شرکتها در توسعه محصولات جدید نیز کمک کنند. آنها قادر هستند تا محصولاتی با خصوصیات موردنیاز مشتریان خلق کنند.بهعنوان مثال، اگر یک تولیدکننده پوشک بچه با توانمندیهای قوی در تولید پایدار۲یک پنجره تقاضا برای والدین جدیدی که به دنبال کاهش اثر آنها بر محیطزیست هستند پیدا کند، این شرکت میتواند تلاشهای نوآوری خود را بر حداقلسازی مواد بهکار رفته و ارائه بستهبندیهای قابلبازیابی یا تجزیهپذیر متمرکز کند.
در اینجا تجزیه و تحلیلها، تلاشهای شما را هدایت خواهد کرد. در یک سطح خرد، تجزیه و تحلیلها میتوانند به شما کمک کنند تا بهطور دقیقتر فرصتهای نوآوری را برای برندتان در فصل مشترک مشتری، کانال و موقعیتی که برای کسبوکار شما مناسب است، هدفگذاری کنید. شما قادر خواهید بود بهدرستی پیشبینی کنید که چه محصولی را توسعه دهید و کدام یک از مشتریان احتمال بیشتری دارد تا آن را خریداری کنند. در سطح کلان، میتوانید از تجزیه و تحلیلها برای پیگیری بهتر بازدهی بر سرمایهگذاری نوآوری از طریق معیارهایی مانند time-to-market (طول زمان صرف شده از ایده یک محصول تا روانه شدن آن به بازار)و بهرهوری تحقیق و توسعه (R&D) استفاده کنید.
پنجرههای فرصت
برای مشاهده اینکه چگونه شرکتها میتوانند با استفاده از پنجرههای تقاضا برای ارتباط با مشتریان و ایجاد رشد سازماندهی شوند، به یک شرکت تولید گوشتهای ساندویچی توجه کنید که توانمندیهای قوی در بستهبندی محصول دارد. این شرکت والدینی را که به دنبال خرید محصولات سالم برای ناهار فرزندان خود هستند را بهعنوان یک پنجره تقاضای به شدت بالقوه شناسایی میکند.هدفگذاری این گروه از مشتریان نیاز به یک نگرش متفاوت دارد؛ نگرشی متفاوت از آنچه شرکت در صورت لحاظ طیف جمعیتی ساده (بهعنوان مثال «خوراکی موردعلاقه کودکان در یک سن معین چیست؟» یا «ترجیحات گوشت ساندویچی در هر منطقه چیست؟» استفاده میکرد.
با فرض وجود تخصص، این شرکت میتوانست بر توسعه بستهبندیهای ناهار مورد علاقه کودکان تمرکز کند. این شرکت فروشگاههای خواربارفروشی سنتی را مورد هدباط با مشتری
ف قرار میدهد که در آن بسیاری از خانوادهها خریدهای عمده هفتگی خود را انجام میدهند و نمایشگرهایی را داخل فروشگاه قرار میدهد که این حقیقت را برجسته میسازند که محصول موردنظر برای قرار گرفتن در یک ظرف غذا به اندازه کافی کوچک است، به راحتی باز میشود، بهطور مناسب تقسیم شده و سالم است. این شرکت میتواند این فعالیتها را در آغاز سال تحصیلی یا آخر هفته که والدین برای هفته آینده مدارس کودکان خود خرید میکنند انجام دهد.
این شرکت میتواند برای افزایش جذب مشتریان، یک کمپین در رسانههای اجتماعی ایجاد کند و از والدین بخواهد تا از ظرف ناهار خالی کودکان خود بعد از بازگشت از مدرسه عکس بگیرند و به این ترتیب نشان دهند که محصول مربوطه تا چه حد پرطرفدار است.
در یک حوزه شلوغ، پنجرههای تقاضا شرکتها را قادر میسازد تا مشتریانی را بیابند که خواستار برندهای آنها هستند. آنها میتوانند به شرکتها کمک کنند تا منبع پایدارتری از مزیت رقابتی را توسعه دهند که رشد و سودآوری را به ارمغان میآورند.
برای رهبران شرکت، این پیام واضح است: مصرفکنندگانی که خواه به صورت آنلاین یا از قفسه یک فروشگاه به محصولات شما نگاه میکنند افرادی هستند که ترجیحات آنها به اینکه چه کسانی هستند، کجا هستند و در لحظه چه میخواهند، بستگی دارد. هرچه بیشتر در مورد این موارد تامل کنید، برند شما جذابتر خواهد شد.
منبع سایت پول یابی
http://poolyabi.ir/
پینوشت:
۱٫ niche products به کالا یا خدماتی گفته میشود که دارای ویژگیهایی است که برای یک زیرگروه خاص بازار درخواست میشود.
۲٫ (sustainable manufacturing) به ایجاد محصولاتی گفته میشود که اثرات محیطزیستی اندکی داشته باشند و انرژی و منابع طبیعی را حفظ کنند.
کسب درآمد . کسب و کار .ارتباط با مشتری . استراتژی خرده فروشی . بازاریابی خدمات . بازاریابی محصول . پنجره ایدهآل . پنجره فرصت . جذب مشتری . فروش محصول . مصرف کننده . نیچ
رمز موفقیت در سرمایه کلان نیست
رید هافمن شاید به اندازه بیل گیتس یا مارک زاکربرگ در ایران مشهور نباشد، اما یکی از شناختهشدهترین کارآفرینهای دنیاست که همانطور که خودش همیشه آرزو داشت، توانست با یک ایده خارقالعاده به یکی از تاثیرگذارترین افراد دنیا تبدیل شود.
اگرچه هافمن در ابتدا رویای نویسندگی را در سر میپروراند، اما خیلی زود فهمید که تجارت الکترونیکی و شبکههای اجتماعی آنجایی است که میتواند موفقیت را در آن پیدا کند. اگرچه تجربههای اولیه هافمن در این حوزه با شکست مواجه شد، اما او همانطور که در مصاحبهای با بلومبرگ گفته است، از این شکستها یاد گرفت که سریع رو به جلو حرکت کند و هرگز سعی نکند کامل باشد. هامفن با همین رویکرد در حال حاضر یکی از ثروتمندترین کارآفرینهای دنیاست.
نخبه کوچکی که دنبال استقلال میگشت!
رید هافمن در سال ۱۹۶۷ در کالیفرنیا به دنیا آمد، اما دوران کودکی و نوجوانیاش را در برکلی گذراند و در تمام طول تحصیل تا دوران دبیرستان مثل هر دانشآموز عادی دیگری به مدارس دولتی میرفت، اما در دوران دبیرستان پدر و مادر رید که هر دو وکیل دادگستری بودند، به این نتیجه رسیدند که شاید درس خواندن در یک مدرسه کوچک با کلاسهای کمجمعیت و جایی نزدیک به خانه برای رید بهتر خواهد بود. اما او کسی نبود که به این راحتیها استقلالش را از دست بدهد، بنابراین ترجیح داد به مدرسهای در ورمونت برود و کاملا روی پای خودش باشد. دبیرستانی که درنهایت مورد تایید رید و والدینش قرار گرفت، مدرسه پوتنی بود که مسئولانش تاکید زیادی دارند که دانشآموزان باید در طول تحصیل در زمینههای مختلف تجربهآموزی کنند و مهارتهای مختلفی ازجمله کشاورزی، هنر و… را بیاموزند. رید دوران دبیرستان را در این مدرسه گذراند و پس از آن به کالیفرنیا برگشت و رهسپار دانشگاه استنفورد شد.
از فلسفه تا سیستمهای نمادین
نتیجه برنامه استعدادیابی دانشگاه استنفورد که با نام برنامه آموزش و پرورش لیبرال مشهور است و تازهواردها را برای پیدا کردن استعدادهای واقعیشان راهنمایی میکند، این بود که رید هافمن جوان در زمینه فلسفه استعداد دارد، اما این پیشبینی رید را قانع نکرد. او با توجه به شناختی که از خودش داشت و علایقی که تا آن زمان به آنها پی برده بود، مطمئن نبود که فلسفه بهتنهایی بتواند تمایل او را ارضا کند. بنابراین با مشورت یکی از راهنمایان دانشگاه تصمیم گرفت وارد رشته سیستمهای نمادین و علوم شناختی شود و درنتیجه لازم بود در زمینه فلسفه، زبانشناسی، روانشناسی، منطق ریاضی و علوم کامپیوتر ماهر شود. هافمن در سال ۱۹۹۰ از دانشگاه فارغالتحصیل شد و توانست بورس تحصیل در دانشگاه آکسفورد را به دست بیاورد و در سال ۱۹۹۳ نیز مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه از این دانشگاه گرفت.
آینده در شبکههای مجازی نهفته است
تحصیل در رشته مطالعات نمادین و پس از آن فلسفه باعث شد که رید به موضوع تبادل اطلاعات علاقهمند شود و در این دوران بهشدت تحت تاثیر نتایج پژوهشها و مطالعات چهرههای شاخص حوزه رسانه ازجمله مارشال مکلوهان بهویژه جمله مشهور او که «رسانه خودِ پیام است» قرار گرفت و در نتیجه مطالعاتش به این نتیجه رسید که بهزودی تغییرات گستردهای در زمینه رسانه ایجاد میشود که آینده بشریت را بهشدت تحت تاثیر قرار میدهد. رید در دورانی که در آکسفورد درس میخواند، به مطالعه در زمینه نفوذ فلسفه تحلیلی بر کشورهای انگلیسیزبان علاقهمند شد و در این زمینه دست به مطالعه زد و حتی چند وقتی هم بهعنوان مدرس مشغول به کار شد، اما نه روشنفکری اجتماعی و نه تدریس یا نویسندگی هیچکدام نمیتوانست اشتیاق او را ارضا کند، بنابراین دوباره به کالیفرنیا، یعنی جایی که تحصیلاتش را شروع کرده بود، برگشت و با دوستانی که از دوران تحصیل در دانشگاه استنفورد داشت، وارد کار در زمینه فناوری شد. سرپرستی تولید در بخش تجربه کاربری شرکت اپل یکی از اولین شغلهایی بود که رید هافمن به دست آورد و همانجا بود که ایده راهاندازی شبکه اجتماعی eWorld به ذهنش رسید. هر چند این ایده سرانجام موفقیتآمیزی نداشت، ولی دستکم رید هافمن متوجه شد که این حوزه آینده بسیار درخشانی خواهد داشت. او ازجمله کسانی بود که اعتقاد داشتند شبکههای اجتماعی با افزایش سرعت و گسترش اینترنت در دنیا میتوانند روابط انسانی را بهشدت تحتالشعاع قرار دهند. یکی دو سال بعد او شبکه eWorld را به AOL فروخت و در همان سال از شغلی که در اپل داشت، استعفا داد تا ادامه کارش را در فوجیتسو پیگیری کند. هنگامی که هافمن eWorld را در سال ۱۹۹۶ به AOL فروخت، اپل تازه متوجه برتری این شبکه شد.
در جستوجوی موفقیت بزرگ با سرمایه کم
رید هافمن در این زمان احساس میکرد که طی سه، چهار سال گذشته تنها از این شاخه به شاخه دیگر پریده و با ادامه این روند هرگز نمیتواند به آنچه میخواهد، برسد. او در این دوران سرمایه چندانی نداشت و میدانست که با سرمایه کم احتمال موفقیت شرکتی که برای خودش تاسیس کند، آنقدرها زیاد نخواهد بود. ولی ریسک کرد و سوشال نت دات کام را راه انداخت و در این زمان تنها سه سال از ورود او به عرصه فناوری میگذشت. هدف اولیه هافمن این بود که روی سرویس دوستیابی اینترنتی تمرکز کند، اما بهسرعت متوجه شد که این تکنولوژی ارتباطی میتواند در زمینه ساخت انواع روابط انسانی ازجمله روابط تجاری در فضای کسبوکار مفید باشد.
تجربه موفقیتآمیز پیپال و تمرکز بر معاملات اینترنت
راهاندازی سوشال نت دات کام تقریبا همزمان با پیشنهاد پیتر ثیل (از همکلاسیهای قدیمی رید در استنفورد) برای پیوستن او به استارتآپ تازه تاسیس پیپال با هدف تمرکز بر پردازش معاملات اینترنتی بود. هافمن با ورودش به پیپال توانست با آدمهایی همچون ایلان ماسک همکار شود. هافمن با تجربهای که در سوشال نت دات کام به دست آورده بود، به پیپال کمک کرد تا به جای تمرکز بیش از اندازه بر پردازش پرداختهای فرد به فرد، روی پردازش پرداختهای مشتری به فروشنده تمرکز کند.
خداحافظی با سوشال نت و تولد لینکدین
تا سال ۲۰۰۰ میلادی رید همچنان درگیر دو پروژه پیپال و سوشال نت دات کام بود، اما به مرور به این نتیجه رسید که پیپال به حضور دائمی و تمام وقت او نیاز دارد و از طرف دیگر سوشال نت جایی نیست که بتواند هدفهای بلند او را تامین کند. بنابراین سوشال نت را رها کرد. همه سرمایهای را که در این زمان به دست آورده بود، وارد پیپال کرد و به سمت ریاست اجرایی شرکت رسید. در ۲۰۰۲ شرکتeBay، پیپال را به مبلغ ۱,۵ میلیارد دلار خرید و سهمی که هافمن از این معامله به دست آورد، به او کمک کرد تا بتواند روی ایده اصلی خودش کار کند و البته سرمایهگذاریهایی نیز در چند شرکت دیگر انجام دهد.
تجربهای که هافمن در پیپال و سوشالنت به دست آورده بود، به او نشان داد که هویت حرفهای افراد در اینترنت از اهمیت بالایی برخوردار است و او در این زمان آماده بود تا لینکدین را بهعنوان تجربهای جدید به جهان معرفی کند. کلید این کار در سال ۲۰۰۲ و در یکی از اتاقهای منزل مسکونی رید زده شد و در ماه اول آغاز به کار سایت لینکدین حدود ۴۵۰۰ نفر وارد این شبکه اجتماعی شدند و به مرور آن را به بزرگترین شبکه اجتماعی با محوریت کسبوکار تبدیل کردند.
سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیون دلاری روی فیسبوک به توصیه هافمن
هافمن شم اقتصادی خوبی دارد و تسلط زیادی روی فضای استارتآپ دارد و دقیقا به همین خاطر هم هست که او جزو اولین کسانی بود که به اهمیت فیسبوک و فرندستر پی برد و برای سرمایهگذاری سراغشان رفت. ایدهای که زاکربرگ برای فیسبوک داشت، بهشدت رید هافمن را تحت تاثیر قرار داد و او خیلی زود قبول کرد که روی فیسبوک سرمایهگذاری کند، اما با توجه به اینکه لینکدین تازه شروع به کار کرده بود، حاضر نشد سمت اجرایی در فیسبوک داشته باشد تا بتواند روی استارتآپ خودش تمرکز بیشتری داشته باشد. او حتی مارک زاکربرگ را به ثیل، دوست، همکار و همکلاسی قدیمیاش هم معرفی کرد و ثیل هم به توصیه هافمن با سرمایهگذاری روی فیسبوک ۵۰۰ میلیون دلار پول به آن تزریق کرد. به گفته هافمن این پرهزینهترین سرمایهگذاری او در طول زندگیاش بوده است.
فیلسوفی که میلیاردر شد!
لینکدین برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ وارد بازار سرمایه شد. در آن زمان ارزش سهام او را در این شرکت ۲,۳۴ میلیارد دلار تخمین زدند. در سال ۲۰۱۴ هر ثانیه دو نفر به شبکه لینکدین میپیوستند و ارزش داراییهای رید هافمن به ۴,۵ میلیارد دلار رسیده بود. او تاکنون در راهاندازی بیش از ۸۰ استارتآپ و شرکت نوآور سرمایهگذاری کرده و در هیئت مدیره موزیلا، FWD.us نیز فعالیت دارد. هافمن در سال ۲۰۱۶ لینکدین را به مبلغ ۲۶,۲ میلیارد دلار به مایکروسافت فروخت تا عنوان بزرگترین خرید در تاریخ این شرکت ثبت شود.
کسب درآمد .استارتآپ . پول درآوردن . رید هافمن . سرمایه کسب و کار . سوشال نت . شبکه اجتماعی . کسب و کار با سرمایه کم . لینکداین
اهمیت بازاریابی تجربی برای استارتآپها جهت کسب درآمد
استارتآپهای خود راهانداز یا Bootstrapping برای معرفی برند خود، ساعتهای زیادی را صرف ایجاد کمپینهای بازاریابی غیرمعمول در شبکههای اجتماعی آنلاین میکنند. مهمترین دلیل استفاده از این روش، هزینه کم آن برای انتشار نام شرکت در میان مشتریان هدف است.علیرغم وجود شیوههای بازاریابی رسانهای سنتی و غیرسنتی، امروزه کارآفرینان باید شیوه بازاریابی خود را به سمت بازاریابی تجربی سوق دهند و با مشارکت مشتریان و سرمایهگذاران احتمالی در این فرآیند و ایجاد شور و هیجان در میان عموم مردم، از این فرصتها نهایت استفاده را ببرند.
بازاریابی تجربی فرآیندی است که بر ایجاد یک تجربه خوشایند و به یادماندنی برای مشتری تمرکز دارد و این کار را ازطریق به وجود آوردن یک ارتباط حسی میان مشتری و برند یا محصولات و خدمات انجام میدهد. کمپین بازاریابی تجربی اپلیکیشن MOOLAGRAM نمونه موفقی است که اخیرا اجرا شده است. این اپلیکیشن شرایطی را برای ارتباط میان مردم و صاحبان کسبوکار فراهم میکند. برای معرفی این برند و برگزاری کمپین، از موسسه ICE Factor، با هدف تعامل با مشتریان و جلب آنها به دانلود، عضویت، استفاده فعال از اپلیکیشن و بهطورکلی افزایش آگاهی مردم از برند، کمک گرفته شده است.
این کمپین، شامل نمایندگان برند و ” Moolamen ” بود که لباسهای یکسره قرمزرنگی شبیه به مورف به تن داشتند. به گردن آنها یک کد QR آویخته شده بود. این کد به حاضرین فستیوال اطلاعاتی در رابطه با برنامه و نحوه ثبتنام میداد. اولین فعالسازی بیش از سه روز طول کشید و در این مدت حدود ۶۴۰ کاربر عضو برنامه شدند و بیش از ده هزار تعامل یا ایمپرشن از اپلیکیشن ثبت شد.
به دلایل مختلفی از Moolamen در این کمپین استفاده شد. اول اینکه رنگ قرمز روشن باعث جلبتوجه شرکتکنندگان فستیوال میشد و با ایجاد حس صمیمیت و راحتی در مخاطب امکان تعامل را افزایش میداد. لباسهای قرمز رنگ برند این شرکت را تقویت میکردند. این شرکت میخواست خود را بهعنوان یک شرکت هیجان انگیز و پویا نشان دهد، و برای همین رنگ قرمز را برای اپلیکیشن خود انتخاب کرد. مهمترین بخش این کمپین کدهای QR بود. وجود این کد یک مرحله از مراحل دانلود برنامه را کاهش میداد و اطلاعاتی سریع و قابل سنجش از میزان فعال سازیهای موفق ارائه میداد. تقریبا همه شرکتکنندگان در فستیوال در هنگام خروج از این رویداد، تجربهای از این تیم و برند کسب کرده بودند.
براساس ارزیابیهای بسیاری از متخصصان حوزه کسبوکار، امروزه رشد بازاریابی تجربی از تبلیغات دیجیتال هم فراتر رفته است و با گسترش شبکههای اجتماعی، ابزاری جدید و فوقالعاده برای تبلیغات فراهم آمده که با نیازهای شرکتهای نوپا سازگار است. با کمک این روش، استارتآپها مانند گذشته مجبور به استفاده از منابع مالی و اعتباری خود برای تبلیغات نیستند چراکه این کمپینها نهتنها باعث شکل گیری تعامل میان مشتری و محصول و تجربه برند میشوند بلکه همزمان باعث میشوند نام برند در ذهن مشتری نقش ببندد.
در چند سال اخیر، پیدایش و توسعه شبکههای اجتماعی و دیگر پلتفرمها، عامل تحول و تکامل در فرآیند جذب مشتری شده است. امروزه برای بازاریابی موفق باید تجربه مشتری را هدف قرار داد و با تحریک حواس چند گانه، ارتباط حسی مشتری با برند را تقویت کرد. درواقع با استفاده از ابتکار و خلاقیت میتوان اثر مثبتی روی مشتری ایجاد کرد که درنهایت روی احساس مشتری نسبت به برند تاثیر بگذارد.
در اینجا هشت راهکار مهم مطرح میشود که در صورت استفاده از آنها در کمپینهای بازاریابی تجربی، موفقیت برند استارتآپ تضمین خواهد شد.
۱-منحصر به فرد باشید
اگر قصد دارید کمپین خود را به همراه دیگر گروهها در یک رویداد یا نمایشگاه ارائه دهید بهتر است تلاش کنید در جایی قرار بگیرید که همه به راحتی بتوانند شما را ببینند. هدف اصلی دیده شدن هر چه بیشتر برند شما است. درواقع هرچه تعداد بازدید شرکتکنندگان از یک برند و تجربه آن بیشتر باشد کمپین آن برند موفقتر خواهد بود.
۲-خلاق باشید
عنصر اصلی دیگر، خلاقیت و نوآوری است که قابل آموزش دادن نیست. پیشنهاد یا مشورت دادن به کسی در مورد نحوه برنامهریزی برای فعالسازی موثر اپلیکیشن، درست شبیه به سفارش ساخت یک ویدیوی ویروسی توسط یک شرکت است، به این دلیل که در هر دو مورد، توانایی پیشبینی اینکه بیننده یا مشتری چگونه با آن برند ارتباط برقرار میکند، مثل غیب گویی است.
با حضور افرادی که برند را بهخوبی میشناسند جلسات طوفان فکری برگزار کنید و در مورد اهداف کمپین و آنچه قرار است کمپین ارائه دهد یا هر ایده جدیدی صحبت کنید. مهمترین مسئله این است که تمام ایدههای مطرح شده در این جلسات باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد چراکه اغلب تبلیغهای به یاد ماندنی و خاطره انگیز از یک ایده بنیادی و محرک نشات گرفتهاند و درنهایت عامل ایجاد واکنشهای حسی در مشتری شدند.
۳-حواس پنج گانه را به کار بگیرید
خاطرات خود را مرور کنید و زمانی را به خاطر بیاورید که در مهد کودک در مورد بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه آموزش دیدهاید. همانطور که در سراسر این مقاله اشاره شد موفقیت شما وابسته به جذب حواس مشتری است. اوج موفقیت و درواقع نهایت بازدهی برای یک شرکت هنگامی است که توسط مشتریهایی که آن برند را تجربه کردهاند به یاد آورده شود. در اصل رسیدن به این نقطه همان هدف مهم و دشواری است که بسیاری از استارتآپها برای دست یابی به آن تلاش میکنند.
۴- کمپین خود را طوری طراحی کنید که قابل مدیریت باشد
پس از توافق بر روی یک ایده، نوبت به طراحی خلاق آن میرسد که باید علاوه بر بهصرفه بودن، بهسادگی هم قابل مدیریت باشد. یک استارتآپ میتواند بهترین ایده جهان را داشته باشد اما در صورتیکه صاحبان ایده نتوانند آن را به نتیجه برسانند درواقع تنها چیزی که خواهند داشت یک ایده است نه کمپین. به همین دلیل، ضروری است در طراحی استراتژی، اصولی و منطقی عمل کنید. قدمهای بزرگ بردارید یا حداقل تظاهر کنید که بزرگ هستید.
۵- تا آنجا که میتوانید ارگانیک عمل کنید
نه در حوزه موادغذایی، بلکه در هر زمینهای سعی کنید اثری طبیعی بر تجربه مشتری ایجاد کنید. کمپینی که ارگانیک نباشد و تاثیری غیرطبیعی ایجاد کند کمتر در میان مردم دهانبهدهان منتشر میشود. درنتیجه لازم است کمپینتان علاوه بر دارا بودن جنبههای جذاب و غیرقابل پیش بینی، بر اساس مولفههای قابل سنجش طراحی شود تا بتواند به تعامل میان مشتری و برند کمک کند.
۶- خاطره انگیز باشید
روشهای متعددی برای فعالسازی بازاریابی وجود دارد که بهطور موثری، باعث شدهاند مشتریان سالها در مورد شرکتی صحبت و بدون هیچ هزینهای، برای شرکت در گفتگوهای معمول خود تبلیغ کنند. بزرگترین و مهمترین منبع این تبلیغات، مدتزمانی بود که بازاریابها صرف مصاحبه و نظرسنجی از مشتریان در مناطق هدف میکردند. زمان موسسان استارتآپها و کارکنان آنها، یکی از منابعی است که با وجود ارزشمند بودن بسیار محدود است. به همین دلیل است که بازاریابی تجربی برای استارتآپها کارآیی بسیاری دارد.
۷- حرفهای رفتار کنید
پر انرژی و مشتاق بودن معمولا مهمترین مولفههای یک بازاریابی موفق است. بااینحال، نمایندگان برند باید در تمام مدت کمپین و حتی در مکانهایی که از هیجان بالایی برخوردار است حرفهای برخورد کنند. در بعضی موارد، برنامههای تبلیغاتی باعث میشوند افراد از مسیر اصلی و حرفهای خود منحرف شوند. بنابراین برای استفاده کامل از فرصتهای موجود، همه باید بدانند که کمپین بازاریابی مکان و زمان مناسبی برای تفریح نیست.
۸- از فناوری استفاده کنید
با تکیه بر روشهای جدید جذب مشتری به روش تجربی، جمعآوری دادهها اهمیت ویژهای دارد. دادههای جمعآوری شده، علایق و تمایلات مشتری را نشان میدهند و به بازاریاب کمک میکنند که کمپین خود را متناسب با نیاز مشتری و در تعامل کامل با او طرح ریزی کند. این دادهها تاثیر بازاریابی را روی کاربر نهایی هم نشان میدهند. از فناوری میتوان بهعنوان ابزاری برای فراهم کردن این دادهها استفاده کرد.
هدف نهایی بازاریابی تجربی آن است که مشتری، تجربه برند را فراموش نکرده و پس از کمپین هم در مورد آن با دیگران گفتگو کند. مسئله مهمتر آن است که مشتری باید بتواند پس از کمپین، برند و کاربرد آن را تشخیص دهد. ابداع و نوآوری به همراه نیروی انسانی ( بهجای منابع مالی) ترکیب کاملی برای اثربخشی یک کمپین است و همین موضوع، بازاریابی تجربی را به گزینه مناسبی برای استارتآپها تبدیل کرده است.
با وجود اینکه اهمیت بازاریابی دیجیتال را نمیتوان نادیده گرفت و نباید از آن غافل شد، اما استارتآپها باید به شیوههای جذاب و هیجان انگیزتری روی بیاورند. دیدن گروهی از نمایندگان برند با لباسها و تجهیزاتی که یادآور برند باشند، حرکت در خیابان یا برگزاری فستیوال و پخش کردن نمونه محصولات برند یا توزیع آگهیهایی در رابطه با برگزاری یک کمپین در آینده نزدیک، همگی مثالهایی هستند که اگر بهدرستی انجام شود چنان اثر عمیقی بر مشتری خواهد داشت که خلاقانهترین کمپینهای دیجیتال نخواهند داشت.
اصطلاح استارتآپ معمولا به معنی شروع به کار یک پروژه، کسبوکار یا شرکت تعریف میشود.
پس از راهاندازی اولیه هر پروژهای، حرکت پر شتاب به سمت اهداف نهایی کاملا منطقی است و موثرترین ابزار رسیدن به این هدف، افزایش شناخت مردم از آن برند است. ازآنجاییکه امروزه مشتریهای سنتی به مشتریهای تجربی تکامل یافتهاند، استارتآپها هم مجبوراند روشهای بازاریابی خود را تغییر دهند و روشهایی شامل این ویژگیهای مهم و جدید را دنبال کنند، چراکه تعاملات و فرصتهای مشترک میان استارتآپها و بازاریابی تجربی غیرقابلانکار است.
مطالب مشابه درباره استارت آپ :
فرصت سازی استارتآپی از بحران برای کسب درآمد
آموزش شبکهسازی استارتآپی مناسب جهت افزایش کسب درآمد
شناخت روحیه خود قبل از راهاندازی استارتآپ و کسب درآمد
آموزش کسب درآمد و جذب مشتری برای استارتآپ
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها
افزایش هوش مالی برای کسب درآمد
اگر فردی هستید که چندان از اعداد و ارقام خوشتان نمیآید، مسائل مالی برای شما اضطرابآور خواهد بود. مهم نیست در کجای چارت سازمانی قرار دارید، در هر صورت ضوابطی مانند EBITDA (درآمد قبل از بهره، مالیات و استهلاک) و ارزش فعلی خالص بسیار مهم هستند. اما چگونه میتوانید دانش مالی خود را بالا ببرید؟ چگونه تصمیم میگیرید که کدام مفاهیم برای درک کسبوکار شما بیشترین اهمیت را دارند؟ و چه کسی در بهترین موقعیت برای ارائه مشاوره به شماست؟
کارشناسان چه میگویند؟
طبق نظر ریچارد روباک، استاد دانشگاه هاروارد و یکی از نویسندگان «راهنمایی برای خرید یک کسبوکار کوچک»، حتی اگر نیازی به دانش زیاد در مورد مسائل مالی برای انجام امور روزانه خود ندارید، اما با آگاهی بیشتر در مورد این موضوع، در شرایط بهتری قرار خواهید گرفت. او میگوید « اگر بتوانید به زبان پول سخن بگویید، موفقتر خواهید بود.» در واقع اگر میخواهید یک محصول یا استراتژی را بفروشید، باید بتوانید نشان دهید که این کار هم عملی است و هم سود بالایی دارد. او میگوید «تصمیمگیرندگان میخواهند یک مدل ساده ببینند که درآمدها، هزینهها، مخارج بالاسری و جریان نقدی را نشان میدهد.» او میافزاید «آنها باید بدانند که چرا این ایده مهم است.»جو نایت شریک و مشاور ارشد در Business Literacy Institute و یکی از نویسندگان «هوش مالی» میگوید که فقدان درک مالی «مانع موفقیت شغلی» است. اگر نمیتوانید در بحثی درمورد عملکرد شرکت مشارکت کنید، احتمال موفقیت شما پایین خواهد آمد. او میگوید «شما نمیتوانید در پروژههای در حال اجرا شرکت کنید، مگر اینکه مسائل مالی را درک کنید.» در این مقاله چند استراتژی برای بهبود هوش مالی شما ارائه شده است.
بر ترسها غلبه کنید
به گفته روباک تنها به این دلیل که از اعداد و ارقام میهراسید، از مسائل مالی فرار نکنید. قرار نیست آپولو هوا کنید. به این شیوه به آن فکر کنید که «مسائل مالی روشی برای حساب و کتاب کسبوکارها است.» او میگوید «درست مثل شمارش توپها و ضربهها در بازی بیسبال، شما در کسبوکار پیشرفت از طریق عملکرد مالی را اندازهگیری میکنید. بنابراین اصلا مساله پیچیدهای نیست.» نایت میگوید «این کار در کنار دانش ریاضی، آسانتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید. امور مالی و حسابداری بسیار ساده هستند. این کار اغلب یک جمع و تفریق و گاهی ضرب و تقسیم ساده است.»
زبان خاص آن را بیاموزید
نایت میگوید «مسائل مالی زبان خاص خود را دارد. خوشبختانه، روشهای بسیاری برای یادگیری این اصطلاحات وجود دارد.» او میافزاید «تنها باید ابتکار عمل را در دست بگیرید.» او میافزاید «اگر شرکت شما مسائل مالی را در داخل شرکت آموزش میدهد، از آن استفاده کنید. اگر این چنین نیست، ثبتنام در یک کلاس آنلاین یا دانشگاه را مدنظر داشته باشید. البته، کتابها و منابع بیشماری برای راهنمایی شما در مورد این موضوع وجود دارد. مهمترین مفاهیمی که باید بر آن تسلط یابید عبارت است از «چگونه سودآوری، EBITDA، درآمد عملیاتی (درآمد حاصل از عملیات اصلی جاری بنگاه اقتصادی)، درآمد و هزینههای عملیاتی را اندازهگیری کنیم». یک کتاب یا مرجع مالی سرمایهگذاری خوبی است؛ اما گوگل نیز بسیار مفید خواهد بود.
ترازنامه را بررسی کنید
به گفته نایت باید خودتان را در صورت درآمد سازمانتان غرق کنید. او میگوید «به ترازنامه شرکت توجه نشان دهید، سپس برای درک آن تمام جنبههای آن را در نظر بگیرید.» به گفته روباک بهترین راه یادگیری «بازنوشتن این اعداد» هم به صورت الکترونیکی و هم روی کاغذ و سپس «گروهبندی آنها به طبقات مختلف است؛ طوری که بتوانید میزان خرجکرد شرکتتان و محل حصول درآمد آن را ببینید.» اعداد را به درصدها تبدیل کنید؛ به این ترتیب بسیار آسانتر تفکیک درآمدها و هزینهها برای شما ممکن خواهد بود.
بر معیارهای کلیدی تمرکز کنید
افزایش مهارتهای مالی شما، نیاز به تعیین معیارهایی دارد که به وسیله آن شرکت شما موفقیت را اندازهگیری میکند. به گفته نایت هدف شما توسعه درک عمیقی از «ارتباط دقیق بین سود و زیان» و چگونگی تاثیر آن بر عملکرد سازمان شما طی زمان است. این معیار اغلب به شکل یک نسبت بیان شده است. او میگوید «چهار نسبت رایج در هر شرکتی وجود دارد: سودآوری، نسبت بدهی به دارایی خالص، نقدینگی و کارآیی عملیاتی. هر سازمانی «دو یا سه نسبت» در خلال این گروهها دارد که معیارهای اولیه عملکرد آن به علاوه «نسبتهای خاص هر صنعت» در نظر گرفته میشوند.» توجه دقیقتر به ترازنامه و گزارشهای سه ماهه شرکت، در درک این معیارها مفید است. به گفته او «محاسبه آنها دشوار نیست. تنها اندکی تلاش و کوشش میطلبد.»
با اعداد بازی کنید
به گفته روباک وقتی درک درستی از ترازنامه شرکتتان و آنچه رشد شرکتتان را میسر میسازد، داشته باشید، با استفاده از مجموعه سوالاتی که با «چه میشد اگر؟» شروع میشوند، بازی با اعداد را امتحان کنید. به عنوان مثال، چه میشد اگر قیمتها پایینتر بود؟ چه میشد اگر درآمدها بالاتر بود؟ چه میشد اگر هزینهها پایینتر یا بالاتر میرفت؟«شما تصمیمات خاص کسبوکار را مدیریت نمیکنید، بلکه تلاش میکنید چگونگی کارکرد مدلها و فروضی که ایجاد میکنند را درک و درونی سازید.»به این ترتیب زمانی که نیاز به فهرستبندی پیامدهای یک تصمیم خاص دارید (مثلا آیا یک محصول خاص را شروع کنید یا در کارخانه را ببندید) ابزار موردنظر را دارا هستید.
یک مشاور مالی بیابید
به گفته نایت، ارتباط با یک «مدیر ارشد مالی یا عملیاتی» که بتواند به شما «آموزش دهد» و «به تک تک سوالات شما پاسخ دهد» راه دیگری برای بهتر شدن در امور مالی است. او میافزاید «این روش بسیار طبیعی برای یادگیری است.» روباک نیز با این موضوع موافق است. او میگوید «مشاوران همیشه برای کسی که با اعداد و ارقام ارتباط خوبی ندارد، مفید هستند.»این فرد میتواند هم به توضیح مفاهیم کمک کند و هم به عنوان یک راهنما برای هر نوع تصمیمات مالی عمل کند. پیشنهاد روباک این است که از همکاران خود بخواهید تا «طرحها و مدلهای خود را در صورت نیاز تکرار کنند.» او میگوید «این امر تمرکز شما را بیشتر میکند.»«میبینید که همکارتان فروض خاصی را اخذ میکند، در صورتی که شما فروض دیگری را درنظر میگیرید. یکی از این فروض درست است و دیگری غلط؛ اما این تفاوتها به شما کمک میکند تا آنچه منطقی است را دریابید.»
موضوع را شخصی کنید
نایت میگوید اگر هنوز انگیزه لازم را ندارید مهارتهای مالی خود را به یک مساله حیاتی تبدیل کنید. هر بار که پولی پرداخت میکنید، سازمان شما سود کمتری بهدست میآورد بنابراین باید به این موضوع فکر کنید که برای کمک به سودآوری شرکت چه میتوانید بکنید.او میگوید «هدف گسترش این درک است که چگونه فعالیتهای روزانه شما به کارفرمایتان کمک میکند تا درآمد بهدست آورده یا هزینهها را کاهش دهد.» روباک میگوید «این کار میتواند یک تمرین مفید باشد؛ اما به آن اجازه ندهید انرژی شما را تحلیل برد.» «نقش خودتان را با همکاری سایرین ترکیب کنید و تمرکز خود را بر مشکلاتی بگذارید که میتوانید آنها را کنترل کنید و نه آنهایی که قادر به کنترلشان نیستید.»
اصولی که باید بهخاطر بسپارید
بایدها:
• در یک کلاس دانشگاهی یا آنلاین ثبتنام کنید تا مفاهیم اساسی و اولیه مالی را بیاموزید.
• گزارشهای سهماهه سازمانتان را مرور کنید؛ این کار به شما کمک میکند نکات خاصی را که سودآور هستند درک کنید.
• با استفاده از مجموعهای از سوالات «چه میشد اگر؟» اعداد و ارقام ترازنامه سازمانتان را امتحان کنید.
نبایدها:
• بترسید؛ معادله کسبوکار نسبتا آسان است.
• به تنهایی کار کنید؛ مدیر مالی را پیدا کنید که بتواند به سوالات شما پاسخ دهد و به عنوان یک راهنما به شما کمک کند.
• از اثر مهارتهای مالی در شغلتان چشمپوشی کنید؛ اگر میخواهید پیشرفت کنید، نیاز به فراست مالی دارید.
موردکاوی ۱: مشارکت با یک همکار در امور مالی
لری دانیوان، مدیر ارشد اجرایی در Ceridian، به شدت معتقد است «همه رهبران سازمانی باید بتوانند با یک روش گسترده و پیچیده در مورد اعداد و ارقام صحبت کنند.»اما لری میپذیرد که او همیشه نتوانسته است این کار را انجام دهد. در اوایل شروع حرفهاش، او به عنوان یک مدیر محصول در یک شرکت نرمافزار کار میکرد. به عنوان یک دانشجوی MBA در دانشکده مدیریت کلاگ، او دورههای مالی اولیه را گذراند و مهارتهای او تناسب بسیار خوبی با شغلش داشتند. وی به یاد میآورد که «من هزینهها را مدیریت و فعالیتهای عمومی کسبوکار را که مرتبط با محصولات است حمایت میکردم.»اما زمانی که برای «ادغام و تملک» در شرکت ترفیع یافت، احساس کرد که این موقعیت برای او بسیار دشوار است. او میگوید «ناگهان باید چیزهایی مانند EBITDA و چگونگی تعیین ارزش شرکت را میدانستم.» «کار سختی بود. به یاد دارم که با خودم میگفتم چگونه میتوانم در این جلسه شبیه یک احمق به نظر نیایم؟»او به کمک نیاز داشت. خوشبختانه، لری رابطه خوبی با «ریک» همتایش در بخش مالی داشت. شغل ریک ساخت مدلهای مالی بود که بتواند تصمیمات استراتژیک در مورد فعالیت ادغام و تملک (M&A) بالقوه را اطلاع دهد. ریک همیشه آماده بود تا چگونگی کار مدلها را به تفصیل شرح و به سوالات پاسخ دهد. لری به یاد میآورد «او بسیار صبور و زیرک بود.»
لری میگوید: «باید به او میگفتم «متغیرهایی که بیشترین حساسیت را دارند به من نشان بده» و آنگاه فروض متفاوت را آزمون خواهم کرد.» «هنوز نمیدانستم که چگونه محاسبه اصولی را برای ایجاد این مدل انجام دهم؛ اما درک خوبی از فروض بهکار رفته در آن داشتم.»به گفته لری، کمک و حمایت ریک در افزایش دانش مالی او فوقالعاده باارزش بوده است. «یک مشارکت فوقالعاده با یک همکار مالی شما را به موفقیت خواهد رساند.»
موردکاوی ۲: معیارهایی را که شرکت شما برای اندازهگیری موفقیت استفاده میکند، بیاموزید
جیمز پیپر، مدیر ارشد حسابداری در TransUnion، (یک مرکز اعتبارسنجی بزرگ) میگوید «درک اولیه مسائل مالی برای کارمندان بسیار مهم است؛ به این ترتیب میتوانند چگونگی عملکرد مالی شرکتشان را درک کنند.» او میگوید «نکته مهم در مورد حسابداری و مالی همگانی بودن آن است؛ بنابراین وقتی شما اساس آن را بدانید، میتوانید پیش بروید.»
ضمنا، جیمز به خوبی میداند که هر شرکت عملکرد خود را به بهترین روشی که خودش داراست بازبینی میکند. جیمز بیشتر دوران شغلی خود را در شرکتهای سهامی عام گذراند، اما زمانی که او به شیکاگو (که TransUnion در سال ۲۰۱۴ در آنجا بنا شد) رسید، یک گروه سرمایهگذاری خصوصی آن را خرید. او به یاد میآورد «بنابراین باید میآموختم که کدام معیارهای مالی مهم هستند؛ چرا مهمند و چگونه TransUnion موفقیت را اندازهگیری میکند.»او توضیح میدهد که «خوشبختانه من در موقعیتی که هستم به هر عدد و رقمی دسترسی دارم؛ بنابراین خود را برای کار با نرمافزار اکسل آماده و تلاش کردم تا این صورت حساب را دوباره تهیه کنم. زمانی را صرف معتبر ساختن این اعداد کردم تا از منطقی بودن آنها اطمینان یابم.»
او همچنین به دنبال راهنمایی از یک فرد آشنا به مسائل مالی بود؛ کسی که همزمان یک همتا در بخش حسابداری به شمار میرفت. او میگوید «او برای مدتی در شرکت حضور داشت و به من کمک کرد تا جزئیات این محاسبات را درک کنم.» در سال ۲۰۱۵، TransUnion به سهامیعام تبدیل شد و جیمز باید به شرکت کمک میکرد تا این گذار مالی را مدیریت کند. او برای افزایش مهارتها و دانشش، به دقت به ترازنامههای نزدیکترین همتایان شرکت (۲۵ شرکت) نگاه کرد تا دریابد که چگونه آنها درآمدهای خود را سازماندهی میکنند و چه چیزی را به عنوان معیارهای مالی اصلی خود بهکار میبرند.»
جیمز اغلب جلسات آموزش مالی درون سازمانی را برای شرکتش رهبری میکند. او میگوید این کار همکاران او را تشویق میکند تا متوجه شوند که در کدام قسمت امور مالی TransUnion متناسب هستند. «به عنوان بخشی از مبنای هزینه، تلاش میکنم تا سازمانم را تا حد ممکن کارآ سازم.»
کسب درآمد . کسب و کار . امور مالی کسب و کار . ترازنامه شرکت . دانش مالی . مشاور مالی . مهارت مالی . هوش مالی
برندی که با 500 هزار تومان جهانی شد
شعار تبلیغاتیاش در تلویزیون را، احتمالا همه ما بهخاطر داریم که میگفت: «به سلامت خانواده میاندیشد.» همین جمله برای بسیاری از خانوادههای ایرانی کفایت میکرد، تا سهمی از سبد محصولات بهداشتی و سلامتی و شوینده خود را به این برند اختصاص دهند. پیش از آنکه خیلی از ما بهدنیا آمده باشیم و خبری از ماشینهای لباسشویی در خانه تکتک ایرنیها باشد، مادرها از پودر رختشویی برف خاطره دارند و این تنها یکی از نامهای آشنای محصولات برندی است که بیش از پنج دهه از تولدش میگذرد. با وجود فعالیت گسترده شرکتهای جوانتر در میدان محصولات بهداشتی و شوینده، قطار تولیداتش هرگز متوقف نشده و همچنان با نامهای گلنار، سیو، ارکید، سپید، گلی و رخشا در فروشگاههای ایرانی خودنمایی میکند. شرکتی که امروز با نام تجاری پاکسان آن را میشناسیم، از ابتدای دهه ۴۰ شمسی به ثبت رسیده و فعالیت تولیدی خود را آغاز کرده است. حالا با گذشت ۵۴ سال از آغاز به کارش، کتاب افتخارات این برند در حال قطور شدن است و دیگر نهتنها بهعنوان یکی از نامهای برتر صنعت مواد شوینده در ایران شناخته میشود، که آوازه محصولاتش به کشورهای همسایه و آسیای میانه هم رسیده است.
- پاکسان؛ فرزندی که دستبهدست شد
پیش از آنکه نامی در قالب پاکسان شکل بگیرد، شرکت تولیدی پاککن در دیماه سال ۱۳۴۱ بهطور رسمی به ثبت رسید و فعالیت تولیدی خود در زمینه مواد شوینده و بهداشتی را آغاز کرد. هشت سال بعد، این شرکت نام پاکسان به خود گرفت و در قالب سهامی خاص فعالیت خود را ادامه داد و تا سالهای بعد از انقلاب هنوز بهعنوان شرکت سهامی عام کار نمیکرد. با وجود آنکه مالکیت پاکسان در این ۵۰ و چند سال بارها عوض شده و سرنوشت این برند حکایت از فرازونشیبهای زیادی در روند فعالیتهایش دارد، تولیدات شرکت در تمام این سالها هرگز متوقف نشده است. پاکسان یک سال بعد از انقلاب به سازمان صنایع ملی ایران واگذار شد و وقتی بهدنبال این واگذاری، شرکت دچار رکود شد، در سال ۱۳۷۰ آن را به بخش خصوصی منتقل کردند. عمر خصوصیسازی این برند چندان به درازا نکشید و سال ۷۳ زمانی بود که پاکسان به شرکت سهامی عام تغییر یافت و در بورس اوراق بهادار تهران هم پذیرفته شده است. از آن زمان تاکنون، هنوز نام سهامی عام زیر اسم شرکت بهچشم میخورد. هرچند ۷۰ درصد سهام آن به شرکت توسعه صنایع بهشهر تعلق دارد و اکنون میتوان پاکسان را فرزندی از فرزندان این هولدینگ دانست.
حالا کارخانه اصلی پاکسان در کیلومتر ۸ جاده قدیم کرج مستقر شده و محصولات بهداشتی، صنعتی و سلامتیاش از همین کارخانه به نقاط دور و نزدیک ایران و جهان صادر میشود. کشورهای همسایه ایران و جمهوریهای مستقل آسیای میانه، میزبانان اصلی محصولات صادراتی پاکسان هستند. جالب است که یکی از شرکتهای تابعه پاکسان، با نام «پاکسان ایروان» در ارمنستان واقع شده است و یکی از مقاصد اصلی صادرات این برند را به خود اختصاص داده است. پاکسان طبق برآوردها با سرمایه ۵۰۰ هزارتومانی در بدو تولد، فعالیت تولیدیاش را آغاز کرده است؛ هرچند اکنون آمار دقیقی از سرمایه شرکت وجود ندارد، اما مدیرعامل پاکسان میگوید که سود خالص شرکت در ۶ ماه اول سال ۹۵، جهشی ۹۲ درصدی داشته و به ۱۹ میلیارد تومان رسیده است.
- سهم پاکسان در سبد خانوادههای ایرانی و خارجی
عمر طولانی برند پاکسان نسبت به رقبای تجاری خود در این عرصه تولیدی، مهر تأییدی بر سهم قابل توجه آن در بازار داخلی است. معمولا برندهای کهنهکاری که در سالهای متمادی کیفیت خود را حفظ کنند، کمکم تبدیل به جزئی جداییناپذیر از سبدهای خرید خانواده میشوند و بهنظر میرسد پاکسان هم بهواسطه کیفیت مناسب، در کنار آن تبلیغات تلویزیونی و اخیرا هم حمایت مالیاش از برنامه رمضانی «ماه عسل» بیش از قبل نام خود را در یادهای ایرانی حک کرده است. در حال حاضر ۴۵ درصد تولیدات صابون، ۲۰ درصد انواع پودر رختشویی و لباسشویی و ۲۰ درصد تولید کفشو در بازار داخلی ایران، از آن پاکسان است.
محمدرضا حیدری، که چندی است به سمت مدیرعاملی این بنگاه تولیدی برگزیده شده است، درباره آن میگوید: «پاکسان از ابتدای تأسیس خود تاکنون که بیش از پنج دهه از عمرش میگذرد، همواره در پی آن بوده که کیفیت را بهعنوان محور تبلیغاتی خود برگزیند؛ تعهد شرکت به کیفیت تا جایی است که در بدترین دوران اقتصاد ایران و در اوج تحریمها نیز مشتریمحوری را رها نکردیم و برای باور بیشتر مشتریان داخلی و خارجی و وفاداری آنان به محصولاتمان، تمام تلاش خود را به کار خواهیم گرفت. اکنون که فضای تازهای در اقتصاد کشور ایجاد شده و این فضا بیشک بر روی مبادلات تجاری کشور تأثیرگذار خواهد شد، بهدنبال آن هستیم تا بر پایه نوآوری مبتنی بر سلیقه مشتریان عزیز، نهتنها سهم بازار داخلی را افزایش دهیم، بلکه به نمایندگی از بخش تولیدی کشور در حوزه سلامت، سهم بازار خارجی خود را ارتقا بخشیم. بدون تردید موفقیت، یک کار تیمی است؛ برای موفق شدن پاکسان، همه عوامل مذکور موثر است و ما دست همه ذینفعان شرکت پاکسان را برای رسیدن به قلههای جدید میفشاریم.»
امروز پاکسان میرود تا با تکیه بر خانوادهاش که تا چند ماه دیگر ۵۵ ساله میشود، سهم خود از بازار ملی و بینالمللی را افزایش دهد. در حال حاضر ۱۵ کشور دنیا میزبان محصولات این برند ایرانی هستند. صادرات پاکسان از ابتدای امسال تاکنون رشد ۱۸ درصدی داشته و کشورهای روسیه، عراق، ترکیه، عمان و افغانستان بزرگترین شرکای صادراتی این شرکت بهشمار میروند. شرکایی که بیش از همه از محصولات پودری و صابونی پاکسان استقبال میکنند. با این حال پاکسان درصدد افزایش سهم خود در منطقه است و محمدرضا حیدری، مدیرعامل این مجموعه، میگوید: «شعار شرکت پاکسان «پیشگام در ایران و خوشنام در منطقه است» و ما معتقدیم که باید امروزمان بهتر از دیروزمان باشد و همه برنامهریزیها و اقدامات ما نیز در جهت تحقق و اجرایی شدن این هدف خواهد بود.»
کسب درآمد . کسب و کار . برند . برندسازی . پاکسان . تولید محصولات بهداشتی . سرمایهگذاری حوزه بهداشتی . صنعت موادشوینده . کارآفرینی . هولدینگ
فرصت سازی استارتآپی از بحران برای کسب درآمد
چگونه میتوان یک استارتآپ جاودانه شد؟
داستان پیدایش و پیشرفت حیرتانگیز شرکت «ونمو»(Venmo) را میتوان بهحق داستانی افسانهای در دنیای استارتآپها دانست؛ داستانی که با ملاقات دو جوان در دانشگاه آغاز شد و با تأسیس یک شرکت تکنولوژیکی که سرمایهی تأسیس آنها را والدین این دو جوان با وام گرفتن از بانک فراهم کرده بودند، ادامه پیدا کرد و پس از چند سال با فروش آن شرکت با معاملهای چند میلیون دلاری پایان پذیرفت؛ اما یاد و جایگاه ویژهی این شرکت شگفتانگیز تا سالها در ذهن کسانی که سودای ورود به دنیای جذاب استارتآپها را دارند، خواهد ماند.
صحبت از شرکت ونمو است که در سال ۲۰۰۹ تأسیس شد و جزو اولین شرکتهای پیشرو در زمینهی تکنولوژیهای مالی (fin-tech) بود که در حال حاضر از شکوفاترین حوزههای فناوری و کسبوکار در دنیا به شمار میآید. این شرکت در مدت کوتاهی پلههای ترقی را بالا رفت و آنقدر برای شرکتهای بزرگتر جذابیت پیدا کرد که توسط شرکت «برینتری»(Braintree) و سپس بهوسیلهی شرکت مشهور «پیپال»(paypal) خریداری شد؛ اما شرکت ونمو چه کرد و چه نوآوریهایی را ایجاد کرد که اینطور بین میلیونها نفر در دنیا طرفدار پیدا کرد و شرکتی مانند پیپال را وسوسه کرد تا میلیونها دلار برای خریداری آن بپردازد؟
ونمو در واقع یک کیف پول دیجیتالی است که با استفاده از آن، افراد اعم از خویشاوندان و دوستان میتوانند بهآسانی و با خیال راحت به همدیگر پول قرض بدهند و از همدیگر قرض بگیرند. در سال ۲۰۱۵ بیش از ۵/۷ میلیارد دلار در سرتاسر جهان توسط این کیف پول دیجیتالی منتقل شد که ۱۷۵ درصد بیش از سال ۲۰۱۴ بود. رشد خیرهکنندهی ونمو در سال ۲۰۱۶ و پیش از واگذاری آن به پیپال نیز تداوم یافت طوری که در نیمهی نخست سال ۲۰۱۶ رشدی ۱۴۱ درصدی را در میزان پرداختهای فردبهفرد یا P2P خود به ثبت رساند. مجلهی تایم در سال ۲۰۱۶ ضمن ستایش از این شرکت، تأکید و توجه پیوستهی مدیران ارشد ونمو برای تداوم روحیهی خلاقیت و نوآوری در حوزهی پلتفرمهای دیجیتالی را ستود و چند مقاله در مورد علل موفقیت ونمو به چاپ رساند .
جالب است بدانید که بنیانگذاران ونمو یعنی «اندرو کورتینا» (Andrew Kortina) و «اکرام ماگدون اسماعیل » (Iqram Magdon- Ismaeil) در ابتدای کار این شرکت در سال ۲۰۰۹ آن را بهعنوان یک شرکت تکنولوژی موسیقی به ثبت رساندند که به کاربرانش این امکان را میداد تا متنهایی را برای گروههای موسیقی موردعلاقهشان بفرستند و در مقابل آهنگهای درخواستی خود را بهصورت ایمیل از آنها دریافت کنند و در این میان کارمزد ناچیزی هم بهواسطهی این ارتباط به ونمو پرداخت میکردند؛ اما پس از مدتی کوتاه و در پی اتفاقی که برای آنها در نیویورک افتاد، این دو جوان مبتکر و خلاق تصمیم گرفتند تا تغییر رویه بدهند و بهطور مستقیم وارد حوزهی فاینانس کسبوکار مالی شوند.
ماجرای آن اتفاق ازاینقرار بود که یک روز که ماگدون برای گذراندن آخر هفتهی خود به نیویورک رفته بود، فراموش کرد کیف پولش را همراه خود ببرد و وقتی از دیگران درخواست ارسال پول کرد به موانع زیادی برخورد کرد و همین مشکلات، جرقهای را در ذهن او زد که او و دوستش را به سمت تغییر رویه و ورود به بازار پرداختها و نقلوانتقال پول راهنمایی کرد. آنها پس از مدت کوتاهی یک اپلیکیشن جدید طراحی کردند که به کاربران این امکان را میداد تا به جای دوستانشان که به هر دلیلی قادر به پرداخت صورتحسابهای خود بهصورت نقدی یا با استفاده از کارتهای اعتباری خود نبودند، به طور مثال،صورتحساب غذایی که آنها در رستوران خورده بودند یا کرایه تاکسیشان را پرداخت کنند.
بااینهمه آنها در ابتدای معرفی این اپلیکیشن جالب و کاربردی با مشکلات و موانع متعددی روبهرو بودند که در نهایت توانستند همهی آنها را از سر راه بردارند. یکی از مهمترین این موانع، تردیدهایی بود که اغلب کاربران در مورد معتبر بودن و قابلاعتماد بودن پرداختهای فردبهفرد یا P2P در ذهن داشتند؛ اما بنیانگذاران شرکت ونمو با کمک چند جوان مبتکر دیگر که با آنها همکاری میکردند، خیلی زود توانستند با اضافه کردن امکان ردیابی مسیر خرج شدن پولی که به دوست یا خویشاوندشان قرض داده بودند، به این اطمینان برسند که پول قرض دادهشان در جای درستی خرج شده است. این امکانات و موارد مشابه آن خیلی زود ونمو را از سایر سیستمهای P2P متمایز ساخت و مهمتر از آن، اینکه توجه و اطمینان سرمایهگذاران را نیز جلب کرد طوری که این شرکت توانست در سال ۲۰۱۰ بیش از ۲/۱ میلیون دلار سرمایه جهت قرض دادن به کاربران نیازمند از جانب سرمایهگذاران جذب کند.
آزادی کامل برای نوآوری
به گفته میشائیل واوگان، مدیر عملیاتی شرکت ونمو، یکی از رموز موفقیتهای چشمگیر این شرکت در فراگیر بودن فرهنگ خلاقیت و نوآوری در تمام تاروپود آن و آزادی بیحدوحصر کارکنان برای انتخابها و تصمیمگیریهای نوآورانه نهفته است. نماد اصلی حاکم بودن فرهنگ نوآوری در ونمو، برگزاری هفتهی «چالش» در هر فصل است که طی آن تمام کارکنان شرکت که در سال ۲۰۱۶ حدود ۲۰۰ نفر بودند، این امکان را پیدا میکنند تا ایدههای خلاقانه و نوآورانه خود را با دیگران در میان بگذارند و در صورت پذیرفته شدن ایدهشان، پاداشهای ارزشمندی را نصیب خود سازند. از سویی دیگر در شرکت ونمو خبری از سلسلهمراتب خشک و رسمی تصمیمگیری و اجرا نیست و هرکدام از تیمهای داخل شرکت میتوانند با پشت سر گذاشتن مراحل سادهی پیشنهاد و تصویب طرحهای پیشنهادی خود، خیلی زود به سراغ اجرای پروژههایی بروند که دوست دارند روی آنها کار کنند و این پروژهها را فوقالعاده میدانند.
مت همیلتون، مدیر ارشد محصولات در شرکت ونمو نیز در مورد علل اصلی موفقیت و پیشگام بودن این شرکت در بخش تکنولوژیهای مالی و پرداختهای فردبهفرد میگوید: «در شرکت ونمو روحیهی نوآوریطلبی در تمام ارکان موج میزند و نیازی نیست که ایدههای ناب و خلاقانه مدت زیادی در مسیر تبدیل شدن به محصول نهایی معطل بمانند.» مصداقی که او برای اثبات این مدعا بیان میکند، یکی از محصولات پرطرفدار شرکت یعنی« emoji »یا سرویس خودتکمیلی است که ایدهی اولیهی آن در جریان یکی از هفتههای چالش مطرح و فقط طی چند هفته به یکی از اپلیکیشنهای جذاب ونمو تبدیل شد. از سویی دیگر چرخهی حیات محصولات در شرکت نوآوری مثل ونمو بهطور واقعی کوتاه است و هر محصولی که به عقیدهی اکثر کارکنان و البته مشتریان و کاربران شرکت، عمر مفیدش را از دست بدهد و دیگر آن جذابیت سابق را نداشته باشد، بهسرعت از سبد محصولات و خدمات ونمو حذف میشود.
نمونهی بارز این امر را میتوان در حذف اپلیکیشن« Trust » مشاهده کرد که جزو اولین اپلیکیشنهایی بود که شرکت ونمو در ابتدای فعالیتش به جهانیان معرفی کرد و توجه چشمگیر کاربران را به خود جلب کرد اما خیلی زود و با ورود اپلیکیشنهای جدید به پیشنهاد کارمندان شرکت حذف شد و جای خود را به اپلیکیشنهای پیشرفتهتری داد که در جریان برگزاری هفتههای چالش شرکت مطرح شده بودند.
در سالهای کوتاهی که از عمر شرکت ونمو میگذرد، این استارتآپ موفق ثابت کرد که مدلی را به کار بسته است که میتواند موردپذیرش و الگوبرداری سایر شرکتهای نوپا و دانشبنیان شود و بسیاری از ناممکنها را امکانپذیر سازد. بنا به ادعای مدیران ونمو، نوآوری و ابتکار پیوسته از همان آغاز جزو «دیانای شرکت» بوده و هست و همین ویژگی ارزشمند است که موجب شده تا این شرکت بتواند خیلی زود پلههای ترقی و پیشرفت را طی کند و جایگاه مناسبی را در دنیای پرتکاپوی امروز که در آن توقف مساوی با افتادن و سقوط است، برای این شرکت فراهم آورد.
مسئله:
چگونه میتوان از یک بحران فرصت تجاری ساخت؟
راهحل:وژ
ماجرای رشد و موفقیت شرکت ونمو نمونهای کامل از تبدیل تهدیدات و بحرانها به فرصت است. ماجرای ورود این شرکت به حوزهی فاینانس کسبوکار مالی، این است که یک روز که یکی از مؤسسان این شرکت برای گذراندن آخر هفتهی خود به نیویورک رفته بود، فراموش کرد کیف پولش را همراه خود ببرد و وقتی از دیگران درخواست ارسال پول کرد به موانع زیادی برخورد نمود و همین مشکلات جرقهای در ذهن او زد که او و دوستش را به سمت تغییر رویه و ورود به بازار پرداختها و نقلوانتقال پول راهنمایی کرد. آنها پس از مدت کوتاهی یک اپلیکیشن جدید طراحی کردند که به کاربران این امکان را میداد تا به جای دوستانشان که به هر دلیلی قادر به پرداخت صورتحسابهای خود بهصورت نقدی و یا با استفاده از کارتهای اعتباری خود نبودند مثلاً صورتحساب غذایی که آنها در رستوران خورده بودند و یا کرایه تاکسیشان را پرداخت نمایند.
کسب درآمد . کسب و کار . درآمد استارت آپ .Venmo . استارتآپ موفق . پلت فرم دیجیتال . تبدیل بحران به فرصت . تکنولوژی مالی . فین تک . کیف پول دیجیتال . مت همیلتون . ونمو
مطالب مشابه درباره استارت آپ :
آموزش شبکهسازی استارتآپی مناسب جهت افزایش کسب درآمد
شناخت روحیه خود قبل از راهاندازی استارتآپ و کسب درآمد
آموزش کسب درآمد و جذب مشتری برای استارتآپ
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها
معرفی برترین استارتآپ های کسب درآمد
سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری
گرفتن وام بانکی برای راهاندازی شغل دلخواه
گام به گام تا «وام»
برای اینکه کسب و کاری را شروع کنید ؛ بعد از داشتن اطلاعات کافی و کاربردی دربارهی آن کار ، باید به تامین سرمایه هم فکر کنید.
ممکن است شما هم مثل خیلیها که اول راه هستند و سرمایهی زیادی برای راه انداختن شغل مورد علاقهاشان ندارند دنبال این باشید که چطور میتوانید بدون قرض گرفتن از دوست و آشنا، پولی را تامین کنید و کار مورد علاقهتان را راه اندازی کنید.
وام گرفتن در نظر خیلیها شبیه یک غول بی شاخ و دم است که گذشتن از سد آن ممکن نیست. در این گزارش به شما میگوییم که برای داشتن شغل مورد علاقهاتان چطور و از کجا وام بگیرید تا بتوانید وارد دنیای کار بشوید.
«محمدرضا نورشید» کارشناس خدمات بانکی اطلاعات خوبی را در این باره به شما میدهد.
کارگاه کوچک زودبازده
برای گرفتن وام، «زمان» و «قوانینی» که در آن بازه تعریف میشوند نقش مهمی دارند. به همین خاطر بهتر است اطلاعاتتان را برای گرفتن وام به روز کنید تا به مشکل برنخورید.
«از سال ۸۴ بانکها شروع کردند به پرداخت وام به کارگاههای کوچک و زودبازده. طرحی که تا مدتی خیلی مطرح بود و افراد زیاد هم این وام را گرفتند؛ درست شبیه به وام خود اشتغالی. این طور وامها را به نام «وامهای متغیر» میشناسند، یعنی در یک سالی میآیند و بودجهای به یک بانک میدهند و برای آنها اعتباری تعیین میکنند که البته به شعبههای خاصی هم بر اساس اولویت و شرایطی که دارند تعلق میگیرد.
این وام ها طی فراخوان اعلام می شوند و افراد برای گرفتن آنها مراجعه میکنند.
طبیعتا بعد از تمام شدن بودجهی مورد نظر، دیگر خبری از آن وامها نیست، به همین خاطر نمیشود روی این وامها برای کل سال حساب کرد، ممکن است در یک ماه یا یک فصل، این وامها وجود داشته باشند و در یک وقت دیگر نه.
اما وقتی استقبال مردم از این کارگاههای کوچک زودبازده یا همان مشاغل خانگی بیشتر شد،موسساتی به وجود آمد به نام هایی با همین مضمون، که به کارآفرینی مربوط میشود و به افرادی که قصد ایجاد شغل برای خودشان و افراد دیگر را دارند، وامهایی با سود کم پرداخت میکنند تا بتوانند کسب و کارشان را رونق بدهند و آن را شروع کنند.
برای استفاده از این وام ها میتوانید طرح کاری که مد نظر دارید را بنویسید و آن را برای موسسات مالیای که از کارآفرینی حمایت میکنند ببرید؛ آنها با توجه به اینکه شغل شما در چه زیر گروهی تقسیم میشود کف و سقف وامی را که میتوانید دریافت کنید به شما اعلام میکنند و شما با توجه به شرایط و موقعیتی که در بازپرداخت وام برای اقساط آن دارید یکی از وامها را انتخاب میکنید و بعد از انجام پروسهی اداری و معرفی ضامنهای مورد نیاز، وام را دریافت میکنید.»
به وامها «نه» نگویید
معمولا اکثر افرادی که میخواهند برای خودشان کاری را راهاندازی کنند جوان هستند و سرمایهی زیادی در دسترس ندارند، بی شک برای اینکه استارت کارشان را بزنند به وام نیاز دارند. «شاید خنده دار به نظر برسد اما در شرایطی که واقعا به پول احتیاج دارید هر وامی که به فکرتان میرسد را بگیرید چون واقعا پیدا کردن موسسات و بانکهایی که صرفا برای کارآفرینی وام میدهند سخت است.
در این شرایط برای مثال میتوانید وام خودرو بگیرید، بعد خودرو را بفروشید و با پول آن، کارتان را شروع کنید. راه دیگری که میتوانید از آن برای گرفتن وام اقدام کنید، وام سند ملک است، در این نوع وامها ، معمولا بانکها تا حداکتر ۷۵درصد ارزش ملک روی سند آن وام میدهند که بسته به قوانین داخلی بانک این میزان متغیر است. این یکی از راحتترین نوع گرفتن وام است. البته اگر سند ملک شما تجاری باشد چند مرحلهی اضافهی دیگر هم دارید. صاف کردن بدهیها، پرداخت بیمهی احتمالی و مخارج این چنینی. در گرفتن وام با سند ملک، باید این را هم در نظر بگیرید که صرفهی اقتصادی برای شما داشته باشد. به قول معروف ببینید که با وجود هزینههای بالای انتقال و جا به جایی سند میارزد که برای گرفتن وام اقدام کنید یا نه.
برای گرفتن این نوع وام ، باید اول سند را به نام بانک مورد نظر بزنید و تا زمانی که اقساط آن را پرداخت کنید سند در رهن بانک باقی میماند. به همین دلیل در برخی از ملکهایی که متراژ یا قیمت بالایی دارند این هزینههای جابه جایی ،گاهی چند ده میلون تومان میشود. راه معمولتری هم که برای گرفتن وام وجود دارد؛ «سپرده گذاری» است.
شما میتوانید با گذاشتن مبلغی در بانک با توجه به نوع سود و شرایط آن، تا چند برابر پولی که سپرده گذاری کردهاید وام بگیرید که در این مورد بهتر است چند بانک را با هم مقایسه کنید و شرایط آنها را بسنجید و گزینهی بهتر را انتخاب کنید،در این مورد تا زمان مشخصی پولتان را در بانک میگذارید و تا مدت زمان اعلام شده امکان برداشت آن را ندارید، بعد از آن زمان، میتوانید روی پول خودتان وام دریافت کنید.
البته این مسئله را در نظر داشته باشید که قبل از سپرده گذاری، شرایط دریافت وام را به صورت دقیق از مسئول وام بپرسید. چون گاهی وقتها افراد تا یک سال و حتی بیشتر ، سرمایهی خود را به هوای گرفتن وام در بانک میگذارند و حتی امتیازشان به گرفتن وام هم میرسد اما در مرحلهی داشتن ضامن یا بازپرداخت آن دچار مشکل میشوند و شانس گرفتن وام را از دست میدهند.
اگر هیچ کدام از این راهکارها به کارتان نمیآید و نمیتوانید انجامشان دهید سراغ آخرین راه بروید. میتوانید به بانکی که در آن حساب دارید مراجعه کنید و بگویید به وام نیاز دارید، با توجه به مبلغ وام و توان شما در بازپرداخت اقساط، خود بانک، وامهایی را به شما معرفی میکند که ممکن است شما از وجود آنها اطلاعی نداشته باشید. به همین خاطر، این راه برای خیلیها همیشه یک جواب خوب داشته است.
ضامنها باید چه شرایطی داشته باشند؟
تمام بانکها، موسسات و موسسات قرض الحسنهای که وام میدهند برای ضمانت بازپرداخت آن به ضامن نیاز دارند که با توجه به نوع وام، مبلغ و جایی که از آن وام میگیرید شرایط ضامنها تغییر میکند. « برای گرفتن وامها معمولا به ضامنهایی که کارمند یا بازنشستهی دولت باشند نیاز دارید، آنها افرادی هستند که خیال بانک را راحت میکنند که حقوق ماهیانه و دریافتی سر وقت دارند.
برای گرفتن وام با فیش حقوقی و یا فیش کسر از حقوق، مبلغ وام است که تعداد ضامن را مشخص میکنند و گاهی اوقات برای گرفتن وام به دو نفر یا بیشتر ضامن نیاز است که باید قبل از اینکه نوبت وام شما برسد ضامن ها را پیدا کرده باشید، برخی از بانکها بازهی زمانی خاصی برای پرداخت وام دارند و اگر آن زمان بگذرد نوبت وام شما هم از بین میرود.
پس از قبل به فکر آماده کردن ضامنها، مدارک آنها و مدارکی که خودتان باید ارائه کنید باشید تا معطل و درگیر این پروسه نشوید.
در برخی از موارد میتوانید با جواز کسب، وام مورد نظرتان را بگیرید. جواز کسب در بین کاسبان و بازاریها اعتبار مهمی به حساب میآید و به همین خاطر، برخی از بانکها این سند را به عنوان ضمانت بازپرداخت وام قبول میکنند که بسته به نوع جواز و محل کسب ، میتواند ضمانت ارقام مختلف وام را داشته باشد.لکتمامی این موارد در چارچوب قانون است اما اینکه چرا برخی بانکها بعضی از این ضمانتها را قبول نمیکنند به سلیقهی مدیر آن بانک بستگی دارد، البته این نوع ضمانت ها برای رقمهای معمول است که معمولا زیر ۵۰ میلیون تومان هستند. اما از یک رقمی بالاتر، سند یا ضامن به تنهایی نمیتوانند برای بازپرداخت وام کافی باشند.
خوشحساب باشید
برای مثال اگر کسی بخواهد یک وام ۵۰ میلیونی و بالاتر بگیرد به طور معمول باید ماهیانه دو میلیون تومان قسط آن را پرداخت کند، برای گرفتن این وامها، شرایط ضمانت و بازپرداخت کمی سختتر میشود که باید قبل از درخواست وام ، تمامی اطلاعات آن را از بانک مربوطه دربارهی ضمانت وجه و شرایط ضامن ها بگیرید و بعد از فراهم کردن آن، برای گرفتن وام اقدام کنید.
معمولا برای گرفتن وام با این ارقام، برای هر ده میلیون تومان، به یک ضامن نیاز است، یعنی هر یک ضامن متعهد شود که بتواند اقساط کل وام را پرداخت کند.
با این حساب ، برای وام ۵۰ میلیون تومانی پنج ضامن نیاز است که حقوق دریافتی ضامن بیش از دو میلیون تومان بوده و کارمند دولت باشند.
البته این مسئله ،کار را کمی مشکل میکند به همین خاطر است که پیشنهاد میکنم تا میتوانید از انواع وامها مانند وام ماشین، خرید خودرو، مسکن و… استفاده کنید که شرایط بازپرداخت و ضمانت آن راحتتر باشد.»
اگر در پرداخت وامهایتان خوش حساب باشید، بانکها راحتتر به شما وام میدهند و اطرافیان هم راحتتر ضامن شما میشوند. پس این اصل را فراموش نکنید.
به کسب و کارهای حوزهی دانش بنیان راحتتر وام تعلق میگیرد
برای متخصصها
با پیشرفت علم و وارد شدن تکنولوژیهای مختلف به زندگی، شکل و شمایل کار کردن هم تغییرات زیادی کرده است. بسیاری از کسب و کارهای نوپا و تازه رشد کرده کارهایی هستند که بر پایهی همین نرمافزارهای دنیای مجازی بنا شده اند که میتوانیم با لمس صفحهی تلفن همراهمان به آنها دسترسی پیدا کنیم. «در مورد وام گرفتن برای ایجاد شغل و راه انداختن کسب و کار، یک اصل نانوشته وجود دارد؛ افرادی که در این کار هستند به خوبی از آن اطلاع دارند و میدانند که به کسب و کار شروع نشده ، وامی داده نمیشود. یعنی شما در مرحلهی اول باید برای شروع کارتان یک برنامه مشخص داشته باشد و با یک هزینه ی حداقلی هم که شده چارچوب کارتان را پیدا کرده باشید و بعد بتوانید برای گسترش آن اقدام کنید.
به احتمال زیاد اسم کسب و کارهای دانش بنیان به گوشتان خورده باشد. مشاغلی که بر پایهی تولید کالا نیستند و افراد دارای تخصص و تحصیلکرده در آن به تولید محتوا مشغول هستند و بیشتر در زمینههای مشاورهای، فناوری و برنامه ریزی کار میکنند. این مشاغل به دلیل جدید بودن و مورد حمایت دولت بودن به راحتی و بیشتر میتوانند از موسسات مختلف وام بگیرند که معروفترین آنها صندوق نوآوری وشکوفایی است که تحت نظارت مستقیم نهاد ریاست جمهوری است و میتوانید با نوشتن طرح توجیهی خود به این مراکز مراجعه کنید و وام خود را راحتتر دریافت کنید».
کسب درآمد . مدل کسب و کار . گرفتن وام بانکی . شرایط ضامن وام کارآفرینی . گرفتن وام برای کار . وام با بازپرداخت کم . وام بانکی . وام خوداشتغالی . وام خودرو . وام سند ملک . وام کارآفرینی . وام کارگاه های زودبازده . وام کسب و کار . وام موسسات قرض الحسنه
مطالب مشابه تامین سرمایه کسب و کار:
سرمایه و زمان لازم برای موفقیت در کسب و کار آنلاین
اهمیت سرمایه گذاری گروهی برای کسب و کارهای کوچک
راههای کسب درامد و ثروت بدون سرمایه
تبدیل ریسک به استراتژی پولساز و کسب درآمد
در سال ۲۰۰۸، در اوج رکود جهانی، شرکت خودروسازی هیوندا مانند سایر شرکتهای اتومبیلسازی از رکود شدید در فروش وسایل نقلیه متضرر شد. مصرفکنندگان ترسان از بیکاری وحشتزده از سقوط ناگهانی ارزش خانههای خود، دیگر انگیزهای برای خریدهای گرانقیمت که بازپرداخت آنها سالها طول میکشید نداشتند. اکثر شرکتهای خودروسازی یک طرزفکر تدافعی اتخاذ کردند و با کم کردن تولید و کاهش برنامههای آینده رشد به بحران اقتصادی واکنش نشان دادند.
اما شرکت خودروسازی هیوندا ایده متفاوتی داشت. پس از تحلیل آنچه به مشتریان بالقوه انگیزه میداد و آنچه آنها را از خرید باز میداشت، تیم مدیریتی این شرکت خودروسازی با برنامهای به نام Hyundai Assurance تحول بزرگی ایجاد کرد؛ برنامهای که حاوی یک نکته ساده و قابلتوجه بود: از ما اتومبیل بخرید و اگر شغلتان را از دست دادید، ما آن را دوباره از شما خواهیم خرید و این مساله هیچ اثر منفی بر امتیاز اعتباری شما نخواهد داشت.
طی هفتههایی که صرف توسعه این ایده شد، هیوندا تبلیغات زیادی کرد و باعث شد تا این برنامه رشد پیدا کند. هیوندا با اندکی خلاقیت، به مشتریان بالقوه خود نشان داد که با وجود اقتصاد نامطمئن، اطمینان کافی دارد تا بهجای مخاطره، یک «پوشش ریسک» به مشتریان خود ارائه دهد. به گفته جان کرافیک، رئیس سابق هیوندا و مدیر ارشد اجرایی فعلی برنامه خودروهای خودران گوگل، هیوندا بهجای تسلیم شدن در برابر رکود، از اضطراب و تشویش بازار به بهترین شکل استفاده کرد.هیوندا توانست این دوره دشوار را هدایت کند؛ چرا که این شرکت با یک روش منحصربهفرد با ریسک مواجه شد. این شرکت خودروسازی بهجای اینکه با کاهش موجودی، بیکار کردن خطوط تولید و تعدیل نیرو، صرفا ریسک از دست دادن کسبوکار را در دوره رکود مدیریت کند، یک استراتژی فروش طراحی کرد که تمرکز آن روی نوسانی بود که ریسک ایجاد میکرد.
ما این استراتژی را «مزیت نااطمینانی» مینامیم. رهبران شرکتی در این استراتژی، با فعالیتهای هدفدار و برجسته به سوی فرصتهای جدید بازار، تغییرات نوآورانه ایجاد میکنند. بسیاری از شرکتها با یک چارچوب تاکتیکی بر مبنای مدیریت پیامدهای بالقوه (همانطور که در عبارت منفعلانه «مدیریت خواهیم کرد» وجود دارد) با ریسک مواجه میشوند؛ اما این نگرش بدون محافظت در برابر بزرگترین ریسکها (ریسکهایی که ناشناخته هستند) ممکن است دیوارهای محافظ بزرگتر ایجاد کند. مزیت نااطمینانی مسالهای متفاوت است: یک استراتژی که مدیران را به درک ناشناختهها بهعنوان متمایزکننده بازار و فرصتی برای ارائه راهحلهای نوآورانه وادار میسازد؛ راهحلهایی که برای مشتریان، سرمایهگذاران، شرکای استراتژیک، تنظیمکنندگان و رقبا جذاب است. بهطور خلاصه، مزیت نااطمینانی چیزی ورای معنای معمول مدیریت ریسک است؛ تا بدون دستپاچگی ارزش جدید و پایدار ایجاد کند؛ به عبارت دیگر، جستوجوی روشهایی برای دستیابی به بهترین پیامد از میان بدترین آنها.
این ایده که میتوانید نااطمینانی را به مزیت تبدیل کنید، حداقل به سال ۱۹۲۱ بازمیگردد که کتاب «ریسک، نااطمینانی و سود» نوشته فرانک نایت نوشته شد و یک چارچوب تئوریک ایجاد کرد. نایت، یکی از موسسان دانشکده نئوکلاسیک شیکاگو، عدم اطمینان را بهعنوان موقعیت برخورد با ریسکهایی تعریف کرده است که قادر به اندازهگیری یا پیشبینی نیستند. به عبارت دیگر، نهتنها داراییهای خود را در معرض ریسک میگذارید، بلکه بیان اینکه با چه مقدار ریسک مواجهاید نیز غیرممکن است.
اما طبق نظر نایت، این نوع از نااطمینانی برای وجود سود، ضروری است. اگر از پیش میدانستید که با چه مقدار ریسک روبهرو بودهاید، پس رقبای شما نیز قادر به چنین کاری بودند. هر بار که شما یک مزیت رقابتی بهدست میآورید، فرد دیگر میتواند راهی برای رقابت در زمینه مشترک بیابد. بنابراین، اگر بهعنوان یک مدیر ارشد اجرایی یا رهبر خلاق، به دنبال ورود نااطمینانی بهعنوان یک استراتژی در کار هستید، باید دیدگاهی مانند نایت را بپذیرید. توانایی شما در شناسایی فرصتهای پنهان در نیروهای مخل و سپس استفاده از آنها برای تمایز شرکتتان از رقبا، بهترین منبع خواهد بود. عدم اطمینان خاصی که با آن مواجهاید، ممکن است از تشویش در بازار (همانطور که برای هیوندا اتفاق افتاد) یا از یک بحران ناگهانی ناشی شود. عدم اطمینان میتواند یک دارایی باارزش باشد.
تبدیل نااطمینانی به ارزش
در دورانی که همه کسبوکارها باید آماده مقابله با تروریسم، حملات سایبری، شکست شرکا، بلایای طبیعی، تصادفات، فجایع محیطزیستی و فروپاشی بازار باشند، اینکه شرکتها بخواهند بهجای پذیرش غیرمنتظرهها، روی ایجاد حفاظ در مقابل آن تمرکز کنند، قابلدرک است. همه این استراتژیهای مدیریت ریسک، که برای حداقل کردن تلفات در نظر گرفته میشوند، به آسانی از یک شرکت به شرکت دیگر تکرار میشوند؛ اما هیچ جنبه مثبت رقابتی ارائه نمیدهند.
در واقع، مدیریت ریسک سازمانی بهعنوان یک سلاح استراتژیک شکست میخورد؛ چرا که این نوع مدیریت از اساسیترین جنبه از چشمانداز کسبوکار غافل است: بازار.یک برنامه مدیریت ریسک، شناسایی فرصتهای منحصربهفردی که همراه بینظمی و آشوب است را دشوارتر میسازد. در این محیط، آیا سرمایهگذاریهای شما در مدیریت ریسک که عمدتا هدف داخلی دارد، به سوی حفظ ارزشهای سازمانی است؟ اگر پاسخ شما به این پرسش مثبت است، پس شرکت شما به فرصتهای نااطمینانی بیتوجه است. شما میتوانید از طریق ریسکهایی که شرکتتان اخذ میکند راهی بهتر برای تمایز خودتان بیابید.
یکی از نویسندگان این مقاله به نام لری لینچ، دریافت که چگونه یک شرکت میتواند تفکر و شیوه عمل خود را توسعه دهد؛ عاداتی که میتواند آن را قادر به بهرهمندی از مزیت نااطمینانی سازد. او از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ و تنها چند سال پس از بحران پسانداز و وام که در آن بیش از هزار بانک ورشکست شدند، در گروههای عملیاتی، تکنولوژی و استراتژی ریسک در بانک Chase Manhattan کار میکرد. تعدادی از بانکهای بزرگ دیدگاه جدیدی نسبت به ریسک اتخاذ کردند و رهبران Chase نااطمینانیهای مرتبط با فعالیتهای مختلف بانکی شامل خدمات گسترده بانکداری الکترونیک و انتقال وجوه را مورد بررسی قرار دادند.
با مجهز شدن به دانش قویتر، آنها میتوانستند محصولات جدیدی را معرفی کنند. این بانک همچنین پلتفرمی ایجاد کرد که بهواسطه آن فروشها، توسعه محصول و پرسنل نوآور میتوانند به آسانی اطلاعات ریسکها را در نقاطی مانند بازارهای نوظهور، بانکداری عمده و خصوصی و مشاور املاک مدیریت کنند؛ بنابراین هر فرد دخیلی میتواند از دیگری بیاموزد و سرمایهگذاری و استراتژیهای خدمات خود را بهبود بخشد.تجربیات ما با شرکتهایی که از نااطمینانی مزیت بهدست میآورند نشان داده است که منافع بهدست آمده را میتوان به دو دسته گسترده تقسیم کرد.
۱- درآمدها و فرصتهای رشد جدید.
بهترین مثال برای این مورد شرکت AstraZeneca در چین است. چند سال گذشته برای شرکتهای دارویی خارجی که در بزرگترین بازار جهان فعالیت میکنند، سالی دشوار بود. دولت آمریکا شماری از شرکتها با پزشکان رشوهگیر را به نقض «قانون اقدامات فسادآلود خارجی» متهم کرد. اما زمانی که دولت چین سختگیریهای خود را شروع کرد و در سال ۲۰۱۴ جریمهای قریب به ۵۰۰ میلیون دلار بر شرکت GlaxoSmithKline (شرکت دارویی انگلیسی) اعمال کرد، این سختگیریها یک علامت واضح برای بازیگران صنعت بود؛ علامتی که میگفت دستورالعملهای کسبوکار در آنجا در حال تغییر است.
در پاسخ شرکتهای دارویی غربی در چین در بهترین حالت با احتیاط پیش میرفتند و در بدترین حالت عقبنشینی میکردند. داراییها فروخته شدند، تعدیل نیروها اعلام شد و تجدیدسازمان در مقیاس وسیع انجام شد.اما AstraZeneca در میان شرکتهای جهان نگرش متفاوتی اتخاذ کرد. این شرکت کمپین استراتژیکی را شروع کرد تا بداند که از نااطمینانی ناشی از عملکرد دولت چین چه مزیتهایی بهدست میآید.
برای تحقق این امر، AstraZeneca بهترین استعدادهایی را که رقبایش اخراج کرده بودند، استخدام کرد و از این افراد متخصص در بازار چین و برای تحلیل روشهای بالقوه برای سودآوری استفاده کرد. بهطور خاص این شرکت پیوستگی استراتژیک با WuXi AppTec، تولیدکننده چینی دارو، را گسترش داد و بیش از ۱۵۰ میلیون دلار در تسهیلات جدید (داروهای بیولوژیک پیشرفته که از سلولهای زنده ساخته شدهاند) سرمایهگذاری کرد. بیولوژیکها اساس بسیاری از داروهای بسیار موثر هستند و دولت چین میخواست تا این حوزه پرمنفعت را بهطور جدیتر دنبال کند. نتیجه سرمایهگذاریهای AstraZeneca در چنین مشارکتهایی، با بلوغ بازار داروی چین، بیش از پیش آشکار خواهد شد.
۲- بازدهی بالاتر در تخصیص منابع متمرکز بر ریسک، اصولا از هدفگذاری موثرتر زمان و سرمایه موجود در نااطمینانیها ناشی شده است و میتواند مستقیما بر مدل کسبوکار تاثیر بگذارد.چون تیمهای مدیریت ریسک در اکثر سازمانها بهعنوان ماموران عملیاتی خدمت میکنند و نه تسهیلکنندگان استراتژیک، مسوولیت بازتعریف و تجزیه و تحلیل ریسک برعهده مدیران کسبوکار است و زمانی که Rockwell Automation (یک تولیدکننده تجهیزات صنعتی) از سال ۲۰۰۷ ایده را آغاز کرد، این ایده در مرکز ارزیابی عرضهکنندگان بود. تا حدی تلاشهای مدیریت ریسک این شرکت همیشه این احتمال را در نظر میگرفت که عرضهکنندگان قطعات یا مواد خام با برخی رخدادهای غیرمنتظره در معرض خطر هستند، اما Rockwell با هزاران شرکت در شبکه خود، تمایز اندکی بین شرکای حتمی و کوچکتر ایجاد کرده است. تیم مدیریتی آن نه اثری قوی بر اینکه کدام شرکا بیشترین ریسک را متحمل میشدند داشت و نه اینکه کدام یک نسبتا از اختلال در امان بودند (بهعنوان مثال از بلای طبیعی یا یک رویداد سیاسی و اقتصادی).
رهبران این شرکت تصمیم گرفتند تا با انجام یک تحلیل کامل این موقعیت را تغییر دهند. Rockwell پس از شناسایی ضروریترین عرضهکنندگان و رتبهبندی آنها بر مبنای مقیاس ریسک، یک استراتژی در پیش گرفت تا از نوسان ریسک مربوط به برخی شرکتها منفعت کسب کند. برخلاف انتظار، اگر عرضهکنندگان شکست میخوردند، زنجیره ارزش Rockwell متضرر میشد. بنابراین، Rockwell منابع گستردهای (انسانی و مالی) را اختصاص داد تا از این عرضهکنندگان مهم حمایت کند؛ به این شکل که برای اولین بار پیوندهای نزدیکی با آنها تشکیل داد.نتیجه این امر مزیت غیرمنتظرهای بود: حلقه نوآوری. جلسات و بحثهای مکرر در مورد روشهایی برای بهبود عملیات و طراحیها، منجر به جمعآوری ایدههای جدید برای محصولات و اجزا و کارآیی شد. این عوامل سرانجام به هر دو جنبه معادله «سازنده تجهیزات اصلی/ عرضهکننده» کمک کرده است. این تلاش در نهایت، نگرشی که از ریسک هراس دارد را به یک شبکه آزاد از شرکتهای گروهی تبدیل کرد.
از تئوری تا عمل
اگر میخواهید کار مشابهی در سازمان خودتان انجام دهید، میتوانید با هدایت کردن اعمال و حرفهای خود و ارائه پیامی واضح و مختصر برای هر فرد در سازمانتان شروع کنید. پیام موردنظر این است که شما با نااطمینانیها مواجهاید و از آنها برای القای نوآوری استفاده میکنید. افراد در هر سطحی از سازمان، بهجای ترس از واکنش مدیریت، باید باور کنند که اگر به مدیرانشان امکان شناخت علل مشکلات و ارائه ایده برای راهحلها یا جایگزینهای تاکتیکی را بدهند، مورد پاداش قرار خواهند گرفت.
این تقاضا برای دیدگاهها و ایدهها، فرصتهایی برای کارشناسان در شرکت فراهم میکند. آنها بخشی از جلسات مربوط به رشد سازمان میشوند و بهترین دانش و مهارت خود را ارائه میدهند؛ چرا که این کار تمرینی است که با ماهیت بشر متناسب است (اینکه هر فردی میخواهد در امور مربوطه دخالت داده شود).پس از اینکه در مسیر رشد قرار گرفتید، چالشها ادامه مییابند. افراد در سراسر شرکت شما باید با یکدیگر کار کنند تا از عمیقترین توانمندیهای کسبوکار، شامل دانش و استعدادهای گوناگون و بزرگترین شایستگیها (مانند مدیریت دادهها و تجزیه و تحلیل، ابزارهای بصریسازی(visualizing tools)، توسعه محصول و مهارتهای برندسازی) استفاده کنند تا نگرش جدید شما به ثمر برسد.
توسعه این نوع از فرهنگ شرکتی آسان نیست؛ اما میتواند محقق شود. این نوع فرهنگ رهبران نوآور در جایگاههای ارشد شرکتی ایجاد میکند؛ رهبرانی که میتوانند شرکتهای خود را در مسیرهای خلاقانه و غیرمعمول هدایت کنند.
این نگرش برخلاف طرزتفکر اکثر مدیران ریسک است؛ مدیرانی که عموما عهدهدار حفظ وضع کنونی بودهاند. آنها درک خواهند کرد که مزیت نااطمینانی راهی برای افزایش اهمیت آنها در سازمان ارائه میدهد، اما ممکن است آنها در صورت نبود ریسک در شرایط فرصتهای استراتژیک، نگران باشند که در حاشیه قرار بگیرند.بهطور خلاصه، اگر شما یک مدیر ارشد هستید، نمیتوانید بهطور کامل ریسک را در خلال پارامترهای منابع رقابتی کنترل کنید. انجام این کار یک اشتباه است.
بلکه باید نااطمینانیها را کشف کنید و از آن بهره ببرید. اگر بتوانید آنچه در بازارها غیرقابلپیشبینی و برای رقبای شما ناشناخته است را بشناسید و آن را در جلسات استراتژیک رشد وارد کنید؛ آنگاه در مقابل رقبایی که هنوز ریسک و نااطمینانی را بهعنوان تهدید میبینند موفق خواهید شد. نکته آخر آنکه رهبران خلاق از ریسک کردن نمیهراسند؛ آنها ریسک را به یک استراتژی پولساز تبدیل میکنند.
کسب درآمد . پول ساز. کسب و کار . استراتژی . استراتژی پول ساز . پذیرش ریسک . تحلیل بازار . تمایز در بازار . کسب و کار . مدل کسب و کار . مزیت نااطمینانی
گیاهان دارویی، کسب و کار و صنعتی پول ساز
هماکنون پنج درصد از اسانس گل محمدی بازار جهان را ایران تأمین میکند.
شاخهی زیستفناوری ۲۲ میلیون شغل در جهان ایجاد کرده است و ۹ درصد نیروی کار اتحادیهی اروپا را نیز این حوزه تشکیل میدهد.
بر اساس اعلام رسمی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، ایران ظرفیت تجارت ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلاری از محل تولید گیاهان دارویی را دارد. صنعت گیاهان دارویی در کشورمان با تکیه بر دانش بومی مدتی است که محل سرمایهگذاری بخش خصوصی و دولتی شده است. گیاهان دارویی کشورمان نیز با رشد قابلتوجه در سالهای اخیر بیشتر نیاز به تکمیل زنجیرهی کشت و صنعت دارند. بذر و نهال یکی از مهمترین نهادههای این محصولات هستند که میتوان با روشهای مختلف کشت مانند کشت بافت، بیوتکنولوژی و حتی نانو، تحولاتی شگرف در تولید این محصولات و تجاریسازی آنها به وجود آورد. با استفاده از کشت بافت، محصولاتی را که در حال انقراض هستند یا در برخی مناطق به دلیل تغییر اقلیم توانایی ادامه رشد ندارند، میتوان حفظ کرد.
البته تولید عصاره و اسانس با مصارف مختلف از سوی کارخانههای میانی و صنایع پاییندستی حلقههای دیگر این زنجیره را تشکیل میدهند. با توجه به گردش مالی دو تریلیون دلاری زیستفناوری در جهان، میتوان این حوزه را در شاخههای مختلفی مانند گیاهان دارویی بسط و گسترش داد. بر اساس آمارهای اعلامشده، شاخه زیستفناوری ۲۲ میلیون شغل در جهان ایجاد کرده است و ۹ درصد نیروی کار اتحادیهی اروپا را نیز این حوزه تشکیل میدهد. در سالهای اخیر با بهرهگیری از این دانش محصولات متنوعی در حوزهی گیاهان دارویی تولید و به مرحلهی تجاریسازی رسیده است. به گزارش بانک جهانی، تجارت گیاهان دارویی در جهان در سه دههی گذشته تنها پنج میلیارد دلار بود که هماکنون گردش مالی این بازار حدود ٢٠ برابر شده و به ١٠٠میلیارد دلار رسیده است. بانک جهانی پیشبینی میکند که تا سال ٢٠۵٠ گردش مالی این بازار به ۵٠٠میلیارد دلار برسد. در این میان ٣٠ کشور جهان در عرصهی تجارت گیاهان دارویی رقابت جدیتری دارند. چین، هند، مالزی و کشورهای آفریقایی از جمله رقبای بزرگ بازار جهانی گیاهان دارویی محسوب میشوند. مرکز تجارت جهانی گیاهان دارویی در آلمان قرار دارد، زیرا این کشور بهعنوان یکی از بزرگترین واردکنندگان گیاهان دارویی در جهان به شمار میآید و با فرآوری مادهی خام اولیه، ارزشافزوده خیرهکنندهای به جیب میزند.
در این میان ایران در حال حاضر سالانه حدود ۶٠٠میلیون دلار صادرات گیاهان دارویی دارد. با توجه به اینکه زعفران از دیرباز یکی از استراتژیکترین محصولات تولیدی کشور بوده است، سهم زعفران بهتنهایی ٢۵٠ تا ۴۵٠میلیون دلار و سهم گل محمدی در این بازار ۴٠ تا ۵٠میلیون دلار از میان ۶۰۰ میلیون دلار صادرات گیاهان دارویی به شمار میآید. البته در بین انواع گیاهان دارویی، صادرات گل محمدی رشد قابلتوجهی داشته است و هماکنون پنج درصد از اسانس گل محمدی بازار جهان را ایران تأمین میکند.
در حال حاضر سهم مصرف داروهای گیاهی در ایران به بیش از پنج درصد رسیده و گردش مالی در این زمینه حدود ۳۹۰ میلیارد تومان است. البته اگر دمنوشها و اسانسها را نیز حساب کنیم، گردش مالی به ۴۰۰ میلیارد تومان میرسد. همچنین بیش از ۱۰۰ میلیون دلار صادرات داروهای گیاهی، دامی و انسانی به کشورهای مختلف نیز داریم و شرکتهای معتبر بسیاری در این زمینه مشغول به کار هستند.
در حال حاضر بیش از ۹۵ شرکت دانشبنیان در حوزهی گیاهان دارویی، داروهای گیاهی و فرآوردههای طبیعی طب سنتی فعالیت میکنند. تولید و تجاریسازی بیش از ۶۰۰ محصول دانشبنیان در حیطهی داروها و فرآوردههای طبیعی انسانی و دامی و راهاندازی ۲۰ سلامتکده طب سنتی در کشور تا سال گذشته نشان از رشد و توسعهی صنعت گیاهان دارویی در کشور دارد. همچنین ارائه بیش از دو هزار و ۱۰۰ محصول فناورانه در زمینهی گیاهان دارویی و فرآوردههای طبیعی نشان از حرکت شرکتها به سمت تولید صنعتی محصولاتشان دارد.
به گزارش فائو، سطح زیر کشت گیاهان دارویی در کشورهای چین، آمریکا و کانادا از ۳۹۳ هزار هکتار در سال ۱۹۷۰، به سه میلیون و دویست هزار هکتار در سال ۲۰۱۶ رسیده است. ارزش اقتصادی گیاهان دارویی در کشورهای پیشرفته از ۱۳۲ میلیون دلار در سال ۱۹۷۶، به ۳۵۵میلیون دلار در سال ۲۰۱۶ رسیده است. بر اساس آمارهای جهانی گردش گیاهان دارویی در صنایع داروسازی با استفاده از ترکیبات با منشأ گیاهی ۳۵ میلیارد دلار و در صنعت عطرسازی ۴۸ میلیارد دلار برآورد شده است.
بر اساس اعلام رسمی ستاد فناوری گیاهان دارویی در کشور، گردش مالی گیاهان دارویی در صنعت تولید داروهای مکمل ۱۶ میلیارد دلار، علوم و فنون بهداشتی ۱۲ میلیارد دلار، شیرینکنندههای طبیعی ۸/۵ میلیارد دلار و صنعت تولید دمنوشها هفت میلیارد دلار در جهان است. ایران از ۱۳ اقلیم شناختهشده در دنیا، دارای ۱۱ اقلیم است و همچنین هشت هزار گونه گیاهی در کشور وجود دارد که از این تعداد ۱۷۳۰ گونه، انحصاری و منحصر به سرزمین ایران است. ستاد فناوری گیاهان دارویی اعلام کرده است که تاکنون ۲۳۰۰ گونهی گیاهی دارای ترکیبات باارزش و واجد شرایط برای ورود به صنعت شناسایی شده است. آمارهای رسمی معاونت علمی ریاست جمهوری نشان میدهد که تعداد فرآوردههای طبیعی از ۴۷۷ قلم در سال ۸۷، به ۲۲۹۷ قلم دارو و فرآوردههای طبیعی تا پایان سال ۹۴ رسیده است و بر اساس افق ۱۴۰۴ باید این تعداد به ۴۱۱۵ قلم افزایش یابد. سطح زیر کشت دیم گیاهان دارویی ۱۰۴ هزار و ۸۱۸ هکتار است که این میزان باید تا افق ۱۴۰۴ به ۵۳۰ هزار و ۵۶۰ هکتار افزایش یابد. بر اساس پیشبینیهای انجامشده باید درآمد صادرات گیاهان دارویی کشور تا سال ۱۴۰۴ به پنج میلیارد دلار برسد.
جدول زیر مهمترین محصولات تجاریشده در صنعت گیاهان دارویی در دو سال اخیر را نشان میدهد.
نام محصول | توضیحات
|
ژل موضعی دنتیکید | داروی دنتیکید، اولین مسکن صد درصد گیاهی رویش دندان کودک است. مواد تشکیلدهندهی این ژل موضعی عصارهی بابونه، عصارهی مریمگلی و پرو ویتامین B5 است |
لیورسیل (Liversil) | این محصول داروی گیاهی درمان دیابت است. لیورسیل در پایین آوردن قند خون در دیابت نوع ۲ و درمان بیماریهای التهابی کبد و کبد چرب هم تأثیرگذار است. |
آنژی پارس | داروی آنژی پارس برای درمان زخم پای بیماران دیابتی با منشأ گیاهی تولید شده و قادر است با درمان زخمهایی که در مراحل پیشرفته نیستند، از وخیم شدن وضعیت زخم جلوگیری کند. با این کار علاوه بر تسریع روند بهبود و کاهش هزینهها، احتمال قطع عضو نیز کاهش خواهد یافت. در تولید آنژی پارس، گونهای از گیاه یونجهی زرد مورد استفاده قرار گرفته است. |
پماد گیاهی پاپیتالپیچ | این محصول با استفاده از گیاهان دارویی برای درمان واریکوسل تولید شده است. استفاده از این پماد افراد مبتلا به واریکوسل را از عمل جراحی بینیاز میکند. هزینهی جراحی واریکسول یکمیلیون تومان است. |
میگری هیل | داروی میگری هیل داروی جدید برای تسکین سردردهای میگرنی و همچنین دارویی ویژه برای درمان میگرن است. |
روزانیکام | از گیاه «روزاکانینا» یا نسترن کوهی گرفته شده است و بهصورت دمنوش در بازار ارائه میشود. این دارو ضدسرماخوردگی است و میتواند جایگزین مناسبی برای واکسنهای ضدسرماخوردگی باشد. |
کرم پای اطفال و ژل ترمیم سوختگی
|
این محصول را شرکت آراکزیست دارو تولید کرده است. این کرم با استفاده از ژل تازهی برگ آلوئهورا تولید شده است. |
مسئله:
چگونه از راه دانش زیستی گیاهان دارویی، ثروت و درآمد ملی را افزایش دهیم؟
راهحل:
ایران به دلیل داشتن متخصصان جوان و تحصیلکرده و نیز برخورداری از تنوع گیاهان دارویی، میتواند به قطب صنعت گیاهان دارویی در منطقهی غرب آسیا تبدیل شود و با فرآوری گیاهان و تبدیل آن به داروهای مؤثر، ارزشافزوده مناسبی از این تجارت را نصیب خودش کند. تولید و تجاریسازی بیش از ۶۰۰ محصول دانشبنیان در عرصهی تولید داروها و فرآوردههای طبیعی انسانی و دامی و راهاندازی ۲۰ سلامتکده طب سنتی در کشور تا سال گذشته، نشان از رشد و توسعهی صنعت گیاهان دارویی در کشور دارد و زمینهای مناسب برای سرمایهگذاریهای بلندمدت محسوب میشود.
کسب درآمد . کسب و کار گیاهان دارویی. کسب درآمد دارویی . اسانس گل محمدی . کسب و کار . حرفه ای، . تجارت گیاهان دارویی . سرمایهگذاری در گیاهان دارویی . صادرات گیاهان دارویی . فروش دم نوش . گیاهان دارویی
معرفی مدلهای کسب درآمد اینترنتی
اینترنت دنیای امروز را دگرگون کرده است و کسب و کار و تجارت نیز از این قائده مستثنی نیست. همهی ما با فروشگاههای اینترنتی موفق و بزرگی که به درآمدهایی میلیاردی دست یافتهاند، آشنایی داریم و شاید خودمان هم بارها از آنها خرید کرده باشیم. امروزه میتوان با صرف هزینهای نسبتا اندک، کسب و کاری را راهاندازی کرد و حتی بدون فروشگاه و محلی فیزیکی، به درآمد قابل توجهی دست یافت، ولی چه روشهایی برای تجارت آنلاین وجود دارد و برای انتخاب مدل های کسب و کار اینترنتی با چه گزینههایی روبهرو هستیم؟ این پرسشی است که در ادامه به پاسخ آن میپردازیم.
بیایید فرض کنیم شما بهترین مایع ماکارونی را طبخ میکنید و دوستانتان به شما میگویند که باید از آن برای راهاندازی یک کسب و کار استفاده کنید. در این صورت، از چه مدل کسب و کاری استفاده خواهید کرد؟ یکی از گزینههای موجود این است که بگویید: «محصولی را تولید میکنم و آن را میفروشم.» ولی شما باید وقت بگذارید و بهترین مدل کسب و کاری را پیدا کنید که برای ایدهی جدیدتان مناسب است و شانس موفقیت شما را به میزان چشمگیری افزایش میدهد.
مدل کسب و کار شما چیست؟
مدل های کسب و کار اینترنتی اصلی موجود عبارت است از:
۱. فروش محصول؛
۲. فروش خدمات؛
۳. فروش محصول اطلاعاتی.
فروش محصول به صورت آنلاین
فروش محصول: احتمالا این نخستین مدلی است که به ذهن هر فرد میرسد؛ برای این کار باید محصولی فیزیکی و قابل ارسال تولید کنید و آن را بهصورت آنلاین به فروش برسانید. برای فروش محصول نیز میتوانید از فروشگاه اینترنتی خودتان استفاده کنید، آن را در یکی از سایتهای حراج عرضه کنید یا بهعنوان فروشندهی شخص ثالث، محصول خود را در بازاری آنلاین (مانند وبسایت آمازون که محصولات فروشندگان مختلف را برای فروش عرضه میکند)، به فروش برسانید.
مزیتهای فروش محصولات بهصورت آنلاین
فروش آنلاین محصولات (در مقایسه با فروش آنها در مکانی فیزیکی)، مزیتهای فراوانی دارد. نخست اینکه مشتریان میتوانند محصولات شما را مشاهده و بررسی کنند، بدون اینکه مجبور باشند به فروشگاه شما بیایند (البته اگر فروشگاهی داشته باشید). به علاوه مشتریها میتوانند تمام گزینههای موجود مانند نظرات سایر مشتریان، فهرست مواد تشکیلدهنده و دستورالعملها یا کاربردهای مربوطه را مشاهده کنند. ویدئو و عکسهایی از محصول شما در حین استفاده و بخش سؤالات متداول نیز به مشتریان اطلاعاتی میدهد که نمیتوان در فروشگاههای آجری و فیزیکی به دست آورد.
اشکالات فروش محصولات به صورت آنلاین
شما باید چیزی را تولید، آن را انبار و سپس ارسال کنید. ممکن است کالاهای فیزیکی خراب شوند و تولید، انبار کردن و ارسال آنها نیز کار وقتگیری است. پس از ارسال نیز مشکل کالاهای مرجوعی پیش میآید. کنترل موجودی کالاهای فیزیکی، چالش بزرگی است. اگر کالای زیادی تولید کنید و کالاهایتان خراب شود، ضرر میکنید. اگر خیلی کم تولید کنید و موجودیتان تمام شود، فروشهای بالقوهتان و شاید مشتریهای خود را از دست بدهید که برای تأمین کالای خود، به سراغ منبع مورد اطمینانتری میروند.
فروش خدمات به صورت آنلاین
فروش خدمات: خدمات را به خوبی میتوان به صورت آنلاین، خرید و فروش کرد. دو روش اصلی فروش اینترنتی خدمات عبارت است از:
۱. استفاده از وبسایت بهعنوان ابزار فروش:در این روش، کسب و کاری آفلاین، از وبسایت خود بهعنوان ابزاری برای فروش خدماتی استفاده میکند که بهصورت آفلاین ارائه میشود. بسیاری از کسب و کارهای آفلاین، از اینترنت بهعنوان ابزار فروش خدمات خود استفاده میکنند. در این حالت، وبسایت بیشتر شبیه بروشوری برای کسب و کار شما عمل میکند. برای مثال، میتوانید نجار، دندانپزشک یا وکیلی را از طریق وبسایت او بیابید (و ارزیابی کنید). اشتراک همهی این کسب و کارها این است که تمام خدمات آنها را بهصورت فیزیکی و آفلاین دریافت میکنید.
۲. استفاده از وبسایت بهعنوان ویترین: در این روش، خدمات به صورت اینترنتی به فروش میرسند و عرضه میشوند. نمونههایی از این خدمات، شامل بازاریابی اینترنتی، خدمات مسافرتی و سرگرمی است. فروش و عرضهی تمام این موارد از طریق سِروِر فروشندگان انجام میشود.
مزیتهای فروش اینترنتی خدمات
جذب مشتری از طریق وبسایتی که به خوبی طراحی و برای آن تبلیغات شده، بسیار کمهزینهتر از استفاده از روشهای سنتی و آفلاین است. در این روش، مشتریان اطلاعات زیادی در مورد محصول شما دریافت میکنند و مجبور نیستند برای بررسی گزینههای موجود به محل شما بیایند. همیشه وبسایتهایی که به خوبی طراحی شدهاند و دارای محتوای زیادی هستند، عملکرد بهتری از رقبای ضعیفتر دارند. صرفنظر از اینکه وبسایت شما بروشوری برای کسب و کارتان باشد یا ویترینی برای نمایش محصولات و خدمات شما، راهاندازی این مدل کسب و کار، سریعتر و آسانتر از فروش محصولات و خدمات به صورت سنتی است.
اشکالات فروش اینترنتی خدمات
در این مدل کسب و کار اینترنتی، سطح بالایی از رقابت وجود دارد، بهویژه برای کلمات کلیدی خاص. برای مثال، اگر شما لولهکشی در تهران باشید، به سختی میتوانید در نتایج جستوجو برای کلمهی کلیدی «لولهکش تهران»، در رتبهی بالایی قرار بگیرید، زیرا با جستوجوی این کلمهی کلیدی در گوگل، بیش از صدها هزار نتیجه نمایش داده میشود. به همین دلیل، باید به دنبال استفاده از طرح بازاریابی محتوای تهاجمی باشید. از آنجا که بهطور کلی، فرصت ایجاد رابطهای حضوری با مشتری را نمییابید، ایجاد وبلاگی جذاب همراه با نمایش ویدئو، نقش مهمی در این مدل کسب و کار اینترنتی ایفا میکند. نمونههایی از فروشندگان خدمات اینترنتی شامل وبسایتهای نمایش آنلاین ویدئو، ارائهی خدمات میزبانی وب، بازاریابی ایمیلی، فروش بلیط هواپیما و ارائهدهندگان خدمات محلی آفلاین است.
فروش اطلاعات به صورت آنلاین
فروش اطلاعات: معمولا طراحان مرتبط با سبک زندگی و بازاریابان اینترنتی، این مدل کسب و کار را انتخاب میکنند. بهطور معمول، در زمان فروش محصولات یا خدمات، تنگنایی به وجود میآید؛ اغلب صاحبان کسب و کار، حداکثر تا میزان محدودی فروش دارند و بدون ایجاد تغییر در کسب و کارشان (از طریق استخدام کارکنان بیشتر، خرید تجهیزات بیشتر و غیره) نمیتوانند میزان فروش خود را افزایش دهند، ولی در مورد محصولات اطلاعاتی، چنین محدودیتی وجود ندارد و تنها عامل محدودکنندهی میزان فروش، ظرفیت سرور میزبان وب شماست (یعنی حجم اطلاعاتی که میتوانید در وبسایت خود نمایش بدهید و تعداد کاربرانی که میتوانند از وبسایت شما بازدید کنند).
در این روش، محصولات منحصرا به صورت الکترونیکی و خودکار عرضه میشوند. پرداختها و صدور صورتحسابها نیز به صورت خودکار و توسط سبد خرید و دروازهی پرداخت انجام میشود و محدودیتی در تعداد تراکنشهایی که در طول شبانهروز پردازش میشود، وجود ندارد.
فروش اطلاعات را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
۱. فروش اطلاعات قابل دانلود: رایجترین محصول قابل دانلود، کتاب الکترونیک است و در قیمتهای گوناگونی عرضه میشود. سایر محصولات قابل دانلود، شامل فایلهای صوتی (MP3)، ویدئویی (MP444) و متنی است. معمولا در دورههای آموزشی که قیمتهای بالاتری دارند، ترکیبی از فایلهای پیدیاف و صوتی و ویدئویی ارائه میشود.
۲. دریافت حق عضویت در وبسایتها:برخی وبسایتها، خدماتی شامل امکان دسترسی به روزنامه، مجله یا مقالات را ارائه میدهند و برخی نیز وبسایتهایی کامل با فایلهای ویدئویی و صوتی و انجمنهایی تعاملی هستند و برای استفاده از تمام خدمات آنها باید در آن وبسایتها عضو شوید. این وبسایتها معمولا به صورت ماهانه یا سالانه، مبلغی را بهعنوان حق عضویت دریافت میکنند. گاهی این وبسایتها به صورت خودکار، مقدار معینی مطلب و محتوا (مانند درسهایی از دورهای آموزشی) را در طول دورهی زمانی معینی به هر یک از اعضای جدید ارائه میدهند. هدف از این روشِ «قطرهای»، جلوگیری از غرق کردن مشترکان جدید با حجم زیادی از محتوا و وادار کردن آنها به پرداخت حق عضویت برای دورهی زمانی طولانیتری است.
مزیتهای فروش اینترنتی اطلاعات
مدلی که بسیاری از فروشندگان این خدمات آنلاین، برای ارائهی اطلاعاتِ مداوم از آن استفاده میکنند، مدلی از صدور صورتحسابهای دورهای است. با صدور صورتحسابهای ماهانه یا سالانه، برای دستیابی به موفقیت، به تعداد بسیار کمتری از مشتریان نیاز خواهید داشت. در این مدل کسب و کار اینترنتی، پس از ایجاد محصول، برای تعمیر و نگهداری سیستم به زمان بسیار اندکی نیاز دارید. از آنجا که این مدل مقیاسپذیر است، به راحتی میتوانید بدون مواجهه با دشواریهای رایج در کسب و کارهای فروش محصولات و خدمات به تعداد زیادی از خریداران خدمات ارائه دهید.
اشکالات فروش اینترنتی اطلاعات
بیشتر فروشندگانِ اطلاعات در انتقال ارزش واقعی اطلاعاتی که به فروش میرسانند، با مشکل مواجه هستند؛ با وجود اطلاعات رایگان فراوانی که به صورت آنلاین در دسترس عموم قرار گرفته است، متقاعد کردن کاربران برای پرداخت بهای اطلاعات و محتوای شما کار دشواری است. علاوه بر آن، بهراحتی میتوان محتوای دیجیتالی را کپی و سرقت کرد؛ بنابراین باید به دنبال راهی برای حفاظت از محتوای خود و جلوگیری از سرقت آن باشید.
نکتهای در مورد فروش اینترنتی اطلاعات
مردم تمایلی ندارند برای اطلاعات قدیمی پولی بپردازند. در بیشتر موارد، مطالبی که ارائه میدهید باید مشکلی جاری و حلنشده را حل کند؛ بنابراین همیشه به بهترین روش برای انجام کارها فکر کنید. دانستن اینکه چگونه میتوان کاری دشوار یا گیجکننده را انجام داد، مبنای خوبی برای تولید محصولی اطلاعاتی است. هرگز تصور نکنید مردم حاضرند برای اطلاعاتی که شبیه مطلبی معمولی است، پولی بپردازند. مطلب شما باید جامع و کامل باشد و مشکلی واقعی را حل کند.
آنچه هر کسب و کار اینترنتی به آن نیاز دارد
صرفنظر از اینکه چه مدل کسب و کار اینترنتی انتخاب میکنید، به یک استراتژی محتوا نیاز دارید. بدون داشتن محتوایی منسجم در وبسایت خود، هرگز نمیتوانید ترافیک موتورهای جستوجو را به سایت خود جذب کنید و مشتریان بالقوه نیز به اطلاعاتی که برای انجام خریدی آگاهانه نیاز دارند، دست نخواهند یافت و احتمالا هرگز خریدی از شما نخواهند کرد.
مدل کسب و کار اینترنتی انتخابی شما چیست؟بیایید به مثال دستور پخت مایع ماکارونی خوشمزه برگردیم. چه مدل کسب و کاری را برای عرضهی آن انتخاب خواهید کرد؟
فروش محصول:شما میتوانید مایع ماکارونی خوشمزهی خود را در حجم بالایی تولید، بستهبندی و انبار و به دوستداران ماکارونی در سراسر کشور ارسال کنید. میتوانید محصول خود را در اندازهها (یکنفره، خانواده، مهمانی)، مزهها (با گوشت، ادویهدار، اُرگانیک) و سبکهای گوناگون (فقط مایع ماکارونی، همراه با رشتههای ماکارونی، همراه با مخلوط ادویهی خشک) ارائه دهید. شما باید کارخانهای راهاندازی کنید یا تولید محصول خود را به کارخانهی دیگری بسپارید. در هر صورت، انجام این کارها هزینهبر است و باید به درگاه پرداخت اینترنتی، حملکنندهی کالا، تولید، شکایات و مرجوعی کالا نیز فکر کنید.
فروش خدمات:دستور پخت ویژهی شما میتواند در یک شرکت تهیهی غذای ایتالیایی مورد استفاده قرار بگیرد یا میتوانید با استفاده از وبسایتی که به صورت بروشوری برای کسب و کار تهیهی غذای شما عمل میکند، برای آن بازاریابی کنید یا به رستورانها، خدمات آموزش داخلی ارائه دهید. شاید هم بتوانید به افرادی که قصد دارند پخت ماکارونی اصیل و خوشمزه را یاد بگیرند، آموزشهایی ارائه دهید. راهاندازی چنین کسب و کاری، سادهتر و کمهزینهتر از تولید محصول فیزیکی و واقعی است و متمایز کردن آنچه ارائه میدهید از طریق فروش خدمات، آسانتر است.
فروش محصول اطلاعاتی:این روش، سادهترین (و بنابراین کماسترسترین) گزینه است. میتوانید کتاب الکترونیکی سادهای بنویسید و در آن، روش پخت و مواد تشکیلدهندهی مایع ماکارونی خود را توضیح دهید یا یک سایت عضویت آشپزی کامل راهاندازی و در آن از ویدئوها و انجمنهای گفتوگوی اعضا استفاده کنید و با افزایش تعداد اعضای سایت، مطالب آموزشی موجود در آن را گسترش دهید.
کسب درآمد . کسب درآمد اینترنتی .تجارت آنلاین . فروش اینترنتی . فروش در اینترنت . فروشگاه اینترنتی . کسب و کار . کسب و کار اینترنتی . مدل کسب و کار . مدل کسب و کار آنلاین
مطالب مشابه کسب و کار اینترنتی:
شیوه کسب درآمد از همکاری در فروش اینترنت
شیوه های کسب درآمد و افزایش فروش
شیوه موفقیت در کسب و کار آنلاین
شیوه اجرای ایده کسب و کار اینترنتی
شیوه های کسب درآمد از طریق وبلاگ
آموزش ارتقاء برند و کسب درآمد بیشتر در شبکههای اجتماعی
همان طور که بالاتر گفتم، مدیریت کردن شبکههای اجتماعی به شما این امکان را میدهد که وفاداری خود را به مشتریانتان ثابت کنید و با این کار تصویر بهتری از خودتان در ذهن مصرفکننده داشته باشید.
این روزها شبکههای اجتماعی با منابع زیادی که در اختیار دارند، به برندها کمک میکنند تا مشتریهای خود را بهتر درک کنند؛ اما با این حال، بازهم بعضی از برندها در برقراری ارتباط با مشتریهای خود موفق نیستند. همین موضوع باعث میشود این کسب و کارها از رقیبان خود عقب بمانند.
درواقع طبق تحقیقات انجامشده؛ برندها بلندترین وسیله برای بازتاب صدای مشتریان یعنی شبکههای اجتماعی را نادیده میگیرند. طی چند سال اخیر شاهد این بودهایم که شبکههای اجتماعی بر نحوهی تعامل ما با یکدیگر تأثیر گذاشتهاند و همچنین نحوهی درگیر شدن برندها با مشتریان را نیز تغییر دادهاند.
اگر میخواهید مصرفکنندگان خود را بشناسید، باید ارتباطات خود را بهطور حرفهای مدیریت کنید. مدیریت ارتباطات یعنی بتوانید برند خود را در شبکههای اجتماعی شخصیسازی کنید تا از این طریق مشتریان خود را حمایت، کمک و پشتیبانی کنید.
برای موفقیت در این زمینه باید نیروی انسانی را دخیل کنید؛ به همین دلیل است که معمولا رباتها در انجام این کار ناموفق هستند. شاید سخت به نظر برسد که بخواهید هر روز و هر ساعت از وقت خود را به مدیریت شبکههای اجتماعی اختصاص دهید؛ اما با کمی برنامهریزی میتوانید بهراحتی از عهده انجام آن برآیید. ما نیز در ادامه این مقاله، نکات لازم برای مدیریت شبکههای اجتماعی را آوردهایم.
۱- صدای برند خود را تعریف کنید
خیلی مهم است که در مدیریت شبکههای اجتماعی کلمات کلیدی را که برای معرفی برند خود در نظر گرفتهاید، به کار ببرید؛ زیرا شبکه اجتماعی یک محیط دوستانه است و برند شما باید به چشم مشتریان آشنا به نظر بیاید.
۲- پاسخ دقیق بدهید
در پاسخ دادن کوتاهی نکنید و جوابهای کلی به کاربران ندهی؛د زیرا طرفداران و دنبال کنندهها متوجه این موضوع خواهند شد. بنابراین برای همه به یک اندازه زمان بگذارید و جواب تکتک سؤالها را بدهید.
۳- غیرفعال نباشید
هر زمان مشاهده کردید طرفدارانتان در حال صحبت کردن در مورد موضوعی هستند که با برند شما در ارتباط است، شما نیز سکوت نکنید و وارد بحث شوید.
۴- از محتوای کاربران استفاده کنید
با توجه به روش تبلیغاتی Influencer، محتوای باکیفیت برای برندها بسیار باارزش است. بنابراین اگر مشاهده کردید طرفدارانتان برای شما محتوای باکیفیت میسازند، آنها را لایک کنید و در صفحه خود نیز به اشتراک بگذارید.
۵- پاسخگوی همه باشید
هیچکس تبعیض را دوست ندارد و این موضوع برای دوستداران یک برند نیز صدق میکند؛ بنابراین سعی کنید که جواب تمام طرفداران خود را بدهید.
۶- گوش دهید و یاد بگیرید
مصرفکنندهها در شبکههای اجتماعی در مورد برند شما صحبت خواهند کرد؛ پس بهتر است شما نیز به مکالمات آنها ملحق شوید. این روزها مصرفکنندگان متقاضی توجه بیشتر هستند و تشویق کردن آنها به خرید از طریق بازاریابی شبکههای اجتماعی دیگر کافی نیست. از طرفی درگیر شدن در شبکههای اجتماعی به شما کمک میکند تا متوجه شوید کاربرانتان چگونه صحبت میکنند یا پست میگذارند و از همه مهمتر به شما نشان میدهد که آنها چگونه به کالا یا خدمات شما واکنش نشان میدهند. بنابراین از این مزیت بهره ببرید و محتوای خود را شبیه به محتوای مشتریان کنید تا تأثیر بیشتری بر آنها بگذارید.
کسب درآمد. کسب و کار. آپارتمان . ارتباط با مشتری . برند . برندینگ . شبکههای اجتماعی . کسب و کار . محبوبیت برند
اشتباه مدیران بزرگ جهان در کسب درآمد
در کسب درآمد اینترنتی و کسب و کارهای شرکت های بزرگ اتفاقات و حوادث خوب و بد زیادی روی می دهد . گاهی کارآفرینان بزرگ و تجار بزرگ در راه اندازی کسب و کار دچار اشتباهات فاحشی می شوند و این تصمیم های نادرست عواقب زیادی برای شرکتهایشان به بار می آورد مجموعه تصمیمات و تجربیات این مدیران بزرگ می تواند تجربه خوب برای همه ما باشد تا در کسب درآمد خود آن را لحاظ کنیم تا این اشتباهات به کسب و کارمان لطمه نزند و موجب ورشکستی و یا ضرر جبران ناپذیر نگردد . در اینجا تصمیم های اشتباه و مخرب مدیران ارشد کمپانی ها و شرکت بزرگ جهان که تجربه عالی برای کارآفرینان خواهد شد در ادامه خواهد آمد:
تاحالا برایتان سوال پیش آمده در طول تاریخ، بدترین تصمیم های تجاری کدام بودند؟
تصمیمهای شما نه، تصمیم های دیگران، حتی فرهیختهترین و با تجربهترین تاجرها، کارآفرینان، مدیرانی که از دانشگاه هاروارد یعنی بهترین دانشگاه مدیریت دنیا فارغ التحصیل شدهاند؟
این سوال، سوال فوقالعاده خوبی است، چرا؟ زیرا به شما دو باور خوب میدهند :
- ۱) تجار بزرگ هم اشتباه میکنند
- ۲) باعث میشود اشتباهاتی که تجار بزرگ با دانش و تجربه زیادشان انجام دادند، شما از آنها پرهیز کنید
این سوال جالب را، خیلی قبل تر ها، مجله پرتیراژ The Atlantic از ۱۷ تاجر ثروتمند و شناخته شده دنیا پرسید. در کمال تعجب، نقطه نظرهای این ۱۷ تاجر (هم زن و هم مرد) اختلاف زیادی با هم داشتند.
اما، در این مقاله قرار است شما خلاصه و مهم ترین نکات این تحقیق جالب را بخوانید.
یکی از راه های موفقیت در هر زمینه ای کسب تجربه است. تجربه در هر کاری به شما دید خوبی از مسیر حرکت میدهد.
میدانید چرا؟
شما اگر ماهی ۲ میلیون تومان درآمد دارید، دلیلش این نیست که میخواهید ۲ میلیون تومان درآمد داشته باشید، بلکه دلیلش این است که شما آگاه نیستید چطور ماهی ۴ میلیون یا ۴۰۰ میلیون درآمد داشته باشید.
این آگاهی، جمع تجربه و دانش است.
تجربه به شما کمک میکند، راه آزمون و خطا رفتند را در مسیر زندگیتان، کوتاهتر کنید.
پس هرچه زودتر دست به کار شوید و اشتباهات فاحشی که در طول تاریخ، تجار بزرگ در تصمیمهای تجاری مرتکب شدند را بخوانید و از آنها درس بگیری و در زندگی و کسب و کارتان از آن استفاده کنید :
اولین تجربه | مصرف کننده مهم است
پاسخ از، Melissa Lee، مدیر Fast Money و Options Action که زیر مجموعه شبکه CNBC هستند.
در سال ۱۹۸۳، کوکاکولا محصول جدیدی را به بازار ارائه داد New Coke، سلاحی قدرتمند که اشتباها سهم خودش را در برابر Pepsi در بازار نشانه گرفته بود. اما در کمال ناباوری مسئولین، ۳ ماه بعد، کوکاکولا مجددا محصول قدیمی اش را یعنی Coca Cola Classic را به بازار به وفور عرضه کرد و دیگر نامی از New Coke به میان نیامد…
چه درسی میتوانیم از شرکت بزرگ کوکاکولا که علارغم داشتن چند ده نفر مشاور حرفه ای و زبده، بهترین مهندسین و قدرتمندترین سهام داران تجاری، چنین اشتباه فاحشی را در دنیای تجارت مرتکب شدند بیاموزیم؟
درس ساده است : مهم نیست چقدر پول برای محصول خرج کردید و برایش زحمت کشیدید، اگر مشتری دوستش ندارد، فراموشش کنید و تغییرش دهید.
خوشبختانه کوکاکولا به خوبی بحران را مدیریت کرد و سریعا به جای لجاجت با بازار، محصول قبلی را جایگزین کرد اما ضرر مالی و برندینگ-ی که متحمل شد، مانند جای ضخم عمیقی، هرگز فراموش نخواهد شد.
دومین تجربه | خلاقیت حیاتی است
پاسخ از، Walt Mossberg و Peter Thriel موسس و مدیر اجرایی Re/code به تصمیم سهام داران و هیئت مدیرهApple برای اخراح موسس آن مدیرعامل وقت Apple یعنی Steve Jobs است.
زمانی که شرکت Apple توسط Steve Jobs دایر شد و بعد ها به شرکت سهامی عام تبدیل شد. بنا به دلایلی که هنوز هم روشن نیست، هیئت مدیره وقت، موسس این شرکت را یعنی Steve Jobs را از شرکتی که خودش تاسیس کرده بود اخراج کردند.
مطبوعات در سال های ۱۹۸۵ این اتفاق غیرمنتظره را تیتر اول خود قرار دادند
اما بعد ها مجددا به علت یک سری اتفاقات، از او دعوت به همکاری کردند و با بازگشت مجدد استیو جابز به Apple فروش شرکت رشد بی سابقه ای را تجربه کرد و با بازگشت او یکبار دیگر ثابت شد، چطور چشم انداز ذهنی موسس یک شرکت قدرتمندتر از توصیه بهترین مشاوران اقتصادی باشد.
مطمئنا این درس هم برای استیو جابز و هم برای هیئت مدیره، درسِ تلخی بوده.
اما با اینحال، استیو جابز به عنوان یک مدیر سخت کوش و رویا پرداز در بین دیگر مدیران شناخته میشد. طوری که دید مردم را نسبت به وسایل الکترونیکی را تغییر داد.
چیزی که شرکت Apple بدون بودن استیو جابز یادش رفته بود، نوآوری و خلاقیت در کار بود، مخصوصا در حوزه تکنولوژیک. زیرا یک شرکت، فقط محصولی که تولید میکند نیست، بلکه مهم تر از آن نحوه ارائه آن محصول به بازار است که اهمیت دارد و میتواند برای آن شرکت سودمند باشد.
پس سعی کنید همیشه افراد خلاق و نوآوری را استخدام کنید و اگر روند فروش شرکتتان نزولی بود، خلاقیت و نوآوری این افراد را در شرایط سخت فراموش نکنید.
سومین تجربه | تحقیقات مهم است… مهم تر از چیزی که فکر میکنید
پاسخ از، Gretchen Morgenson مشاور کسب و کار و نویسنده در روزنامه The New York Times به اهمیت شکست ادغام چند شرکت و سودآوری آنها
در سال ۲۰۰۸ بانک America موسسه مالی Countywide Financial را خرید. یک موسسه مالی که وام های کلان به تجار بزرگ امانت میداد. کل هزینه خرید در اوج و بهبه خرید این موسسه مالی ۴$ بیلیون دلار تمام شد…
اما بعد از مدت کوتاهی که حباب ادغام و خرید این موسسه مالی ترکید، زمانی که صورت وضعیت مالیها شفافتر شد، این معامله مشخص شد این معامله ۴۰$ بیلیون دلار برای بانک America هزینه در برداشته…
از اشتباهات فاحش بانک America نداشتن تحقیقات کامل از موسسه مالی Countrywide Financial بود. در هر کسب و کاری، مهم ترین چیز قبل از ورود به بازاری جدید، شراکتی جدید، راه اندازی کسب و کاری، ترک کردن کارتان و یا ادغام کسب و کار، انجام تحقیقات کامل همراه با جزئیات است.
در مورد بانک America قیمت پایین پیشنهادی موسسه مالی، ایرادات دیگر این موسسه و قروض آنرا از دید بانک America مخفی کرد. اگر کسب و کاری مشکل دار به نظر میرسد… نزدیکش نشوید و از همه مهمتر به امید بهتر شدن وضعیت وارد آن نشوید.
کسب درآمد . کسب و کار . استیوجابز . تجربه کارآفرینان . تصمیم اشتباه مدیر . تصمیم تجاری . خلاقیت . راه اندازی کسب و کار . شرکت کوکاکولا
تکنیک های متمایز شدن برند اپل در کسب درآمد
باید گفت اپل در هر دو جهان بازاریابی و فناوری از طریق نوآوری در تبلیغات انقلابی به پا کردهاست. برند تجاری اپل با استفاده از نوآوری در تبلیغات موفقیت زیادی به دست آورده که موفقیت آنها براساس استانداردهای بازاریابی است. ما فکر میکنیم ارائه محصولات با تصاویر ساده کارساز است، اما اینگونه نیست.
این موفقیت تحت تاثیر خود استیو جابز و آژانس TBWA است که اپل به آن رسیده است. در طول سال ها با کمپینها برای تحمیل تصویر خود استفاده کردهاست که بتواند قدرتمند شود. ایده اصلی متحول کردن تکنولوژی، بخشی که به نظر پیچیده و غیر قابل دسترس است باید ساده به نظر برسد. این خیلی دیدنی است که با نام تجاری بتواند در راه متحد کردن یک انجمن درباره محصولات و تصویر خود در دنیا توانایی داشتهباشد.
در نتیجه انتخاب نام تجاری برای شرکت یک پدیده نادر است. در این مقاله متوجه خواهیم شد که اپل چگونه توانستهاست یک ارتش از طرفداران پرشور را برای انتخاب نام تجاری ایجاد کند.همچنین برخی از این اصول را در کتاب دکتر رابرت سیالدینی به نام «روانشناسی اقناع» پیدا کردهایم.
۱-ایجاد حس کمبود
جسارت به دست آوردن ثروت یکی از مواردی است که به عنوان تکنیکی برای بازاریابان به خوبی شناخته شدهاست. اپل این حس را در کاربران خود به وجود میآورد که همه به زودی از این محصولات خسته میشوند و برای خرید محصول جدید اپل عجله میکنند. این احساس اورژانسی مصرف کننده را به سمت تصمیم برای تغییر محصول هل میدهد.
به عنوان مثال در طول فروش، ما باور به انجام یک معامله خوب داریم زیرا فکر میکنیم در یک دوره زمانی کاهش قیمت داشتهاست. با این حال، ما برای مواردی که تا الان پول خرج نکردهایم هزینه می کنیم به خاطر این موضوع که ما اعتقاد داریم یک محصول خوب را خریداری کردهایم.دلیل این روش این است که ما برنامهریزی شدهایم که فکر کنیم انجام یک معامله در این مدت به سود ما خواهد بود و در هیچ زمان دیگری ما نمیتوانیم چنین معاملهای انجام دهیم.
به عنوان مثال باید بدانیم که برند سهام اپل در روز های محدودی به فروش می رسد. به عنوان یک داستان، روزی به فروشگاه اپل فلوریدا رفتم؛ جایی که یکی از بزرگ ترین فروشگاه های اپل بود و می خواستم یک آیفون جدید بخرم اما فروشنده با مهربانی به من توضیح داد که ما امروز دیگر نمی توانیم خریدوفروش کنیم زیرا که در روز فقط اجازه فروش ۸۰۰ دستگاه آیفون را داریم و شما باید فردا به ما مراجعه کنید یعنی علاوه بر آنکه به ما آیفون نفروخت ما را مجبور کرد که فردا دوباره به آنجا بریم و دستگاه آیفون بخریم و این یک احساس کمبود را در مردم ایجاد می کند.
۲- تعهد و ثبات
در تمایلات مان اگر بخواهیم افراد منطقی و پایدار به نظر برسیم، تعهد و ثبات در این عرصه دو ارزش خیلی عمیق هستند. مردم در اشتباه هستند وقتی که فکر میکنند تغیر در ذهنشان یک نوع بیثباتی است. افرادی که تصمیمهای خوب میگیرند اغلب به عنوان انسانهای قابل اعتماد و هوشمند شناخته میشوند. با استفاده از اصل ثبات و تعهد در نام تجاری اپل سیساست های این شرکت آشکار میشود.
همه جزییات؛ از طراحی محصول، بستهبندی، تبلیغات از طریق تجربه و غیره، همه و همه برای چیزهایی است که تعهد را در نزد این شرکت نشان میدهد. برند در نظر گرفته شده برای این شرکت کمال و برتری آن را نشان میدهد. طرفداران متعهدترین افراد به نام تجاری این شرکت هستند و اپل به طور کامل آنها را وارد سیستم تفکر خود کردهاست.
ارزش منتقل شده توسط اپل آنقدر قوی است که افرادی که از محصولات اپل استفاده میکنند خود را عضو این شرکت میدانند زیرا این به دلیل ارزش نام تجاری آن است که در سیستم اعتقادی خود ریشه دارد. همیشه طوری است که محصولات غیر اپل انگار دارای یک نقص شناختی هستند.
۳-سخاوتمند نشان دادن
اپل با استفاده از این استراتژی که برخی محصولات خود را رایگان در اختیار همه قرار میدهد این تصور را به وجود میآورد که این شرکت یک شرکت سخاوتمند است. در واقع این برند با استفاده از این روشهای کمی و ارائه چیزهای کوچک به کاربران خود این فکر را القا میکند که سخاوتمند است و آنها همیشه همراه اپل خواهند ماند. معمولا این شرکت برخی زمان ها بعضی از برنامههای کاربردی خود را رایگان اعلام میکند.
۴-برانگیختن احساسات
ارتباط عاطفی با مشتریان کلید موفقیت بازاریابی در جهان امروزی است. اگر نخستین تبلیغات آی پدها را در سال ۲۰۱۰ به خاطر بیاورید، در این تبلیغات مردم با آرامش خاصی در اتاق نشیمن خود نشسته بودند و با ابزارهای جدید خود کار می کردند. آنها خوشحال و راحت بودند. در این تبلیغات اپل از ابعاد صفحه نمایش یا قدرت پردازش صحبت نمی کرد، فقط نشان می داد که مردم از آی پدهای خود لذت می برند.
حس دوست داشتن، تاثیر نفوذی و کلیدی روی ارتباط اقناعی دارد. این حس چنان قوی و قدرتمند است که اپل به عنوان یکی از ابزارهای اصلی ارتباط از آن استفاده می کند. همه محصولات اپل از نوعی قدرت جاذبه برخوردارند که مشتریان را به خود جذب میکند. محصولات اپل این توانایی را دارند که کاربران و مصرف کنندگان خود را اقناع و به این واسطه در میان آنها اعتبار کسب کنند.
این نام تجاری موفق تمام نقاط ارتباطی را که با مصرفکنندگان و کاربران دارد، در نهایت زیبایی به یک تجربه کامل تبدیل میکند. اپل از همان لحظه گشودن بسته محصولات خود، چه گوشی موبایل و چه مک بوک با ابزار و لوازمهای جانبی مختلف و چیدمان خاصی که دارد، در مصرف کننده احساس شور و شعف و هیجان به وجود می آورد.
۵-اثبات اجتماعی
اثبات اجتماعی در زمینه بازاریابی و فروش یک اصل مهم است. ما موجوداتی اجتماعی هستیم و همین دلیل مهم بودن موضوع اثبات اجتماعی را میرساند. اگر بخواهیم کمی عمیقتر این موضوع را تحلیل کنیم باید بگوییم که امروزه مردم اغلب به هنگام خریدهای بزرگ و کوچک دچار «اضطراب خرید» میشوند که یک پدیده طبیعی است .
برای اینکه این اضطراب به هنگام خرید از بین برود باید خریدار ببیند که افراد بسیاری این خرید را انجام دادهاند تا مطمئن شود که کار اشتباهی انجام نمیدهد و با اعتماد به نفس خرید خود را انجام دهد. رسانههای اجتماعی یکی از ابزارهای پرقدرت برای برندها و نامهای تجاری در راستای کسب اعتماد است.
اپل نیز از این استراتژی در جهت افزایش فروش خود استفاده میکند و مشتریان خود را در رسانههای اجتماعی برای تعامل و حرف زدن درباره محصولات خود تشویق می کند. اپل کاربران خود را ترغیب میکند تا تجربه های هیجانانگیز خود را از استفاده محصولات با دیگران به اشتراک بگذارند تا آنها هم نسبت به محصولات اپل حس اعتماد و اطمینان پیدا کنند.
کمپین تبلیغاتی اپل با شعار متفاوت فکر کنید نیز در جهت همین استراتژی فعالیت میکند. به این ترتیب که این کمپین این حس را در مخاطبان برمیانگیزد که کاربران محصولات اپل فرقهای متفاوت از اجتماع هستند و از نظر هوش و ظاهر و پرستیژ اجتماعی در گروه خاصی قرار میگیرند.
۶-مقتدر بودن
کمپانی اپل برای نشان دادن اقتدار و اعتبار خود یا حداقل برای القای حس قدرت به کاربران به استراتژی های متنوعی روی آورده که بارز ترین آنها جنیوس بار است. درواقع اپل با اضافه کردن ویژگیهای خاصی به محصولاتش باعث میشود مشتریانش او را از بقیه جدا کنند.
اپل با استفاده از جنیوس بار که یک ایستگاه پشتیبانی فنی در اپل استور است، این تصور را به مخاطبان القا میکند که هدایت و تعمیر محصولات اپل هوش و نبوغ خاصی را می طلبد. درواقع اپل با راهاندازی چنین سیستمی یک قدرت و پشتیبانی نیرومند را پشتوانه کاربران خود کردهاست که پیچیدگی تعمیر این محصولات را فقط به دست خودش امکانپذیر میکند.
کسب درآمد . کسب درآمد اپل .استراتژی اپل . برند اپل . تکنیک اپل . تمایز اپل . شیوه کسب و کار . کمپانی اپل . مدل تبلیغات اپل
آموزش تولید ویدئوی تبلیغاتی تاثیر گذار برای جمع آوری پول و ثروت
تامین سرمایه عمومی (گروهی) یکی از موثرترین روش ها برای دریافت سرمایه مورد نیاز در پروژههای استارت آپ و راه اندازی کسب و کار جدید می باشد. سایت های محبوبت تامین سرمایه عمومی همچون کیک استارتر kickstarter و ایندیگوگو به کارآفرینان کمک نموده تا سرمایه مورد نیاز را از طریق اعطای مبالغ مالی به کسب و کارهای در دست تاسیس گردآوری نمایند.
بر اساس گزارشات کیک استارتر با تامین مالی گروهی از جانب ۱۱۲ میلیون نفر به راه اندازی ۱۱۷ هزار کسب و کار نوپا کمک نموده است. این پلتفرمها ماهیانه پذیرای هزاران درخواست از جانب کمپین راه اندازی کسب و کار نوپا بوده ، هر کمپین برای تامین مالی از جانب کاربران رقابت نموده ، لذا چگونه میتوان کمپین را در جایگاهی برتر قرار داده تا در رقابت با سایر کمپین ها به موفقیت رسیده؟
قدرت محتوی ویدئویی
بر اساس آمار موجود در وب سایت کیک استارتر ، ۳۳ % کمپین ها با موفقیت مورد تامین مالی قرار داشته و در عین حال فاقد تبلیغات مبتنی بر محتوی ویدئویی بوده ، با این وجود در صورتی که ویدئوی تبلیغاتی به کمپین اضافه شود درصد موفقیت به ۶۶ % رسیده ، لذا نرخ موفقیت در سطح قابل قبول ۵۰ % قرار گرفته.
آمار ایندیگوگو راجع به استفاده از محتوی ویدئویی نیز بیانگر نتایجی مشابه بوده ، کمپینهایی که حاوی ویدئوهای توصیفی (تبلیغی) بوده از نظر مبالغ مالی گردآوری شده در سطح عمومی ۱۱۴ % بالاتر از کمپینهای فاقد ویدئوهای تبلیغاتی قرار گرفتهاند. این دادهها فاقد هر گونه غافلگیری و تعجب بوده چرا که منافع محتوی ویدئویی در حیطههای بازاریابی و ترفیع بخوبی اثبات شده و برخی از مزایای کمی قابل اشاره عبارتند از :
- ویدئوها قادر به انتقال حجم عظیمی از اطلاعات در بازه زمانی محدود می باشند
- ۹۲ % مشتریان مبادلات تجاری دوسویه (B2B) به تماشای ویدئوها میپردازند
- افزودن ویدئو نرخ تبدیل را تا ۸۰ % افزایش داده
- ویدئوهای تبلیغاتی ۳۰ ثانیه ای دارای نرخ تکمیل بالا (۸۸٫۳ %) میباشند
- ۸۱ % مدیران اجرایی از ویدئوها به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی آنلاین خویش استفاده مینمایند
یک کمپین تامین سرمایه گروهی لزوما تلاشی برای جلب سرمایهگذاران بالقوه و جلب رضایت آن ها برای دریافت سرمایههای گران بهای آنان در کسب و کار مد نظر در مقایسه با رقبا بوده ، پیامهای ویدئویی از اثربخشی بالایی برخوردار بوده چرا که از صدا و تصویر برای انتقال محتوی به شیوهای مناسب و ارتباط احساسی با مخاطب در بازه زمانی محدود استفاده مینمایند.
با این وجود تمامی ویدئوها از اثربخشی لازم برخوردار نبوده ، جلب توجه مخاطب ضروری بوده تا وی کل ویدئو را تماشا نموده ، یک پیام ویدئویی ضمن جذابیت بصری پیام تجاری را به بهترین نحو منتقل نموده ، تبلیغات ویدئویی از ارزش کافی برخوردار بوده تا ضمن تایید در کمپین های جذب سرمایه گروهی از پتانسیل گسترش ویروسی برخوردار باشند. ویدئوهای جذب سرمایه گروهی منجر به تحریک مخاطب برای واکنش به درخواست های مطرح شده از جانب شما گردیده که همان سرمایه گذاری در پروژه تجاری در دست احداث می باشد.
در ادامه ۵ روش هوشمندانه برای خلق ویدئوی تبلیغاتی برای جلب سرمایه گذاری گروهی مطرح گردیده که تماشای آن توسط مخاطبان (سرمایه گذاران) را تضمین نموده :
۱- تعیین استراتژی برند و جایگاه محصول
در شروع کار باید از ایده اولیه راجع به ادراکات سرمایهگذاران از محصولات یا خدمات شرکت برخوردار باشید. سرمایهگذاران خواهان اطلاع از مسائل زیر بوده :
- ماهیت کسب و کار جدید حول چه محوری قرار داشته ؟
- کاربران نهایی چه کسانی بوده ؟
- چگونه می توان به نیازهای بازار هدف پاسخ داده؟
- عوامل متمایز کننده خدمات یا محصولات شامل چه مواردی بوده ؟
- گزاره فروش منحصر به فرد شرکت نوپا چیست؟
- به چه دلیلی بازار از این محصول استقبال نموده ؟
- سرمایهگذاری در این کسب وکار نوپا چگونه قابل توجیه است؟
پاسخ به این سوالات تعیین کننده برند تجاری و برنامهریزی صورت گرفته برای تعیین جایگاه آن در بازار بوده ، برندینگ و استراتژی جاگیری ایدههای لازم در ارتباط با جهت گیری شرکت را در اختیار مخاطبان (سرمایه گذاران) قرار میدهد. سرمایهگذاران بدون استراتژی تعریف برند شرکت نوپای شما را به مثابه کشتی بدون GPS تلقی نموده که به شکل کورکورانه در دریای آزاد سرگردان بوده و در معرض تهدید برخورد با تودههای یخی در نواحی تاریک قرار گرفته.
۲- روایت گری از برنامههای تجاری
روایتگری ابزاری قدرتمند برای انتقال پیام بوده ، روایت گری با برخی مزایای خاص همراه بوده اما ماهیت بنیادی آن هرگز قابل انکار نیست : تمامی افراد از یک روایت مناسب قدردانی نموده و به تحسین آن میپردازند.
گام نخست تعیین هدف کسب و کار است، به چه علت این ایده تجاری را پیگیری مینمایید؟ آیا تجارب پیشین شما را به اجرای عملیاتی ایده فعلی ترغیب نموده است؟ آیا توصیه ای عمیق و معنادار منجر به الهام بخشی به شما به منظور ادامه مسیر در این حوزه گردیده است؟
گام دوم مفهوم سازی بوده ، محتوی موجود را چگونه به مخاطب ارائه می نمایید؟ یک روایت (خط سیر داستانی) مطلوب منجر به جلب نظر مخاطب شده و ذهن وی را عمیقا درگیر پیام مخفی موجود در ویدئو نموده ، در صورتی که از هیئت تحریریه و هنری برخوردار هستید، می توان در ابتدا پلانهای مختلف کلیپ ویدئویی را روی کاغذ پیادهسازی نموده و سپس سیر داستان را از طریق ویدئو اجرا نمایید.
۳- ضرب آهنگ ویدئو را تنظیم نمایید
ضرب آهنگ ویدئو عملاً حالت یا سطح احساسی است که در پی استخراج آن از مخاطب هسنید. آیا محتوی به شیوهای سرگرمکننده یا جدی و رسمی بیان میشود؟ آیا بدنبال پاسخی دلگرم کننده بوده یا غلبه و الهام بخشی را در اولویت قرار دادهاید؟ ضرب آهنگ ویدئو به نوع محصول یا خدمت پیشنهادی بستگی داشته و عموما واکنش دلخواه را بدنبال داشته ، در عین حال حفظ صداقت و صمیمیت ضروری میباشد. افزودن تولید کننده محتوی به تیم خلاقیت شرکت یکی از گزینههای قابل پیگیری بوده ، وی به تولید پیشنویس برخی سناریوهای فرضی پرداخته، این سناریوهای فرضی را با دوستان، خانواده و همکاران خود به اشتراک گذاشته تا مطلوبترین گزینه از دید آنها را شناسایی نمایید (با بیشترین بازخورد مثبت)
۴- تاثیرگذاری در ۳۰ ثانیه نخست
بر اساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۵ بوسیله مایکروسافت انجام گرفته است، زمان توجه افراد به موضوعات پیش رو ۸ ثانیه بوده که یک ثانیه کمتر از ماهی قرمز می باشد. این بدان معناست که انتقال پیام در ۳۰ ثانیه نخست ویدئوی تبلیغاتی ضروری است. همچنین آمار قبلی را نیز در نظر داشته باشید ، نرخ موفقیت ویدئوهای ۳۰ ثانیه ای ۸۸٫۳ % است.
در حالت ایدهآل گزاره ارزشی طی ۱۰ ثانیه اول کلیپ تبلیغاتی منتقل شده و در این زمان به این سوال پاسخ میدهید : به چه دلیلی مخاطب به موسس در تحقق اهداف تجاری خویش کمک مینماید؟ این مساله مهم ترین دلیل تمرکز روی گزاره پیشنهادی برندینگ قبل از هر کار دیگری بوده ، گزاره برندینگ حاوی تمامی اطلاعات مورد نیاز مخاطب نسبت به کسب و کار پیش رو بوده ، در صورتی که مخاطب قادر به تایید ارزشمندی ویدئو برای ادامه مشاهده آن نبوده بی شک مخاطبان کلیپ تبلیغاتی را از دست میدهید. برای موثر بودن ویدئو زمان آن را کمتر از ۲ دقیقه در نظر گرفته ، در ۳۰ ثانیه نخست پیام را به شکل واضح و رسا بیان نموده و در ۹۰ ثانیه پایانی سرمایهگذار را کنترل کرده و وی را در کمال آرامش با سازوکار شرکت آشنا نمایید.
۵- خودتان باشید
این مقوله یگانه توصیه ی مهم و اساسی بوده که پلتفرم های جذب سرمایه گروهی، سرمایهگذاران مخاطره آمیز و سرمایهگذاران آینده نگر به شما بیان نموده ، هنگامی که آن ها روی کسب و کاری سرمایهگذاری نموده کمتر بر ایده تمرکز نموده و تاکید اصلی خویش را روی شخصیت تجاری آن قرار میدهند. تا اینجای کار به وفور راجع به ارزش تعریف هدف کسب و کار بحث نمودهایم، از میان عوامل ۵ گانه (۵ W) هدف متناظر با چرایی راهاندازی کسب و کار میباشد.
در صورتی که هدف با دقت تمام بیان گردد ، مخاطبان با پاسخ یکی از مهمترین سوالات پیش روی خود آشنا شده ، مهمترین نکته ای که به حساسیت هیجانی مرتبط می باشد سوال زیر بوده : شما چه کسی هستید؟ در پایان مخاطبان خواهان آشنایی با شما ، شخصیت شما و انگیزههای شما برای تبدیل این ایده به کالایی تجاری می باشند.ایده بازاریابی هدفمند نخستین بار بوسیله روانشناس برنده جایزه نوبل دنیل کاهنمن مطرح گردیده که مصرف کنندگان را عمدتا متمرکز بر ماهیت شرکت و نه محصولات آن تلقی نموده است.
فارغ از اینکه فیلم برداری از کلیپ تبلیغاتی به وسیله تیم حرفه ای یا گوشی تلفن همراه و با کمک دوستان انجام گرفته ، در هیچ حالتی نباید از مهمترین عنصر ویدئویی غافل شویم که آن همان ماهیت شرکت و خط مشی آن است. یک ویدئوی تبلیغاتی برای کمپین گردآوری سرمایهگذاری گروهی صرفا به آمار و ارقام تولیدی محدود نشده ، تولید ویدئویی موثر و کارآمد لزوما نیازمند تجهیزات گران قیمت نبوده ، دریافت پشتیبانی سرمایهگذاران گروهی نتیجه اجرای یک کمپین بازاریابی و ترفیع موفقیتآمیز بوده ، محتوی در کانون تمامی کمپینهای بازاریابی قرار داشته.
حتی وجود بسترهای ویدئویی مختلف نقش محتوی را همچنان در اولویت قرار داده ، در صورتی که خواهان جلب توجه جدی از جانب سرمایهگذاران آینده نگر یا اهدا کنندگان کمک مالی هستید ،باید زمان و منابع بیشتری را صرف تنظیم دقیق پیام تهیه شده نمایید، در صورت موفقیت مبالغ اهدایی به شدت افزایش یافته و همین مساله شانس تاسیس کسب و کار نوپا را افزایش میدهد.
کسب درآمد . تامین سرمایه کسب و کار . تولید محتوا . تولید ویدیو . راهاندازی کسب و کار . کسب و کار نو پا . کلیپ تبلیغاتی . کمپین بازاریابی . ویدیو تبلیغاتی
انگیزه و تلاش ده کارآفرین موفق در کسب درآمد بالا
این موسسان، روش حفظ انگیزه در سختی ها را با شما در میان میگذارند. هیچ راه منحصر به فردی برای کسب انگیزه وجود ندارد. در واقع این کاملا شخصی است و از چیزی که برای شما اهمیت دارد و به شما نیرو میدهد نشأت میگیرد. اما فارغ از اینکه آن را در کجا پیدا میکنید، انگیزه اغلب بخش لاینفک چیزی است که در سختی ها به شما نیرو میدهد تا به کار خود ادامه دهید.
ما از ۱۰ کارآفرین خواستیم که چیزها، کارها و افرادی که الهام بخش آنها برای فعالیت و تلاش در جهت ایجاد تحول هستند را با ما در میان بگذارند.
آنچه در ادامه می آید اظهارات آنها است.
نام: Harper Reed
شرکت: Modest (پی پال فعلی)
انگیزه: آزادکردن دسترسی ها و فرصت دادن به مردم. یکی از دلایل اصلی که هنگامیکه شرکتمان را به پی پال فروختیم آنقدر هیجان زده شده بودم این است که پی پال مدتها است چنین کاری را انجام می داد: فراهم کردن دسترسی به چیزهایی که فقط شرکتهای بزرگی که منابع و ثروت در اختیار داشتند قادر به دستیابی به آنها بودند. شنیدن اینکه مدیرعامل ما درباره همین چیزها صحبت می کند الهام بخش است، چرا که اعتقاد دارد این بخش بزرگی از پی پال است.
نام: Chieh Huang
شرکت: Boxed
انگیزه: کارکنان مان در مراکز کار که کارهای دشواری را بر عهده دارند. حیات کاری من در Boxed نیز از همانجا آغاز شد؛ من هم به عنوان مدیرعامل در ابتدا به بسته بندی می پرداختم. افراد زیادی هستند که برای اتخاذ تصمیمهای درست در جهت پیشرفت شرکت روی ما حساب میکنند تا بتوانند نانی بر سر سفرههای خود ببرند، و همین به من انگیزه میدهد.
نام: David Perkins
شرکت: High West Distillery
انگیزه: حضور در کنار افراد باانگیزه و مشتاق. شور و شوق آنها همیشه واگیردار است و به من برای حرکت انرژی میدهند. به علاوه، آنها از قشرهای مختلفی هستند و تنها به هنرمندان یا موسیقیدانان مشهور محدود نمیشوند.
به خاطر دارم در دوره دانشگاه در تابستان به عنوان کارگر در یک انبار کار میکردم. این کسالت بارترین کاری بود که می توان تصور کرد. اما یکی از کارکنان مسن تر آنجا که بسیار باهوش بود را واقعا دوست داشتم و همیشه در زمان ناهار گفتگوهای فوق العادهای با هم داشتیم. او راننده لیفتراک بود و همیشه در زمان کار لبخند بر لب داشت. او به من می گفت که تا می توانم تلاش کنم و تحت هر شرایطی در کاری که انجام میدهم بهترین باشم. هنگامی که در انبار بود، شور و شوق از او میبارید. این باعث میشد که همه احساس خوبی داشته باشند. هر وقت که با کسی در مورد کار صحبت میکنم، به او فکر میکنم.
نام: Heidi Zak
شرکت: ThirdLove
انگیزه: تصور میکنم چیزی که بیشتر از همه الهام بخش من است، مشتریانمان هستند. من زمان خاصی را برای خواندن چتهای مشتریان اختصاص میدهم؛ البته که دیدن نظرات مثبت فوقالعاده است، اما از چیزهایی که میتوانیم برای بهبود آنها تلاش کنیم هم بهره فراوانی عاید ما میشود. من آن گفتگوها را میخوانم و برای تغییر و بهتر کردن شرایط و توسعه محصولات بر اساس آن بازخوردها انگیزه بدست میآورم. این همه روزه الهام بخش من است.
نام: Jennie Ripps
شرکت: Owl’s Brew
انگیزه: این واقعیت که هر روز یک روز تازه است به من انگیزه میدهد. من واقعا معتقدم که در هر روز فرصتی نهفته است، علی الخصوص هنگامی که برای توسعه کسب و کار خود فعالیت میکنید. واقعا نمی توان اتفاقات پیش رو را پیشبینی کرد و من همیشه سرشار از هیجان و اشتیاق از خواب بر میخیزم.
نام: David Bladow
شرکت: BloomThat
سفر تحول آفرین: الهام بخش من در حقیقت الن ماسک (Elon Musk) است. به عقیده من او باعث میشود که مردم فکر خود را پرورش دهند و به دنبال شاهکارهای متفاوتی باشند که برای بشر سودمند است. انگیزه دادن به مردم برای فکر کردن به ایدههای متهورانه ارزشمند است. هدف من این نیست که مردم را به مریخ ببرم، اما به طور کلی کار ارزشمندی است.
اما پدربزرگ من اهل داکوتای شمالی بود، هشت کلاس سواد داشت و سوار بر یک واگن باری به کالیفرنیا آمد تا خودش را به موفقیت برساند. او چند فروشگاه فروش لوازم منزل راهاندازی کرد و در اوج کار خود، ۱۰ فروشگاه داشت. او کسی بود که از صفر شروع کرد. شجاعت او همیشه برای من الهام بخش بوده است.
نام: Jeff Chapin
شرکت: Casper
انگیزه: شهروندان خوب الهام بخش من هستند، منظورم افرادی است که به جامعه خود کمک میکنند. جامعه برای عملکرد مناسب به شدت به شهروندان خوب خود متکی است، اما زیاد راجع به این موضوع صحبت نمیشود. آنها در سراسر کشور حضور دارند و رخنه هایی که دولت از سر و سامان دادن به آنها عاجز است را پر می کنند. افرادی که خود را وقف کمک به حفظ جامعه خود میکنند به شدت من را تحت تاثیر قرار میدهند.
نام: Gavin Armstrong
شرکت: Lucky Iron Fish
انگیزه: ایجاد تحول و توانمندسازی مردم. من واقعا به قدرت یک –یک فرد و یک عملی که می تواند چنان اثر فزاینده ای داشته باشد که تحول بیافریند– اعتقاد دارم.
نام: Oliver Kharraz
شرکت: Zocdoc
انگیزه: این حقیقت که تغییر امکانپذیر است. هنگامی که به گذشته نگاه می کنیم و میبینیم که علیرغم مشکلات چه دستاوردهایی داشته ایم؛ این واقعا فوق العاده است. این واقعیت که اجداد ما توانستند از چنگال دیکتاتوریِ مستحکمی که چندهزار سال یک قاره را تحت سیطره خود داشت آزاد شوند و کشوری را بر مبنای نظارت و موازنه و درک طبیعت انسانی برپا کنند خارق العاده است. این معیار و مقیاس بالایی را برای آیندگان بنا نهاد که هر مشکلی در مقایسه با آن قابل حل به نظر میرسد.
نام: Tim Chen
شرکت: Nerdwallet
انگیزه: من واقعا از امکان تغییر و اینکه چطور میتوان فرصتی برای تغییر و تحول به دست آورد انگیزه کسب میکنم. من اعتقاد دارم که این تغییر با ترکیب این موارد آغاز می شود: اثبات اینکه چیزی امکانپذیر است، اظهار و آشکار کردن آن برای افراد متناسب و پس از آن برداشتن مشعل و ادامه دادن. روش درست برای تحقق چنین شرایطی، آماده سازی زمینه برای بالفعل شدن پتانسیلها و توانمند کردن مردم در این راستا است.
کسب درآمد . استارتآپ . افراد موفق . انگیزه . انگیزه در کسب و کار . انگیزه کارآفرینی . حفظ انگیزه . کارآفرینان موفق . موسسان کسب و کار های موفق
شناخت کاربرد مدل آیدا (AIDA) در بازاریابی اینترنتی
همان طور که سطور بالا اشاره شد، هر زمان از بازاریابی و مارکتینگ حرف میزنیم، وجود استراتژی و پلن بیش از هر چیزی خودنمایی میکند. انگار که کل پروسه بازاریابی، همان استراتژی و پس از آن برنامهریزیاش است! داشتم این جمله را با خودم میگفتم که به این نتیجه رسیدم پیش از ادامه بحثهایمان در رابطه با بازاریابی اینترنتی، ابتدا به سراغ یک موضوع مهم در مرحله استراتژی بروم.
مدل آیدا (AIDA) چیست؟
ما در بازاریابی مدلهای مختلفی داریم که گاهی اوقات حین صحبت با مشتریان یا دوستان به آنها ارجاع میدهیم. یکی از این مدلها، مدل AIDA است. AIDA در واقع یک قیف (Funnel) است که به ما کمک میکند تا ببینیم مشتری در چه مرحلهای از فرایند فروش قرار دارد و یا مراحل خرید کاربر را راحتتر توصیف کنیم.
قیف AIDA:
۱- Awareness: اگر یک فروشگاه اینترنتی که میوه میفروشد را فرض کنیم، کاربرانی که از طریق موتورهای جستوجو، یا تبلیغات و یا هرچیز دیگری فقط وارد سایت شدهاند یا دیدهاند که میشود میوه را هم بهصورت آنلاین خرید، در این مرحله قرار میگیرند.
در واقع مرحله Awareness، مرحلهایست که کاربران و مشتریان آینده شما با شما آشنا میشوند. اصلا میفهمند که شما وجود دارید. این اطلاعرسانی میتواند از طریق یک پست وبلاگ صورت بگیرد، یک بیلبورد، یک بنر در یک سایت خبری و هرچیزی که باعث شود کاربر شما را بشناسد. First Impression و اولین ارتباط شما با مشتری آیندهتان در این مرحله رقم میخورد.
۲- Interest: پس از مرحله اول یعنی Awareness و اطلاعیافتن، به مرحلهای میرسیم که کاربر احساس بهتری به نسبت محصول شما پیدا کرده است. در مرحله اول، کاربر فقط شما را شناخت و هیچ حسی به شما ندارد؛ اما در این مرحله او حس خوبی به نسبت شما پیدا کرده است و احتمال این که وارد بقیه مراحل قیف شود بیشتر است.
ممکن است اگر ۱۰۰۰ کاربر با محصول شما در مرحله قبلی آشنا شده باشند، تنها ۱۰۰ نفر آنها وارد مرحله بعدی شوند. دقت کنید که هرچه به سطوح پایین آیدا نزدیک میشویم، تعداد مشتریان کمتر میشود.
۳- Decision/Desire: حالا که کاربر با محصول و شرکت شما آشنا شد و به آنها علاقه نشان داد، وارد مرحله تصمیمگیری میشود. اینجا جاییست که باید به یاری کاربر شتافت! برای او محتوایی در نظر گرفت که او را مجاب به خرید از شما (انجام کار خواسته شده در مرحله اکشن) کند.
در این مرحله کاربر میداند که به محصول شما نیاز/علاقه دارد؛ اما هنوز نتوانسته تصمیم نهایی را بگیرد. اینجاست که باید تواناییهای خود را بیش از هر جای دیگر به کار بگیرید و نگذارید مشتریای که با کلی زحمت به سمت Action قیف کشاندهاید، از دست برود.
۴- Action: اینجا جاییست که تمامی زحمات شما در مراحل مختلف مارکتینگ و بازاریابیتان به نتیجه مینشیند و کاربر خرید نهایی (یا عملی که باید انجام میداد) را انجام میدهد.
چگونه از آن در بازاریابی اینترنتی استفاده کنیم؟
مدل قیف آیدا میتواند یکی از رفرنسها و مراجع شما در تمامی تصمیمگیریهای استراتژیکتان باشد. در واقع اگر کار بازاریابی و تولید محتوا میکنید، باید برای هر چهار مرحله محتوا تولید کنید. در هر مرحله با استفاده از منابع محتوایی مختلف (Asset) به یاری مشتری بشتابید و راه رسیدن به Action را به او نشان دهید. (البته کاربر خودش به سمت Action حرکت نمیکند، باید او را جذب کنید.)
۱- Awareness: وبلاگ شما میتواند طبقه اول قیفتان باشد. تا حد ممکن بالای قیف را پر کنید. مشتریان مرحله به مرحله فیلتر میشوند و آنهایی که واقعا مشتری کسب و کار شما هستند به مرحله Actionn میرسند.
میتوانید از تبلیغات بنری برای ایجاد آشنایی و Awareness استفاده کنید. یا کمپینهایی را آغاز کنید که نامتان را به گوش افرادی که تابهحال از وجود شما خبر نداشتهاند، برسد.
۲- Interest: سعی کنید با آمادهسازی محتواهایی که قشر علاقمند به محصول/سرویستان را هدف گرفته است، مشتریان را از این مرحله به سمت action عبور دهید. در واقع این مرحله، مرحلهایست که شما باید برروید.
۳- Desire/Decision: نظرات مشتریان را جمع کردهاید یا نمونه موفق کارتان را مستند کردهاید؟ اینجا محتواهای اینچنینی به دردتان میخورند! دلشوره کاربر را از بین ببرید. به او اطمینان بدهید که شما بهترین گزینه هستید و او را تشویق کنید که به سراغ Actionn برود.
۴- ACTION: تا میتوانید این مرحله را سادهسازی کنید. تا میتوانید به کاربر اجازه دهید با پر کردن تنها چند فیلد محصول شما را تهیه کند یا با شما تماس بگیرد. او هم شما را میشناسد؛ هم به محصول شما علاقه نشان داده است و هم مطمئن شده که گزینه مناسبی هستید. او را هرگز با فرمهای طولانی و بیربط ناامید نکنید.
امیدوارم این نوشته هرچند کوتاه بتواند به شما کمک کند تا بتوانید قیف را برای کسبوکار خودتان ترسیم کنید. بدانید که مشتری شما در حال حاضر در چه مرحلهای است و چگونه میخواهد در قیف حرکت کند.
کسب درآمد . کسب درآمد از اینترنت .افزایش فروش اینترنتی . بازاریابی . بازاریابی اینترنتی . خرید اینترنتی . فرآیند فروش . کاربر . کسب و کار . مدل ایدا . مشتری
آموزش کسب درآمد کمپانی ایکیا
کمپانی سوئدی ایکیا در زمینه تولید مبلمان و سایر لوازم منزل فعالیت داشته و یکی از بزرگترین شرکتهای خرده فروشی مبلمان در دنیا به شمار میرود. این شرکت در سال ۱۹۴۳ توسط اینگوار کامپراد در سوئد تأسیس شد. دفتر مرکزی ایکیا در هلند واقع شدهاست.
چشمانداز
چشمانداز کمپانیهایی مثل ایکیا، بر اساس اهدافی که آن کسب و کار در پی دستیابی به آن است، ایجاد میشود. چشم انداز، جایگاه یک کسب و کار را مشخص میکند و بهترین راه برای رسیدن به موفقیت را نشان می دهد. مدیران ایکیا به دنبال اطمینان خاطر از دسترسی محصولات خود و راحتتر کردن زندگی روزمره مصرف کنندگانشان هستند. به گفته آنها، ایکیا سرمایه خود را روی ایجاد فروشگاههای جدید و توسعه محصول متمرکز کرده و دائما قیمتها را برای رفاه حال مشتریانش، کاهش میدهد.
کلیه کسب و کارها همچنین بیانیه ماموریتی دارند که چشم انداز آن دستیابی به تمام اهدافی است که آن شرکت در پی آن است. بیانیه ماموریت، آن چه را که یک کسب و کار قصد انجام آن را دارد و نحوه انجام آن را، در بر میگیرد. چشم انداز و بیانیه ماموریت، هر دو اهداف کلی شرکت را مشخص میکنند.
ایکیا با تولید مبلمان و وسایل خانگی با قیمتهایی مناسب، از جمله چشم اندازهای اصلی این کمپانی به شمار میرود. توسعه محصول ایکیا بر اساس تولید محصولاتی است که از لحاظ قیمت به صرفه بوده، طراحی مناسبی داشته و برای همگان در دسترس باشد. هدف ایکیا این است که روز به روز محصولاتی بهتر و اقتصادیتر تولید کند.
ارزشها
داشتن چشم انداز و بیانیه ماموریت اهمیت ویژهای دارد، اما یک کسب و کار به مجموعهای از ارزشها نیز نیازمند است.
ارزشها شامل باور ها و قوانینی است که فعالیتها و نحوه اداره یک کسب و کار را تحت تأثیر قرار میدهد. ارزش های ایکیا تمام فعالیتهای آن را هدایت کرده و بر این باور استوار است که هر فردی ویژگی ارزشمندی در وجود خود برای ارائه دارد. این ارزشها به تثبیت فرهنگ سازمانی کمک میکند. فرهنگ شامل اعتقادات، رفتار ها و برنامههایی است که ویژگیهای یک کمپانی را شامل میشود. برای ایکیا، فرهنگ سازمان براساس روحیه کار تیمی ایجاد شدهاست.
یکی از راههایی که ایکیا به کمک آن نیاز های مشتریان خود را درک میکند، بررسی منازل است. سالانه چندین خانه به وسیله این کمپانی باز دید میشود تا از این طریق، ایدههای لازم برای ساخت محصولات، طبق نیاز مصرفکنندگان را به دست آورند.
این ایدهها مستقیما طی مراحل ساخت محصولات، مورد استفاده قرار می گیرد. به عقیده موسس این کمپانی، ملاقات با مردم در منازلشان، بهترین راه درک نیازها، رویا ها و شرایط زندگی آنها است.
ایکیا بر این باور است که کار کردن در کنار هم مفید بوده و همکاران مشکلاتی را که به نظر غیر قابل حل میآیند بر طرف خواهند کرد. برای مثال، از همان مراحل اولیه طراحی، تولید کنندگان و طراحان شامل تیم تکنیسین ها و کارشناسان هستند. این همکاری ها و درکنار هم بودن ها کمک میکند تا این کمپانی، به تولید محصولات مقرون به صرفه ادامه داده و از به روزترین روشها برای تولیدات خود بهره ببرد. از جمله ارزشهای ایکیا شامل:
آگاهی از قیمت – توجه به این ارزش، برای پایین نگه داشتن قیمت ها لازم است.
در کنار هم بودن – این ارزش به احترام متقابل بین کارکنان، مصرف کنندگان و تأمین کنندگان تأکید دارد. ایکیا مستقیما با تأمینکنندگان و داخل کارخانهها، همکاری می کنند.
این کار کمپانی را قادر میسازد تا بهترین، مقرون به صرفه ترین و خلاقانه ترین روشها را برای پیاده سازی ایدههای طراحی محصول ارائه دهند. به عقیده آنها، این کار به ایکیا اجازه میدهد تا در زمینه طراحی، بسته بندی و پخش، هوشمندانهتر عمل کند.
ارزشهای ایکیا، این شرکت را در کلیه فعالیت هایش هدایت کرده و این امکان را به آنها میدهد تا استانداردهای بالای خود را حفظ و موفق عمل کنند.
ماموریت
ماموریت یک کمپانی بر اساس چشم انداز و ارزش های آن ایجاد میشود.
ماموریت ایکیا بر توسعه بلندمدت شرکت تأکید دارد که از طریق سرمایهگذاری های آتی این شرکت حاصل شده و برای کارکنان، مصرف کنندگان و تأمین کنندگان ایکیا سودمند خواهد بود. ایکیا بخش عظیمی از سود خود را برای ایجاد فروشگاههای جدید و توسعه محصول و کاهش قیمتها، دوباره سرمایهگذاری میکند. ماموریت ایکیا بر تولید محصولات تجملی و گران قیمت بنا نشده، بلکه تولید محصولاتی است که برای عموم قابل دسترس و استفاده باشد.
استراتژی
استراتژی ایکیا همیشه بر طراحی و تولید محصولاتی تأکید داشته که با نیاز روزانه مصرفکنندگان، مطابقت داشته و از لحاظ قیمت، زیبایی و اطمینان مناسب باشد.
از سال ۲۰۱۶، در تمامی وسایل روشنایی این شرکت، از لامپهای ال. ای. دی استفاده شده که حدود ۲۰ سال قابل استفاده بوده و ۸۵ درصد کمتر از لامپهای معمولی، انرژی مصرف میکنند.
از سوی دیگر، این کمپانی مصرف کنندگان خود را تشویق میکند تا از وسایلی استفاده کنند که مصرف انرژی کمتری داشته و قابل بازیافت نیز باشند. استراتژیهای ایکیا روی کارکنانش نیز تأکید دارد.
برای مثال، هدف این کمپانی این است که نیمی از تیم مدیران خود را از میان زنان انتخاب کند.
طبق برآوردها، تا سال ۲۰۲۰، بیش از ۵۰۰ نفر در بنیاد ایکیا عضو خواهند شد. این بنیاد، سازمان خیریهای است که سالانه چندین میلیون یورو، جدا از سود این کمپانی را برای فعالیتهای بشر دوستانه هزینه میکند. این بنیاد به سازمانهایی که برای جلوگیری از کار اجباری کودکان در کشور هایی مثل هند و پاکستان تشکیل شدهاند، کمک میکند.
نقاط قوت
نقطه قوت یک کمپانی، می تواند به کارشناسان بازاریابی یا منطقه ای که شرکت در آن واقع شده، وابسته باشد.
نقاط قوت ایکیا شامل:
– یک برند قدرتمند جهانی که گروههای مختلف مصرف کنندگان را به خود جذب میکند. این شرکت متعهد شده که کیفیت و حجم تولیداتش در نقاط مختلف جهان، یکسان باشد.
– چشم انداز این کمپانی این است که کیفیت زندگی روزانه مردم را بالا ببرد
– ارائه حجم گستردهای از محصولات با طراحی زیبا، عملکردی مناسب و قیمتی پایین
نقاط قوت ایکیا، این امکان را به کمپانی داده که مصرف کنندگان متعددی را به خود جلب کند.
فرصت ها
یک کسب و کار، از نقاط قوت خود برای بالا بردن فرصت ها یش استفاده میکند. ایکیا بر این باور است که تأکید این کمپانی بر حفظ محیط زیست، برای ایکیا سودمند خواهد بود.
برخی از فرصتهایی که ایکیا از آنها بهره میگیرد شامل:- تقاضای روز افزون برای استفاده از محصولات سبزتر
– تقاضای روز افزون برای محصولات ارزانتر
ایکیا بر حوزه های متعددی تمرکز دارد که در بقای آن مؤثر است:
ایده ها و راهکارهایی برای داشتن یک زندگی آرام که به صورت آنلاین توسط این کمپانی ارائه میشود.
ایکیا به فکر حفظ منابع طبیعی بوده و به دنبال کاهش مصرف آب و سامان دادن به فاضلابها است.
برنامههای ایکیا در جهت کاهش مصرف انرژی و استفاده بیشتر از انرژیهای تجدیدپذیر است. یکی از راهکارهای این کمپانی در این زمینه، کاهش میزان پروازهای کاری ایکیا و پایین آوردن میزان بسته بندی آن است.
کسب درآمد . استراتژی کسب و کار . ایکیا . چشم انداز ایکیا . شیوه کسب و کار . مدل کسب و کار
شیوه کسب درآمد کمپانی بیک
بیک در سال ۱۹۵۰ به وسیله مارسل بیک تاسیس شد که نخستین خودکارهای با کیفیت و مقرون به صرفه را تولید میکرد. در سال ۱۹۷۵، بیک نخستین تیغ یک سره خود را به بازار معرفی کرد و به پیشرو بازار در این زمینه تبدیل شد.
در دهه ۹۰، کمپانی تصمیم گرفت با ایجاد تنوع در محصولات، پاسخگوی نیاز مشتریان خود بوده و به رقیب سر سختی برای شرکتهای تازه تبدیل شود. بنابراین بیک شکل جدیدی به ساختار خود داد و به محصولاتش ویژگیهای تازهای اضافه کرد.
برای مثال به تعداد تیغههایش افزود. بیک تیغه های یک تکه خود را با نام BIC 1 ارائه کرد. بیک پروسه باز سازی برند خود را با معرفی BIC 2، ادامه داد و این کار پاسخگویی به نیاز مصرف کنندگانی بود که به دنبال تیغهای دو تکه و با قیمت مناسب بودند. به این ترتیب، با معرفی BIC 1 و BIC 2، بیک به همافزایی برند رو آورد.
چرخه عمر و استراتژی ترویج محصول
بیک به تحلیل محصولات خود میپردازد و در ترویج و پشتیبانی از محصولاتش به چرخه عمر محصول توجه می کند. برای مثال بیک کریستال و تیغ کلاسیک بیک، با وجود به روز شدن و اصلاحات به کار رفته در آنها در طول چند سال گذشته، طراحی این محصولات تغییری نکرده است و همچنان در سراسر دنیا شناخته شده هستند.
زمانی که از این محصولات رونمایی می شود، فعالیت های ترویج محصول روی ایجاد آگاهی و تشویق مصرف کنندگان به امتحان آنها تمرکز دارد. حالا که این محصولات به خوبی شناخته شده هستند، استراتژی ترویج و پیشبرد، روی پاداش دهی به مشتریان وفادار تاکید دارد تا با این روش، آنها را به خرید همیشگی این کالا ها ترغیب کنند.
زمانی که بیک تصمیم گرفت تیغ های سه لبه خود را معرفی کند، از حضور مارتین جانسن (قهرمان راگبی)، برای ارائه این برند، بهره برد. بیک هزینه هنگفتی را صرف تبلیغات بیلبوردی کرد و از مطبوعات داخلی برای تبلیغات خود استفاده کرد.
در طول دوره رشد محصول، بیک از داده های حاصل از تحقیق بازار بهره می برد تا از این طریق به درک درستی از توسعه بازار دست پیدا کند تا بهتر از همیشه پاسخگوی نیاز مشتریان خود باشد. بیک به پشتیبانی از محصولات خود نیز ادامه داد تا مصرف کنندگان بیشتری را به خود جذب کرده و آنها را تبدیل به مشتریان دائمی بیک کند.
هنگامی که محصول به رشد مورد انتظار می رسد، کارشناسان بازاریابی بیک باید به دنبال راهی باشند که جان تازه ای به آنها ببخشند. وقتی محصولی با کاهش فروش روبه رو می شود، کمپانی مانند بیک به دنبال محصولی برای جایگزینی آن خواهد بود تا نیاز مصرف کننده خود را بر آورده کند. به عنوان مثال تیغ Tough Beard از پورتفولیوی محصول بیک حذف شد چون تیغ جدید این کمپانی مورد استقبال بیشتری قرار گرفت.
چالش ها
در بازار پر رقابت بین المللی هیچ سازمانی دست روی دست نخواهد گذاشت. کمپانی های بزرگ به اهمیت تمرکز بر برند های قدرتمند خود آگاه هستند. برای مثال خط تولیداتی که در آنها مزایای رقابتی بیشتری به چشم می خورد و رشد مفیدی برای سازمان در پی خواهد داشت. این کار باعث می شود که شرکت ها:
-سرمایهگذاری بیشتری روی این دست محصولات کرده و منابع خود را روی آنها متمرکز کنند.
-از طریق بازاریابی مناسب، توسعه محصول، تبلیغات و فعالیت های ترویجی، آنها را مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهند.
توجه به مصرف کنندگان
بیک به دو دسته از مصرف کنندگان توجه دارد:
-خرده فروشان که محصولات خود را به طور مستقیم به آنها می فروشند.
-مصرف کنندگانی که از طریق خرده فروشان تامین می شوند.
بیک با بررسی جزییات نتایج حاصل از تحقیق بازار، نیاز های این دو گروه از مصرف کنندگان را شناسایی می کند. در این مورد به کار گیری بهترین آمیخته محصول و الگو های تحویل دهی جهت پشتیبانی از محصول در فروشگاه خرده فروشان و مصرف کنندگان نهایی را می توان نام برد.
در یک شهر واقع در لهستان، بیک نه تنها به طور ۲۴ ساعت و تمام هفت روز هفته، سوپر مارکت ها، بلکه ۱۰۰ کیوسک روزنامه فروشی را نیز تامین می کند. برای انجام درست آن کار نیاز است که بیک، نیاز خرده فروشان و مصرف کنندگان را به طور همزمان شناسایی کند تا بتواند رضایت آنها را جلب کند.
نو آوری
بیک محصولات جدیدی را طراحی و معرفی کرد که فناوری های پیشرفته تری در آنها به کار رفته است. برای مثال بیک کریستال از جمله برندهای پیشرو در سطح بین المللی است. جوهر ژلهای به کار رفته در خودکارهای کریستال بیک، فرآیند نوشتن را ساده کرده و در نوع خود کیفیت بسیار بالایی دارد.
برای تولید خود کار های جدید با جوهر ژلهای لازم بود که بیک ماشین آلات قدیمی خود را تعویض کند. اعمال این تغییرات به سه سال تحقیق و آزمایش نیاز داشت.
توسعه برند
بیک روی توسعه برند خود، سرمایه گذاری عظیمی کرده تا از این راه شناسایی و اعتبار برند خود را در میان مصرف کنندگان افزایش دهد. در سال ۲۰۰۳، بیک از قهرمان راگبی انگلستان، مارتین جانسن استفاده کرد تا تیغه های جدید سه لبه خود را معرفی کند.
از طرف دیگر بیک با کمپانی دیزنی هم همکاری و نوشت افزارهایی را تولید کرد که شخصیتهای دیزنی روی آنها حک شده بود و مشتریان هدف این محصولات کودکان کم سن و سال بودند.
مصرف کنند گانبیک ارتباط تنگاتنگ و صمیمانهای با خرده فروشان بر قرار کرده تا از این طریق اطمینان حاصل کنند که محصولات این کمپانی در بهترین فروشگاهها و در نقطهای قرار بگیرد که توجه مشتریان به آنها جلب شود.
این کار برای هر دوطرف پر فایده خواهد بود. خرده فروشان هم تمایل دارند که محصولات به خوبی فروش بروند.
امروزه بازارهای بسیاری از کشور های توسعه یافته از خرده فروشان کمتر اما بزرگ تری استفاده می کنند به خصوص سوپرمارکتها که برای رشد کسب و کار خود خواهان فروش محصولات پر طرفداری مثل تیغ و خود کار هستند.
ارزش های بنیادی و ساختار کمپانی
ارزش های یک سازمان، دستور العمل ها و قوانینی هستند که خط مشی آن را تعیین می کنند. ارزشهای بیک به محصولاتش وابسته است و ارزش هایی که کاربردی در دسترس و جهانی هستند.
طبق این ارزش های بنیادی بیک محصولاتش را به سه دسته اصلی بخش بندی کرده که انبوهی از مشتریان را در سراسر دنیا به خود جذب میکند. هر یک از محصولاتی که در این دسته بندیها جا گرفته اند به وسیله سیستمی مدیریت میشوند که وظیفه بازاریابی و گسترش آنها در سطح جهانی را بر عهده دارد.
بیک جایگاه خود را با بر قراری ارتباط و به کار گیری برخی قوانین بنیادی کسب و کار حفظ کرده است. این کمپانی با تمرکز بر تولید سه محصول شاخص خود (تیغ اصلاح، فندک و لوازم التحریر) و با شناسایی بخش های مختلف بازار به بیک این امکان را داده که محصولات مطابق با نیاز مشتریان تولید کند.
کسب درآمد . استرتژی ترویج محصول . بیک . تنوع محصول . چرخ عمر محصول . خردهفروشی . خودکار بیک . کسب و کار . کمپانی . کمپانی بیک
آموزش شبکهسازی استارتآپی مناسب جهت افزایش کسب درآمد
ممکن است شبکهسازی سخت باشد، مخصوصاً در سیلیکون ولی یا هر مرکز استارتآپی دیگر. در رویدادهای بزرگ، غالباً شناسایی و تشخیص کارآفرینان قلابی از آنهایی که چیزهای شگفتانگیزی میسازند یا ارتباطات فوقالعادهای دارند، کار دشواری است؛ بنابراین غیرمعمول نیست که بعد از چند ساعت با خستگی و بیحوصلگی، بدون هیچ نتیجهای، رویداد را ترک کنید.
اما دنیای استارتآپها اکوسیستمی است که در آن، ارتباطات و آشناییها میتوانند برای جذب سرمایه یا یافتن شریک کلیدی، حیاتی باشند و شبکهسازی بخشی از این بازی است. پس یک کارآفرین تازهکار چه باید کند؟
گر چه حضور در رویدادهای بزرگ مهم است، اما در ادامه به ۳ راه بهتر برای توسعه و گسترش سریع شبکه اشاره میکنیم که در کنار آنها میتوانید انرژی خود را برای شرکت جدید و رو به رشد خود حفظ کنید.
۱. شبکهسازی یکبهیک
چرا بهجای آنکه خودتان به ملاقات افراد مناسب بروید، ملاقات با آنها را به شانس و اقبال موکول میکنید و منتظر میمانید تا بهطور اتفاقی در پشت میز بوفه آنها را ملاقات کنید؟ بهجای این کار، به افراد مختلفی فکر کنید که دوست دارید با آنها ملاقات کنید (و کسانی که دوست دارند تا با شما ملاقات کنند). مثلاً اگر یک شرکت فناوری پزشکی راهاندازی کردهاید، ممکن است بخواهید با کارآفرینهای دیگر در شرکتهای فناوری پزشکی که در مرحله مشابه شما قرار دارند، ملاقات کنید. یا ممکن است در زمینه فروش تخصص داشته باشید و بخواهید کسی را بیابید که در زمینه تست کاربر اطلاعات زیادی دارد تا بدین ترتیب اطلاعاتتان را باهم به اشتراک بگذارید.
بنابراین، کمی تحقیق کنید، افرادی معدودی را که میتوانند بهواقع مفید باشند، بیابید و برای ارتباط، به آنها قهوه پیشنهاد دهید. اکنون بهجای آنکه یک ساعت از وقتتان را تصادفاً به صحبت با ۱۲ نفر، هرکدام ۵ دقیقه اختصاص دهید، میتوانید با تنها یک نفر که میدانید از او چیزهایی یاد میگیرید، بگذرانید. دیگر آنکه اگر در آینده بتوانید به یکدیگر کمک کنید، این نوع از ارتباطات رودررو، ارتباطات تجاری نزدیکتری را میسازند.
۲. رویداد شبکهای خود را درست کنید
آیا نمیتوانید رویدادی را که در نزدیکی شما باشد پیدا کنید؟ خب آن را بسازید! زمانی که برای اولین بار کارمان را با اینستا ای دی یو (InstaEDUU) آغاز کردیم، میخواستم با سایر کارآفرینان در زمینه تکنولوژی آموزشی آشنا شوم، اما علیرغم کل این جامعه، هیچ رویدادی نبود که مخصوص مؤسسان تکنولوژی آموزشی باشد؛ بنابراین لیستی از مؤسسانی که میشناختم و مایل بودند تا با آنها جلسه داشته باشم درست کردم و از آنها دعوت کردم تا ساعات خوشی را در دفتر کار ما بگذرانند. ۲ ساعت طول کشید تا کل رویداد سازماندهی شود ولی کمک کرد تا دقیقاً با شخصی که میخواستم ارتباط برقرار کنم.
دیدهام که افراد دیگری، چنین گردهماییهایی را برای موسسان تشکیل میدهند و از همه میخواهند تا یک نفر همراه را نیز که از بودن در این گروه لذت میبرد، با خود بیاورند. درنتیجه، گروه هر بار که دورهم جمع میشوند با اضافه شدن افراد مشتاق و علاقهمند بزرگ و بزرگتر میشود.
۳. شبکهسازی مجدد کنید
بهسختی تلاش کردهاید تا ارتباطات خیلی خوبی برقرار کنید، پس سعی کنید آنها را حفظ کنید و نشان دهید که از آن افرادی نیستید که وقتی به کسی نیاز دارید به او مراجعه میکند. هرماه، جایی را برای خوردن نهار یا قهوه با چند تن از دوستان و آشنایان استارتآپی خود در نظر بگیرید. یکدیگر را در جریان آخرین اخبار قرار دهید و ببینید چطور میتوانید به یکدیگر کمک کنید. زمانی میرسد که به کمک بزرگی نیاز دارید و آن موقع، احتمال اینکه این افراد برای کمک به شما بشتابند بیشتر خواهد بود.
صریح بگویم، بهتر است که ۳۰-۲۰ ارتباط عالی با کسانی که شما و کسبوکارتان را میشناسند داشته باشید تا اینکه ۳۰۰-۲۰۰ کارت ویزیت از افرادی داشته باشید که آنها را بهندرت میبینید. پس اگر متوجه شدید که رویدادهای بزرگ خستهکننده، غیرسازنده یا حتی آنچه میخواهید نیستند، بهجای آن، یکی از این رویکردهای استراتژیک شبکهسازی را امتحان کنید.
کسب درآمد . کسب و کار اینترنتی . استارتآپ . جذب سرمایه . شبکهسازی . شبکهسازی در استارتآپ . کارآفرین تازهکار . کسب و کار
تاثیر برونسپاری بازاریابی دیجیتال در کسب و کارهای کوچک و افزایش کسب درآمد
با اینکه به نظر میرسد بهترین راه برای راهاندازی و مدیریت یک کمپین بازاریابی دیجیتال، داشتن یک تیم مجرب درون سازمان باشد اما گاهی اوقات این روش میتواند منجر به موفقیت نشده و دست و پا گیر هم باشد. در دنیای امروز که تکنولوژی مدام در حال پیشرفت است، برونسپاری بازاریابی دیجیتال به متخصصان این حوزه، روز به روز بیشتر رایج شده است.اگر شما هم قصد برونسپاری کردن بازاریابی دیجیتال در کسب و کار خود را دارید، در ادامه چند دلیل برایتان آوردهایم که چرا این کار میتواند مفید باشد.
۱.برونسپاری به شما اجازه میدهد به افراد بسیار مجربتری دسترسی داشته باشید
با برونسپاری درواقع شما به یک گروه کاملا حرفهای و آموزش دیده در زمینه بازاریابی دسترسی خواهید داشت. در زمینه مارکتینگ و بازاریابی، شاخههای مختلفی وجود دارد. از طراحیهای گرافیکی گرفته تا ساختن یک اپلیکیشن و همینطور کمپینهای شبکههای اجتماعی که هر کدام نیازمند دانش به خصوصی است که اکثریت افراد حاضر در زمینه بازاریابی، در تمام این زمینهها سررشته ندارند. این یعنی شما به یک تیم از حرفهایها نیاز دارید که هر کدام از اعضای تیم بتواند بخش مختلفی از بازاریابی دیجیتال شما را دست بگیرد تا به هدف استراتژی بازاریابی خود برسید.
قاعدتا شما میتوانید یک تیم بازاریابی را استخدام کرده و درون شرکت از آنها استفاده کنید اما جمع کردن یک تیم حرفهای که در سطح جهانی دانش بازاریابی دیجیتال داشته باشند و فقط حاضر به کار کردن برای کسب و کار شما باشند، بسیار سخت و دشوار خواهدبود. در واقع شما ممکن است بتوانید نهایت یک یا دو نفر که استعداد بازاریابی خیلی خوبی داشته باشند را استخدام کنید اما قطعا این افراد نمیتوانند در همه زمینهها، بازاریابی دیجیتال کسب و کار شما را پوشش دهند.
اگر شما بازاریابی دیجیتال خود را برونسپاری کنید، شانس این را دارید که بهترین گرافیست، بهترین تولید کننده محتوا و همینطور بهترین ادمین برای مدیریت سایت خود را پیدا کنید. اکثر این افراد با یکدیگر کار نمیکنند و در واقع حتی ممکن است از نظر جغرافیایی، هر یک در گوشهای از دنیا حضور داشته باشد. ولی در نهایت همه آنها میتوانند برای شما روی یک پروژه کار کنند و شما نیز به این ترتیب از مهارت، دانش و تجربه آنها نهایت استفاده را ببرید.
۲.صرفهجویی در هزینه با برونسپاری کردن بازاریابی دیجیتال
به طور کلی شما با برونسپاری کردن دیجیتال مارکتینگ، در هزینههای خود صرفهجویی خواهید کرد. احتمالا به دلیل برونسپاری کردن بخش بازاریابی دیجیتال، افرادی که برای اینکار پیدا خواهید کرد حقوق بالایی از شما طلب خواهند کرد. چرا که طبیعتا شما سراغ بهترین افراد حاضر در این زمینه رفتهاید اما جالب است بدانید با وجود درخواست حقوق بالا نسبت به نیروهای داخلی، همچنان شما در هزینههای کلی صرفه جویی خواهیدکرد.
برای مثال لازم نیست برای این افراد بیمه تامین کنید یا در زمان مرخصی برایشان حقوق رد کنید. حتی لازم نیست همچون نیروهای درون شرکت، برای این افراد نیز کلاسهای خصوصی جهت آشنایی با جدیدترین تکنولوژیها و روشهای موجود برگزار کنید. همچنین لازم نیست برای این افراد کامپیوتر یا تجهیزات تهیه کنید تا پروژه را به شما تحویل دهند. اینها همه هزینههایی هستند که عموما برای نیروهای درون شرکت خود باید پرداخت کنید اما با برونسپاری کردن پروژههایی همچون بازاریابی دیجیتال، از این هزینهها آسوده خواهیدبود.
۳.با برونسپاری کردن بازاریابی، روی کسب و کار خود بیشتر تمرکز کنید
شما وقت و انرژی بیشتری برای تمرکز روی کسب و کار اصلی شرکت خواهید داشت. بیزنس شما بازاریابی دیجیتال نیست و کارمندانتان هم بازاریاب حوزه دیجیتال نیستند. اگر شما تیم بازاریابی را درون شرکت داشته باشید، بدون شک آنها روی دیگر کارمندانتان تاثیر گذار خواهند بود و ناچارا آنها را هم وارد وادی بازاریابی میکنند. اساسا کارمندان شما بلد نیستند چطور بازاریابی کنند و تلاش آنها برای کمک به تیم دیجیتال مارکتینگ نه تنها نمیتواند مفید باشد، بلکه وقتگیر هم بوده و روند توسعه کسب و کار شما را کند میکند. حتی اگر در بخش دیگری از شرکت مشکلی به وجود بیاید، این موضوع میتواند روی تیم بازاریابی حاضر در شرکت هم تاثیر گذار باشد و آنها را از هدف اصلی دور کند. با این اوصاف به سادگی میتوانید با برونسپاری کردن بخش بازاریابی، از هدر رفتن وقت و انرژی کارمندان حاضر در شرکت جلوگیری کنید.
اکثر کسب و کارهای کوچک فکر میکنند که به تنهایی میتوانند تمام کارها را خودشان انجام دهند در صورتی که گاهی اوقات بهتر است روی درآمدزایی تمرکز بیشتری داشته باشند تا تسکهای روزانه بازریابی! بازاریابهای حرفهای میتوانند تمامی نیاز آنها در این زمینه را به خوبی پاسخگو باشند و خروجی بسیار بهتر از افراد آموزش ندیده حاضر در شرکت ارائه دهند. زمانی که شما کارهای بازاریابی شرکت خود را برونسپاری کرده و به افراد حرفهای واگذار میکنید، کیفیت کار شما بدون از بین رفتن تمرکزتان روی دیگر بخشهای کسب و کار، بالا میرود و در عین حال، هم خود شما و هم کارمندانتان، در بخشی که بهترین هستید فعالیت خواهیدکرد.
اگر در حال حاضر با این تصمیم رو به رو شدهاید که بخش مارکتینگ و مخصوصا بازاریابی دیجیتال خود را برونسپاری کنید یا نه، باید منابع و هزینههای کسب و کار خود را مرور کنید. اگر فکر میکنید کارمندان شما با تمرکز روی بیزنس اصلی شرکت موفقتر خواهندبود، پس بهتر است سراغ بهترینهای بازاریابی برای برونسپاری کردن این بخش از کسب و کار خود بروید.
کسب درآمد . کسب و کار . بازاریابی . بازاریابی دیجیتال . برونسپاری . رشد کسب و کار . کسب و کار کوچک
گوپرو GoPro هیجان انگیزترین در کسب درآمد
گوپرو برندی است که بیش از یک دهه در تولید دوربینهای دیجیتال فعالیت دارد و بنیانگذار آن را به یکی از پردرآمدترین افراد دنیای فناوری تبدیل کرد.گوپرو در کمتر از یک دهه به یکی از برندهای باارزش دنیا تبدیل شد، بهطوری که دوربینهای دیجیتال این کمپانی در بین دوستداران طبیعت و ماجراجویان از محبوبیت بالایی برخوردار هستند. دوربین گوپرو به دلیل طراحی، ارگونومی و ویژگیهای منحصربهفرد خود توانست بهسرعت در بین دیگر تولیدکنندگان دوربینهای هوشمند موجود در بازار جای بگیرد و به یکی از پرفروشترین دوربینهای دیجیتال تبدیل شود.
نیکولاس وودمن؛ بنیانگذار گوپرو
نیک وودمن ۴۱ ساله بنیانگذار گوپرو، در شهر کوچکِ وودساید در شهرستان سن ماتئو واقع در ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. وی در طول دوران دبیرستان به موجسواری علاقهمند شد و اولین گروه موجسواری دبیرستان خود را تشکیل داد. وودمن برای تأمین بودجهی این گروه، به فروش تیشرت در بازیهای فوتبال دبیرستان خود میپرداخت. وی مدرک لیسانس هنرهای تجسمی را در سال ۱۹۹۷ از دانشگاه کالیفرنیا، سن دیگو اخذ کرد و پس از اتمام تحصیل، دو استارتاپ راهاندازی کرد که هرگز به سرانجام نرسیدند. اولین استارتاپ، وبسایتِ EmpowerAll بود که در زمینهی فروش تجهیزات الکتریکی تا قیمت ۲ دلار فعالیت داشت و دومین استارتاپ Funbug نام داشت که یک پلتفرم بازی و بازاریابی برای گیمرهایی بود که میتوانستند توسط آن جوایز نقدی کسب کنند. وودمن پس از شکست در هر دو استارتاپ، توسط پدرش دین وودمن که یکی از بنیانگذاران بانک سرمایهگذاری رابرت استفانس بود، مورد حمایت مالی قرار گرفت و توانست ۲۳۵ هزار دلار کمک مالی از وی دریافت کند. وی با استفاده از این مبلغ و روابط والدین خود با دنیای تجارت، توانست برند گوپرو را در سال ۲۰۰۲ توسعه دهد.
اما چرا «گوپرو» بهعنوان نام برای این کمپانی انتخاب شد؟ وودمن در این باره میگوید:
از همان ابتدا قرار بود گوپرو کمپانی باشد که بتواند برای موجسواران دوربینهای مناسب این حرفه تولید کند. زمانی که قصد انتخاب نام برای این محصول داشتم، از خودم پرسیدم: محبوبترین کاری که خودم و دوستانم ترجیح میدهیم چیست؟ و جواب این بود که میخواهیم موجسواران حرفهای (pro surfers) باشیم! زمانی که نام GoPro را انتخاب کردم، متوجه شدم این نام کاملا مرتبط با علاقهام است و این پیام را به مشتریان انتقال میدهد که از زندگی با تمام وجود لذت ببرید!
وودمن در سفر استرالیا و اندونزی در حالی که دوربینی را در قسمت سر برای ثبت تصاویر موجسواری تعبیه کرده بود، اولین انگیزه را برای توسعهی برند گوپرو دریافت کرد. ایدهی وی توسعهی کمربندی بود که توسط آن، دوربین را به بدن محکم نگه دارد تا بهراحتی بتوان تصاویر ماجراجویی را ثبت کرد. اولین دوربین وودمن لنز ۳۵ میلیمتری داشت که روی مچ دست قرار میگرفت. دوستان وودمن وی را شخصی پر جنبوجوش و باانرژی میشناسند، به گفتهی آنها، وودمن عقیده داشت دوربینهایش او را به فردی میلیارد در دنیا تبدیل خواهد کرد! وودمن نیز خود ابراز داشته گوپرو نتیجهی تلاش شبانهی ۱۰ ساله است.
بهطور کلی محصولات کمپانی گوپرو به شرح زیر است:
۱- سری دوربینهای HERO
- ۳۵mm
- Digital
- Digital 3
- Digital 5
- Digital Wide
- HDHERO2
- ۹۶۰
- LED
- HERO3
- +HERO3
- HERO4HERO5
- HERO+LCD
- +HERO
۲- پهپاد KARMA
۳- دوربین Omni
۴- دوربین Odyssey
۱.۱ اولین دوربین گوپرو؛ ۳۵mm
GoPro HERO 35mm اولین دوربین گوپرو است که در ۱۳ آوریل ۲۰۰۵ روانهی بازار شد. ابعاد دوربین مذکور ۲.۵ در ۳ اینچ و وزن آن ۲۰۰ گرم بود و تنها با ۲۰ دلار به فروش میرفت. تصویر فوق متعلق به این دوربین است که روی مچ دست قرار میگیرد. وودمن مچبند این دوربین گوپرو را با کمک چرخخیاطی مادر خود دوخت و این شروع باعث شد ایرادات ایدهی خود را بیاید و برای رفع کردن آنها تلاش کند. هدف نیک ساخت دوربینی ضدآب، ضد گردوغبار، دارای طول عمر باتری بیشتر، کوچک و قابل حمل بود که بتواند آن را راحت روی مچ دست خود حین موجسواری و ماجراجویی حمل کند. در نهایت وودمن با کمک یک کمپانی واقع در شنژنِ چین توانست توسعه و تولید اولین دوربین گوپرو را آغاز کند. ساخت و مونتاژ این دوربین در چین تنها با ۳ دلار در هر دوربین تمام میشد؛ اگرچه این دوربین قابلیت فیلمبرداری نداشت؛ اما برای شروع عکسهای قابل قبولی به ثبت میرساند و آغازگر راهی پرماجرا برای گوپرو و تبدیل وودمن به یک میلیاردر بود. نخستین دوربین گوپرو بهنوبهی خود تا حدودی توانست اهداف وودمن را ارائه دهد؛ عملکرد این دوربین مکانیکی بود و به همین دلیل باتری نداشت. GoPro Hero 35mm دارای قابلیت ضدآب تا عمق چهار و نیم متر داشت. وودمن این دوربین را در فروشگاههای لوازم موجسواری و کانال QVC به فروش رساند و در اولین روزهای راهاندازی شرکت تازهاش چندین مرتبه در این کانال تلویزیونی ظاهر شد.
جنس بدنهی دوربین از پلیکربنات است و از محتویات داخل جعبهی میتوان به بند، دستکش اسکی، کتابچهی راهنما به دو زبان انگلیسی و فرانسوی و نوار فیلم کداک اشاره کرد. از آنجایی که عملکرد این دوربین مکانیکی است، پس از ثبت اولین تصویر باید بهصورت دستی ضامن نوار فیلم را برای ثبت تصویر جدید رول کرد.
۱.۲ دوربین Digital
تصویر فوق دومین دوربین گوپرو با نام Digital است که در سال ۲۰۰۶ عرضه شد. این دوربین به قابلیت فیلمبرداری با رزولوشن ۳۲۰ در ۲۴۰ VGA و طول ۱۰ ثانیه و همچنین عکسبرداری مجهز شده بود. این دوربین فاقد اسلات کارت حافظه است و حافظهی داخلی آن تنها ۳۲ مگابایت ظرفیت دارد. Digital نیز همانند اولین دوربین روی مچ دست قرار میگیرد.
۱.۳ دوربین Digital 3
این دوربین نسخهی توسعهیافتهی دوربین Digital است که در سال ۲۰۰۷ عرضه شد. از مشخصات آن میتوان به سنسور ۳ مگا پیکسلی، ثبت تصاویر با رزولوشن ۵۱۲ در ۳۸۴ پیکسل و رزولوشن ویدئوی ۳۰ فریم بر ثانیه اشاره کرد. این دوربین دارای حافظهی داخلی ۱۶ مگابایت است و میتوان کارت حافظه تا ۲ گیگابایت روی آن نصب کرد. از دیگر مشخصات آن قابلیت ضدآب تا عمق ۳۰ متر است.
۱.۴ دوربین Digital 5
Digital 5 در ۵ دسامبر سال ۲۰۰۸ عرضه شد و برخلاف دوربینهای پیشین، دو باتری دارد. سنسور این دوربین ۵ مگا پیکسلی است و ویدئوها را با رزولوشن ۵۱۲ در ۳۸۴ به ثبت میرساند. حافظهی داخلی آن ۱۶ مگابایت و میتوان کارت حافظه تا ۲ گیگابایت روی آن نصب کرد. همانند نسل پیشین خود، Digital 5 نیز قابلیت ضدآب تا عمق ۳۰ متر دارد.
۱.۵ دوربین Digital Wide
این دوربین بهراحتی روی انواع کلاه نصب میشود. Digital Wide نیز همانند دوربینهای پیشین ضدآب بودن تا عمق ۳۰ متر و سنسور ۵ مگا پیکسلی را حفظ کرده است و بهطور مداوم تا سه ساعت بدون خاموش کردن، تصاویر و ویدئوها را ثبت میکند. این دوربین دارای دو باتری، حافظهی داخلی ۱۶ مگابایت و وزن ۶۱۲ گرمی است. Digital Wide از کارت حافظه تا ۲ گیگابایت پشتیبانی میکند.
۱.۶ دوربینهای HD 960 و HD LED
دوربین HD HERO 960 که در ششم آگوست سال ۲۰۱۰ معرفی شد، از مشخصات بارز آن میتوان به ضبط تصاویر ویدئویی با رزولوشن ۹۶۰p اشاره کرد. البته این دوربین با لوازم جانبی الکترونیکی گوپرو سازگاری ندارد؛ اما میتوان آن را با دیگر لوازم جانبی از جمله مانتها که شامل کلاه، بستن روی سر، رول بار اتومبیل، میله دوچرخه, سهپایه دوربین هستند، استفاده کرد. دوربین HD LED که با نام HD HERO Naked شناخته میشود، با لوازم جانبیهای مختلف عرضه شد. این دوربین در ۲۵ ژانویه سال ۲۰۱۰ روانه بازار شد و از مشخصات آن میتوان به ضبط تصاویر ویدئویی با رزولوشن ۱۰۸۰p و سنسور ۵ مگا پیکسلی اشاره کرد. دوربینهای Naked دارای لوازم جانبیهای مخصوص خود از جمله HD Helmet HERO, HD Motorsports HERO و HD Surf HERO هستند که بیشتر در موتورسواری، موجسواری و دیگر ورزشهایی که به کلاه نیاز دارند، کاربرد دارند.
۱.۷ دوربین HERO2
این دوربین در ۲۴ اکتبر ۲۰۱۱ معرفی شد؛ از مشخصات آن میتوان به سنسور ۱۱ مگا پیکسلی اشاره کرد که در مقابل نور کم نسبت به سنسور دوربینهای پیشین، توسعه یافته و از حساسیت بالایی برخوردار است. علاوه بر این ویدئوها را با کیفیت فول اچدی ضبط میکند. این دوربین با سه نسخه به نامهای Outdoor, Motorsports و Surf عرضه شده است. HERO2 تصاویر ویدئویی را روی کارتهای حافظهی جانبی تا ظرفیت ۳۲ گیگابایتی ذخیره میکند. یکی دیگر از ویژگیهای بارز این دوربین، فیلمبرداری سهبعدی آن است که البته این قابلیت با استفاده از کیت مخصوص ۳D Hero System که بهصورت جداگانه عرضه میشود، امکانپذیر است. دیافراگم آن f/2.8 و از قابلیت لرزشگیر تصویر الکترونیکی برخوردار است. علاوه بر این، فاصلهی کانونی آن بسیار عریض (۱۷۰ درجه میلیمتر) است. از دیگر مشخصات آن میتوان به یک نمایشگر بسیار کوچک سیاه و سفید در قسمت جلویی دوربین اشاره کرد که البته این نمایشگر برای نمایش تصاویر کاربرد ندارد؛ بلکه برای حرکت میان آپشنهای مختلف و منوی دوربین و نمایش میزان باتری، کیفیت فیلمبرداری به کار میرود. مدل MotorSports دارای کلیه لوازم و تجهیزات مورد نیاز برای ورزشهای اتومبیلرانی، موتورسواری، دوچرخهسواری و جت اسکی است.
۱.۸ دوربین HERO3
اواخر سال ۲۰۱۲، گوپرو سری دوربینهای HERO3 را معرفی کرد؛ این دوربینها در سه نسخهی مشکی، نقرهای و سفید عرضه شد. هر سه نسخهی این دوربینها از لحاظ سایز نسبت به مدلهای پیشین ۳۰ درصد کوچکتر و ۲۵ درصد سبکتر (۷۴ گرم) هستند. از مشخصات آن میتوان به ضدآب بودن تا عمق ۶۰ متر، سیستم Wi-Fi، فیلمبرداری ۴K و Full HD با سرعتها و کادرهای مختلف، عکاسی با سنسور ۱۲ مگا پیکسل به همراه یک کنترلکنندهی بیسیم اشاره کرد. دوربین HERO3 دارای انواع حالتهای عکاسی با فاصلهی زمانی و حالت جدید Continuous Photo است که تصاویر ۱۲ میلیون پیکسلی را بهصورت مستمر، با سرعت ۳، ۵ یا ۱۰ عکس در هر ثانیه ثبت میکند. کنترلکنندهی Wi-Fi Remote گوپرو محصول کوچکی است که میتواند تا ۵۰ دوربین دارای Wi-Fi گوپرو را تا فاصلهی ۵۵۰ متر کنترل کند.
+HERO3: در اکتبر سال ۲۰۱۳ گوپرو دوربین +HERO3 را در دو نسخهی مشکی و نقرهای معرفی کرد؛ این دوربین بهعنوان جایگزینی برای نسل دوربینهای HERO3 شناخته شد زیرا تصاویر را با کیفیت سینمایی با وضوح ۲ برابر و سرعت فیلمبرداری ۲ برابر نسبت به نسل قبلی ثبت میکند؛ البته این قابلیت در نسخهی مشکی آن ارائه شده است. علاوه بر این، قابلیت ثبت ۳۰ عکس در یک ثانیهبا وضوح ۱۲ مگاپیکسل دارد که این مسئله به همراه حساسیت به نور ۲ برابر شده است. اعوجاج تصویر در دوربین نسل سوم کاهش یافته و امکان تغییر میدان دید دوربین توسط کاربر از حالت بسیار پهن، متوسط و باریک، امکان تغییر بیشتر در پرسپکتیو در ثبت تصاویر را از هر زمان دیگری بیشتر کرده است. کیفیت ضبط صدا در این نسخه نیز بهبود یافته و به قابلیت حذف صدای باد مجهز شده است. از مشخصات نسخهی نقرهای هم میتوان به سنسور ۱۰ مگاپیکسلی با کیفیت ضبط تصاویر ویدئویی ۱۰۸۰p و ۷۲۰p اشاره کرد. این نسخه نسبت به نسخهی مشکی دارای ۲۵ الی ۵۰ درصد عمر باتری بیشتر است.
۱.۹ دوربین HERO4
این دوربین در سپتامبر سال ۲۰۱۴ در دو نسخهی مشکی و نقرهای معرفی شد. نسخهی مشکی این دوربین دارای قابلیت فیلمبرداری ۴K با سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه و فیلمبرداری ۱۰۸۰ با حداکثر سرعت ۱۲۰ فریم بر ثانیه و سنسور ۱۲ مگاپیکسل است. این مدل در بین همهی محصولات این شرکت کوتاهترین عمر باتری را دارد ولی باتری آن قابل تعویض است. این دوربین دارای درگاه USB و HDMI است و همچنین با قاب محافظ تا عمق ۴۰ متری ضدآب است. مشخصات نسخهی نقرهای این محصول دقیقا مشابه دوربین HERO3 است؛ با این تفاوت که به اسپیکر کوچک و نمایشگر لمسی تجهیز شده است. قاب ضدآبی که همراه با دوربین ارائه میشود، عینا مشابه قاب +Hero3 است و بهخوبی دوربین را در بر میگیرد.
HERO+LCD: در ژوئن سال ۲۰۱۵ گوپرو محصول جدیدی تحت عنوان HERO+LCD روانهی بازار کرد. این مدل تازه، ویدئوها را با رزولوشن ۱۰۸۰P و نرخ ۶۰ فریم در ثانیه ضبط میکند. برای گرفتن عکس هم یک حسگر ۸ مگاپیکسلی برای آن در نظر گرفته شده و علاوه بر این، یک نمایشگر لمسی نیز در پشت دستگاه قرار داده شده است که میتوان برای مشاهده تصاویر از آن بهره گرفت. از جمله دیگر مشخصات میتوان به وایفای، بلوتوث داخلی، پشتیبانی از کارت حافظه MicroSD تا ۶۴ گیگابایت و ضد آب بودن تا عمق ۴۰ متری اشاره کرد.
HERO4 Session: این دوربین یک ماه بعد از HERO+LCD یعنی در ششم جولای ۲۰۱۵ معرفی شد. دوربین مذکور کوچکترین دوربین از سری دوربینهای گوپرو است که نسبت به مدلهای قبلی از لحاظ ابعاد و اندازه تغییرات زیادی کرده است. این دوربین حدود ۵۰ درصد کوچکتر و ۴۰ درصد سبکتر از Hero4 است و به همین دلیل هنگام استفاده، دیگران بهسختی متوجه وجود آن میشوند. این دوربین شبیه یک مکعب و اندازه هر وجه آن کمتر از ۳.۸ سانتیمتر است. نکته قابلتوجه این است که Hero4 Session فقط دو دکمه دارد؛ یک دکمه اصلی که قرمزرنگ است و با فشردن آن دوربین روشن و شروع به فیلمبرداری میکند و دکمه دوم که برای روشن/خاموش کردن وایفای دوربین کاربرد دارد. این عملکرد ساده باعث افزایش عمر باتری میشود. اکنون با باتری داخلی Hero4 Session میتوان تا دو ساعت فیلمبرداری مداوم کرد.
+HERO: یک ماه بعد، در اکتبر سال ۲۰۱۵ دوربین +HERO معرفی شد. این دوربین میتواند ویدئوهای ۱۰۸۰p را با سرعت ۶۰ فریم بر ثانیه ضبط کند و همچنین دارای قابلیت ارتباط وایفای و بلوتوث است. در قسمت عکاسی نیز امکانات این دوربین شامل عکسبرداری با رزولوشن ۸ مگاپیکسل، عکسبرداری تایم لپس و امکان عکاسی پیدرپی با سرعت ۵ فریم بر ثانیه است. +HERO تا عمق ۴۰ متری زیر آب میتواند در برابر فشار آب مقاومت کند. همچنین با استفاده از نرمافزار اختصاصی گوپرو میتواند از همین طریق، عکسهای گرفتهشده یا بخشی از ویدئوهای ضبطشده را در اینترنت به اشتراک گذاشت.
۱.۱۰: دوربین HERO5
دوربین HERO5 Session
دوربین HERO5 black
در حال حاضر این دوربین آخرین مدل از سری دوربینهای HERO است که در سپتامبر ۲۰۱۶ در دو مدل مشکی و Session معرفی شد. هر دو دوربین در بهترین حالت قادرند با دقت ۴K با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه به فیلمبرداری بپردازند. علاوه بر آن به جهت راحتی کار، تنها یک کلید ضبط فیلم روی دستگاه قرار گرفته است که البته با حرکات خاصی عملیات گوناگون اعمال خواهد شد. در کنار آن کاربر میتواند از فرمان صوتی برای ضبط فیلم استفاده نماید؛ این دوربینها در این زمینه از هفت زبان زنده دنیا پشتیبانی خواهند کرد. از دیگر امکانات آن در بخش فیلمبرداری میتوان به سیستم لرزشگیر دیجیتالی اشاره کرد. قابلیت آپلود تصاویر و ویدئوهای ضبطشده به فضای ابری نیز میسر شده است؛ البته پیش از انجام این کار، کاربر میبایست حساب کاربری سرویس GoPro Plus خود را فعال کند. نسخهی مشکی این دوربین که حرفهایتر است، دارای سیستم کاهش نویز صدا است. عکاسی با دقت ۱۲ مگاپیکسل انجام میشود و البته دوربین مذکور این قابلیت را دارد که با فرمت RAW یا WDR نیز تصاویر را ذخیره کند. از دیگر مشخصات آن میتوان به سیستم دستی کنترل نوردهی و GPS برای ثبت اطلاعات مکانی فیلمها و تصاویر اشاره کرد. دوربین Hero5 Session از نظر مشخصات فنی، موارد کمتری ارائه کرده است و یک دوربین ورزشی میان رده و کوچک بهحساب میآید. این دوربین در کنار موارد یادشده، قادر است با دقت ۱۰ مگاپیکسل عکاسی کند. تفاوتهای این دوربین با نسخه مشکی شامل عدم وجود صفحه نمایش، GPS و همچنین عدم پشتیبانی از حالت RAW است.
۲. پهپاد کارما
تمامی دوربینهای گوپرو که معرفی شدند، از مشخصات بسیار خوبی بهرهمند هستند و علاوه بر اینکه کاربران میتوان مانتها را برای استفادهی راحتتر دوربینهای گوپرو به کار بگیرند، میتوانند آن راروی پهپاد نصب کنند. این ایده باعث شد شرکت گوپرو پهپاد اختصاصی خود را توسعه دهد. این پهپاد که KARMA نام دارد، در ۲۳ اکتبر سال ۲۰۱۶ معرفی شد. از ویژگیهای این پهپاد میتوان به بالهای تاشو اشاره کرد که حمل راحت ِآن را در سفرهای ورزشی میسر میکند. علاوه بر این، کارما به لرزشگیر دوربین سه محوری مجهز شده است که میتوان آن را جدا کرد و برای گرفتن عکسها و فیلمهای با کیفیت برتر و ثابتتر در فضای بیرون به کار گرفت. از دیگر مشخصات آن میتوان به یک صفحهی لمسی کنترلکننده اشاره کرد که با وجود آن دیگر وابسته به گوشی هوشمند یا تبلت نیست. این پهپاد با دوربینهای HERO 4 و HERO5 تطبیقپذیر است.
۳. دوربین واقعیت مجازی Omni
این دوربین یکی دیگر از شاهکارهای گوپرو به شمار میرود؛ Omni در حقیقت دوربین واقعیت مجازی گوپرو است که در هر سمتش یک دوربین HERO4 نسخهی مشکی قرار داده شده است. این دوربین میتوانند با استفاده از شش دوربینی که دارد، ویدیوی ۳۶۰ درجه ضبط کند؛ سپس میتوان ویدیوهای ضبطشده را در هدستهای واقعیت مجازی نگاه کرد.
۴. دوربین واقعیت مجازی Odyssey
در سال گذشتهی میلادی، گوپرو با همکاری گوگل یک وسیله جدید برای ثبت واقعیت مجازی به نام Odyssey را به بازار معرفی کرد. در ساخت این دستگاه از یک صفحه مدور که دوربین روی آن قرار میگیرد، کابلهای سینک و یک میکروفن استفاده شده است. فیلمهای گرفتهشده توسط ۱۶ دوربینِ HERO4 روی نرمافزار Jump بارگذاری میشوند و رندر نهایی آن، فیلمی با کیفیت ۴k و با امکان چرخش تصویر در ۳۶۰ درجه خواهد بود. در حال حاضر صرفا فیلمبرداران و تهیهکنندگان حرفهای بعد از معرفی پروژه خود امکان ثبتنام برای خرید این محصول خواهند داشت.
فراز و نشیبهای گوپرو
گوپرو به خاطر دوربینهای پوشیدنی شهرت دارد که بیشتر از جانب موجسواران، کوهنوردان و افرادی انتخاب میشود که هیجان را دوست دارند. به نظر میرسد وودمن به اهداف خود رسیده است، چراکه بسیاری از مستندسازان مشهور، فیلمسازان خبرهی بینالمللی و حتی فیلمبرداران فوقالعاده تکنیکی دنیا، از دوربینهای گوپرو برای مصارف حرفهای استفاده کردهاند. ویژگی منحصربهفرد دوربینهای گوپرو از نظر نوع تصویر، لنز فوقواید آنها است. این لنز باعث میشود زاویهی دیدی بسیار باز (حدود ۱۲۰ درجه) به دست آید و همهچیز «متفاوت» به نظر آید. حتی سادهترین حرکات ورزشکاران یا مانورهای ابتدایی اتومبیلرانان یا هر چیز دیگری، با این لنز متفاوت و قهرمانانه به نظر میآید.
اولین موفقیت برند گوپرو در سال ۲۰۰۴ بود که یک کمپانی ژاپنی تعداد ۱۰۰ دوربین برای ثبت نمایش ورزشی سفارش داد. هرساله فروش دوربینهای گوپرو دو برابر میشد، بهطوری که در سال ۲۰۱۲ گوپرو ۲ میلیون دوربین به فروش رساند. در ژوئن سال ۲۰۱۴ گوپرو به شرکت سهامی عام تبدیل شد و نیک وودمن بنیانگذار این برند، در همین سال بیشترین دستمزد را در بین مدیر عامل در ایالات متحده آمریکا دریافت میکرد. در سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ گوپرو نام خود را بهعنوان شرکتی به ثبت رساند که بالاترین نرخ رشد را دارد و توانسته است ۷۰ درصد از کل بازار دوربینهای پوشیدنی را به خود اختصاص دهد و بالغ بر ۸۰۰ هزار دوربین به ارزش کلی ۲۵۰ میلیون دلار به فروش برساند. گوپرو از شهرت خود استفاده کرد تا مقیاس تولید محصولات سختافزاریاش را بالا ببرد و برای این منظور به سراغ شرکای سختافزاریاش در چین رفت و حتی بودجهای بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار از شرکت تایوانی فاکسکان دریافت کرد. گوپرو رسما در ماه می سال گذشته میلادی اعلام کرد که یک درصد از سهام گوپرو به شرکت ردبول تعلق گرفته است؛ این تغییرات در ادامهی همکاری این دو کمپانی در راستای مراسم ردبول در ۱۰۰ کشور دنیا انجام گرفته است. در تابستان ۲۰۱۶، دوربینهای گوپرو بهصورت زنده تمامی مسابقات ردبول را پوشش دادند که در کانال تلویزیونی رد بول تیوی و سایت ردبول و گوپرو پخش شد. وودمن نیز در این باره اظهار داشت که ردبول همواره بهعنوان کمپانی برادر گوپرو شناخته شده است و همکاریهای این دو کمپانی در راستای به اشتراکگذاری تمامی محتوای ردبول خواهد بود.
اگرچه امروز این کمپانی در حدود هزار کارمند در اقصی نقاط دنیا دارد و دفاتر آن در برخی شهرهای بزرگ دنیا مستقر هستند اما گوپرو از زمان خلقش تاکنون، فراز و نشیبهای مختلفی سپری کرده است. بهعنوان مثال، سال ۲۰۱۵ از جهات مختلف سال فوقالعادهای برای گوپرو نبود. در چند سال اخیر، این کمپانی تیمی از متخصصان را گرد هم آورد تا نرمافزاری را از صفر توسعه دهند و برای این منظور استارتاپهای متعددی خریداری شدند.
بین سه ماهههای چهارم سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ درآمدهای این کمپانی افت قابل توجهی پیدا کرد. تا پایان سال ۲۰۱۵، ارزش سهام این شرکت به کمتر از نصف بهای ثبتشده در سال ۲۰۱۴ رسید. در ماه فوریه سال ۲۰۱۶ گوپرو در حدود ۷ درصد از کارکنانش را اخراج کرد. در طی سال گذشته این شرکت دو اپلیکیشن موبایلی ادیت ویدئو به نامهای Replay و Splice را خریداری کرد و تغییر نام داد تا بتواند با استفاده از آنها نیازهای جدید کاربران را برآورده کند و تا حدودی شرکت را از وضع فعلی نجات دهد. البته خریدهای شرکت به این اپلیکیشنها ختم نمیشود و ظرف ۵ سال اخیر، ۵ خرید دیگر نیز توسط وودمن صورت پذیرفته است که از آن جمله میتوان به Kolor اشاره نمود. این شرکت فرانسوی سالها زمان صرف ساخت نرمافزاری برای ضبط محتوای واقعیت مجازی و پخش آن کرده است. از زمان خرید این شرکت در ابتدای سال ۲۰۱۵، تیم Kolor از ۲۶ نفر به ۴۰ نفر رسیده است و اوایل سال ۲۰۱۶ نیز به گوپرو کمک کردد نوعی پلتفرم رسانه اجتماعی برای واقعیت مجازی راهاندازی کنند که هم بهصورت اپلیکیشن و هم تحت وب عرضه شد.
گوپرو بالغ بر یک دهه صرف مطرح کردن نام خود بهعنوان یک شرکت سختافزاری کرده است و حال به نظر میرسد فعالیت خود را در راستای ایجاد محتوای نرمافزاری گسترش داده است. از برنامهی آتی گوپرو میتوان به یک زیرساخت مخصوص اشاره کرد؛ زیرساخت مبتنی بر کلود که همهچیز شامل دستگاهها، فایلها و تجربه کلی استفاده از محصولات گوپرو را در قالب یک اکوسیستم واحد گرد هم میآورد. البته گوپرو هنوز مشخص نکرده است که هزینه دسترسی به این اکوسیستم چقدر خواهد بود؛ اما وعده داده است که با آن، دیگر نیازی به دانلود کردنهای پیدرپی و طبقهبندی تمامی فایلهای دانلود شده، نخواهد بود؛ به لطف این اکوسیستم دیگر حتی نیازی به کارتهای حافظه اسدی یا کابلهای یواسبی نخواهد بود.
کسب درآمد . کسب و کار . GOPRO . برند گوپرو . بنیانگذار گوپرو . پلتفرم . دوربین . دوربین حرفهای . دوربین دیجیتال . دوربین هوشمند . کسب و کار . نیکولاس وودمن
شناخت روحیه خود قبل از راهاندازی استارتآپ و کسب درآمد
من (مارتین زویلینگ)یک سرمایهگذار هستم، و برای همین تقریبا هرروز درخواستهایی دریافت میکنم مبنی بر اینکه محصول یا وبسایت جدیدی را بررسی کنم و بازخورد خود را در مورد پتانسیل موفقیت آن بیان کنم. ولی تابهحال نشده کارآفرینی از من بخواهد پتانسیل شخصی خودش را ارزیابی کنم. این در حالی است که بیشتر سرمایهگذاران عقیده دارند که بیشتر روی افراد سرمایهگذاری میکنند نه روی محصولات. این افراد هستند که موفقیت کسبوکار را رقم میزنند.
بنابراین، هر کارآفرین، قبل از اینکه پروژهای را آغاز کند و زندگیاش را روی آن شرط ببندد، و نیز برای اینکه راحتتر بتواند با همکاران، سرمایهگذاران، اعضای تیم و مشتریان ارتباط برقرار کند، باید DNA خود را بشناسد. همهی ما نقاط قوت و علایق خاص خود را داریم، و اگر روی آنها سرمایهگذاری کنیم قطعا به نفع ماست. بنابراین نباید تصور کنیم همهی فرصتها یکسان هستند.
امروزه سازمانهای بسیاری به ارزش بررسی و شناخت فردی پی بردهاند. سازمانهای سرمایهگذار و مراکز رشد، ازجمله StartupAmerica و CoFoundersLab به هنگام غربالگری کارآفرینان جهت سرمایهگذاری، از یک فرایند رسمی استفاده میکنند. اگر متوجه شوند که نقاط قوت شما با پروژهای که پیشنهاد کردهاید مطابقت ندارد، ممکن است تمایلی به سرمایهگذاری نشان ندهند.
متدولوژی جدیدی که به نظر میرسد بسیار متداول شده و طرفداران زیادی پیدا کرده، DNA کارآفرین در چهار مرحله است: سازنده، فرصت گرا، متخصص و نوآور (BOSI). این روش توسط جو آبراهام معرفی شد که پرتفولیویی از شرکتهای بینالمللی موفق با رشد بالا را در پروندهاش دارد. حتی میتوانید با استفاده از روش خودارزیابی که او معرفی کرده DNA خود را در راستای این چهار تیپ شخصیتی ارزیابی کنید:
۱ـ سازنده
افراد سازنده، در بنا کردن یک کسبوکار از نقطهی صفر مهارت دارند. این افراد، در بازی استارتآپها، همچون بازیکنان شطرنج بسیار ماهر هستند و همواره به دنبال آن هستند که در رقابت، یک یا دو حرکت جلوتر باشند. برای توصیف این افراد اغلب از صفات با انگیزه، متمرکز، سرد، بیاحساس و حسابگر استفاده میشود. برخی میگویند دونالد ترامپ نماد این نوع شخصیت است. این افراد معمولا برنده هستند ولی اغلب خوشحالی و قدردانی را که انتظار دارند کسب نمیکنند.
۲ـ فرصت گرا
فرد فرصت گرا، خیالپرداز است. و این ویژگی به نوعی در همهی ما وجود دارد. این همان بخشی از وجود ماست که وادارمان میکند در زمان مناسب در مکان مناسب باشیم تا به پول زیادی دست پیدا کنیم. هر وقت احساس کردید که میخواهید با شتاب بپرید و از تبلیغی که در مورد ثروتمند شدن سریع از طریق اینترنت استفاده کنید، بدانید که بخش فرصت گرای وجود شما فعال شدهاست. این نوع کارآفرینان بزرگ فکر میکنند، بزرگ عمل میکنند، و در بسیاری از مواقع، با شکستهای بزرگی هم روبرو میشوند.
۳ـ متخصص
کارآفرین متخصص وارد یک صنعت میشود و تا آخر عمرش به همان صنعت ادامه میدهد. این افراد تخصص بسیار زیادی دارند، اما اغلب در رورایی با بازار مملو از رقبا با مشکل مواجه میشوند. طراحان گرافیک، متخصصانای تی، و وکلا و حسابدارانی که مستقل کار میکنند در این گروه هستند. این افراد، کسبوکارهای خانوادگی خوبی راهاندازی میکنند، اما نمیتوانند کسبوکار خود را گسترش دهند.
۴ـ نوآور
کارآفرینان نوآور معمولا در آزمایشگاهها در حال کار روی اختراعات، دستورالعملها، مفاهیم، سیستمها و محصولاتی دیده میشوند که میتوان بر مبنای آنها یک یا چند کسبوکار راهاندازی کرد. چالشی که در مورد کارآفرینان نوآور وجود دارد این است که آنها آنقدر که روی امکانات محصول تمرکز میکنند، روی واقعیتهای تجاری تمرکز نمیکنند. اگر یکی از این کارآفرینان نوآور با یک کارآفرین سازنده در یک تیم قرار بگیرند، میتوانند کارشان را تا بینهایت گسترش دهند، و اینجاست که همهی سرمایهگذاران تمایل دارند در بخشی از این فعالیت سهیم شوند.
البته شناخت تیپ شخصیتی خود و تنظیم طرح کسبوکار بر اساس آن، تضمینکنندهی موفقیت نیست. دومین اصلی که تمامی سرمایهگذاران به آن اهمیت میدهند، این است که موفقیت کسبوکار، علاوه بر ایده، به اجرا همبستگی دارد. به همین دلیل است که من علاوه بر ایده، و گوش دادن بهاینکه تا چه حد این ایده میتواند موفق باشد، بر کشش استارتآپ، اهداف کوتاهمدت محقق شده، و معیارهای آن نیز تاکید دارم.
بااینحال از نظر من، شناخت DNA کارآفرینانهی شما بهعنوان بخشی از آمادگی فردی شما، یا در کنار مراکز رشد، شتابدهندهها یا هیاتهای مشاور، بسیار ارزشمند است. منظور من این نیست که هر سازمانی برای ارزیابی موفقیت کسبوکار، DNA شما را ملاک قرار میدهد. چراکه کسبوکارها پر از عوامل ناشناخته و افراد پر از ویژگیهای متفاوت و متنوع هستند. ولی شناخت DNA میتواند شروع خوبی باشد.
هنوز هیچ جایگزینی برای روابط فردی و تیمهای اثربخش یافت نشدهاست. به همین دلیل است که بیشتر فرشتگان سرمایهگذار تنها در محدودهی محلی سرمایهگذاری میکنند، چراکه میتوانند موسس و تیم کسبوکار را با گذشت زمان شخصا ارزیابی کنند. اما سرمایهگذاران خطرپذیر منابع کافی در اختیار دارند تا برای همکاری با کارآفرینان با پتانسیل، به نقاط دورتر سفر کنند.
بنابراین پیش از آنکه استارتآپ بعدی را راهاندازی کنید، توصیه میکنم زمانی را به شناخت خود اختصاص دهید، یا با یک مربی همکاری کنید تا نقاط قوت شما را برایتان مشخص کند. در این صورت حداقل میتوانید همموسسی پیدا کنید که نقاط قوتی مکمل نقاط قوت شما دارد و با این روش میتوانید تئوری «یک بهاضافهی یک میشود سه» را به واقعیت تبدیل کنید.
کسب درآمد . کسب و کار . ارزیابی کارآفرین . استایل کارآفرینی . پتانسیل کارآفرینی . سرمایهگذار . کارآفرین سازنده . کارآفرین فرصت گرا . کارآفرین متخصص . کارآفرین نوآور . کارآفرینی . کسب و کار
آموزش تامین بودجه استارتآپ برای کسب درآمد
تامین بودجه همیشه یکی از چالشهای بزرگ استارتآپهای جدید بوده است. اما همانطور که موفقیتهای روزافزون Kickstarter نشان میدهد، دنیای کسبوکار یاد گرفته است که جمعآوری مبالغی ناچیز از تعداد زیادی از افراد تا حد زیادی تاثیرگذار خواهد بود.
با افزایش محبوبیت جذب سرمایههای مردمی، هرروز استارتآپها و کسبوکارهای کوچک بیشتری از روندهای مختلفی بهره میبرند که در این سالها در این رابطه به وجود آمدهاند. در این مقاله سه مورد مهم از این روندها را بازگو میکنیم.
جذب سرمایه جمعی انتخاب محبوبی برای تامین بودجه، باقی خواهد ماند
در سالهای گذشته، جذب سرمایه جمعی برای کسبوکار، امری بدیع و جایگزین نادری برای روشهای سنتی وامهای بانکی، سرمایهگذاری خطرپذیر، و پول قرض گرفتن بوده است. امروزه، اعلام اینکه کمپینی برای جذب سرمایه جمعی راه انداختهاید، درست بهاندازهی سایر این راهحلها، و شاید بیشتر از آنها معمول شده است. در واقع، Forbes [یک مجلهی آمریکایی مربوط به کسبوکار] گزارش داده است که انتظار میرود در سال ۲۰۱۶ جذب سرمایه جمعی، درمقایسه با سرمایهگذاری خطرپذیر، روش رایجتری برای تامین بودجه باشد.
بیل کلریکو (Bill Clerico)، هم موسس و مدیرعامل Wepay است. Wepayy خدمات پرداخت را برای جذبب سرمایه جمعی، بازار، و پلتفرم کسبوکارهای کوچک فراهم میکند. بیل کلریکو بیان میکند که «سازمانهای خبری بزرگ و متعددی در حال حاضر بر این کمپینهای ارزشمند تاکید دارند.این روش نهتنها برای کمپینها مناسب است، بلکه همچنین این رفتار را عادی جلوه داده و به افزایش افرادی که به کمپینهای جذب سرمایه جمعی کمک میکنند منجر میشود.»
سازمانهای غیرانتفاعی از جذب سرمایهی مردمی بیشتر بهره میبرند
اگرچه همه کسبوکارها در هر صنعتی که باشند میتوانند از جذب سرمایه جمعی استفاده کنند، اما سازمانهای غیرانتفاعی و خیریهها از توسعهاین روش تامین بودجه، بیشتر بهره میبرند.
انیسا میرزا (Anisa Mirza)، مدیر عامل و هم موسس بنیاد خیریه Giveffect است که با جذب سرمایهی مردمی به کار خود ادامه میدهد. او میگوید: «این صنعت بهطورکلی با معرفی جذب سرمایه مردمی به شکل اهدایی، متحول شده است.»
کلریکو اضافه میکند: «خیریهها از دو جهت از جذب سرمایه جمعی استفاده میکنند.» «اولا، ثابت شده است کهاین راه در مقایسه با سایر روشها برای دریافت و مدیریت هدایا بسیار موثرتر است. دوما، کمپینهای جذب سرمایه جمعی، دارای پتانسیل اجتماعی و تبلیغات ویروسی (دهان به دهان) هستند و موسسات خیریه کوچک با استفاده از این روش بهعنوان یک روش مقرون بهصرفه میتوانند آگاهی مردم را از آرمانهای خودشان افزایش دهند.
جذب سرمایه جمعی بر مبنای سهام، گسترش خواهد یافت
در سال ۲۰۱۲، کنگره آمریکا، قانون توان بخشی استارتآپهای تجاری (JOBS) را تصویب کرد تا موضوع سرمایهگذاری مردمی بر مبنای سهام را مطرح کند. بعد از سه سال تاخیر، بندهای نهایی این لایحه چندبخشی در سال ۲۰۱۵ تایید شد، و کسبوکارهای کوچک در سراسر کشور را قادر ساخت حتی از بیرون مرزهای ایالت خود بتوانند بر مبنای سهام، سرمایه جمعی جذب کنند.
در مصاحبهای درباره کمک هزینههای مالی فدرال (Title IV) در قانون JOBS (که به آن Regulation A+ نیز گفته میشود)، الکس فلدمن (Alex Feldman)، مدیرعامل و موسس یکی از وبسایتهای بررسی جذب سرمایههای مردمی (CrowdsUnite) بهروزنامهی Business News Daily گفته است کهاین قانون به درصد بسیار بالاتری از استارتآپهای خصوصی اجازه خواهد داد مبلغی را بهعنوان سرمایهگذاری دریافت کنند. او اشاره کرد که سرمایهگذاری در کسبوکارهای کوچک جامعه، مثل رستورانها یا بوتیکهای محلی را مشتریانی تامین خواهند کرد که تمایل دارند این کسبوکارها به کار خود ادامه دهند.
فلدمن گفت: «این تغییر بزرگی در الگوی تامین بودجه سنتی خواهد بود و نحوه جمعآوری سرمایه توسط کسبوکارهای کوچک را تغییر خواهد داد.»
نکاتی برای آنهایی که بهتازگی از جذب سرمایه جمعی استفاده میکنند
Mirza پیشنهاد میکند که اگر تمایل دارید در آینده نزدیک کمپینی برای جذب سرمایه جمعی راه بیندازید، باید پلتفرم یا وبسایتی را که میخواهید از آن استفاده کنید را بهخوبی از نظر شرایط و محدودیتهایش بررسی کنید. همه پلتفرمهای جذب سرمایه جمعی بهصورت یکسان ایجاد نشدهاند، و شما باید قبل از آغاز کمپین یا ایجاد حساب، جزئیات سایت را بهخوبی بشناسید.
Mirza میگوید: « پلتفرمی را که انتخاب میکنید بهخوبی بشناسید. از شرکتهای سرمایهگذاری جذب سرمایه جمعی سنتی مثل Brightspark تا پلتفرمهایی چون AngelList، یا حتی پلتفرمهای عمومی مثل Indiegogo و Kickstarter، گزینههای بسیار زیادی وجود دارد و احتمالا یکی از آنها برای استارتآپ شما از بقیه بهتر خواهد بود.»
همچنین شما برای آغاز کار کمپینتان باید برنامه بازاریابی دقیقی داشته باشید. شاید شما ایده فوقالعادهای داشته باشید که مردم تمایل دارند در آن سرمایهگذاری کنند، اما اگر آن را بهخوبی نشناسید، کمترین پولی برای آن دریافت نخواهید کرد. کلریکو به افرادی که کمپین راه میاندازند یادآوری میکند که جذب سرمایه جمعی تجربه بازاریابی دشواری است، و شما برای تامین سرمایهای که لازم دارید باید برنامهای قدرتمند داشته باشید و آن را بهخوبی اجرا کنید.
کلیریکو میگوید: «حساب کنید که چند نفر باید میزان مشخصی پول به شما بپردازند تا به هدفتان برسید، و سپس برنامه بازاریابی را طراحی کنید که بتوانید بهاین تعداد از افراد دسترسی داشته باشید. قهرمانان حوزه کاری خود را بشناسید؛ آنهایی که میتوانند شبکه خود را در اختیارتان بگذارند و در رسیدن به اهدافتان به شما کمک کنند. استفاده از رسانهها و وبلاگها هم میتواند به گسترش کمپین شما کمک کند.
یکی از وکلای شرکت حقوقی تیلور اینگلیش (Taylor English) به نام جاناتان ویلسون (Jonathan Wilson)، اظهار کرده است که اگرچه برقراری ارتباط با سرمایهگذاران بالقوه از همیشه سادهتر شده است، اما شما باید کمپین سازماندهی شدهای داشته باشید تا بتوانید به نتایجی که میخواهید برسید.
او گفته است: «کمپینهایی شکست میخورند که قبل از آغاز به کار برنامههای کاری خود را کاملا آماده نکرده باشند. بنابراین قبل از جذب سرمایه جمعی، زمانی را صرف کنید تا طرح کسبوکار کاملی را به همراه قراردادهای مرتبط آماده کنید.»
اگرچه جذب سرمایه جمعی ممکن است هرگز جای روشهای سنتی تامین بودجه را نگیرد، کلریکو معتقد است کسبوکارهای کوچک، به ویژه آنهایی که بیرون از حوزه صنعت فناوری مشغول به کار هستند، همچنان تا حد زیادی از این روش جمعآوری سرمایه بهره خواهند برد.
کلریکو میگوید: «جذب سرمایه جمعی، رایج باقی میماند. تا سال ۲۰۲۵، پتانسیل بازار جذب سرمایه جمعی در سرتاسر جهان ممکن است بین ۹۰ تا ۹۶ میلیارد دلار باشد.» او با اشاره به دادههایی از بانک جهانی میگوید: «جذب سرمایه جمعی بهعنوان راهی برای تامین هزینه کسبوکارهای غیرفناورانه (که قبلا از طریق وامهای بانکی، خانواده و دوستان تامین میشدند) بسیار رایج خواهد شد. این فرصت بزرگی است، چراکه جذب سرمایه جمعی تابهحال فقط بخش کوچکی از فرصتهای تامین بودجه کسبوکارهای کوچک را خود اختصاص داده است.»
کسب درآمد. کسب و کار . استارتآپ . تامین اعتبار . تامین بودجه . جذب سرمایه . سرمایهگذار استارتآپ .
مطالب مشابه استارت آپ:
آموزش کسب درآمد و جذب مشتری برای استارتآپ
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها
معرفی برترین استارتآپ های کسب درآمد
سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری
کسب درآمد با تبلیغات
یکی از قدیمی ترین شیوه های کسب درآمد از اینترنت که با تولد اینترنت آن هم متولد شد کسب درآمد از طریق تبلیغات است اولین راههای کسب درآمد از اینترنت گرفتن و نشر تبلیغات بود که تا امروز هم ادامه دارد و یکی از شیوه های موثر کسب درآمد است منتهی کسب درآمد از طریق تبلیغات، همزمان با رشد اینترنت ، آن هم رشد کرد و به شیوه های مختلف و کاربر پسند در آمد. کسب درآمد تبلیغاتی مزایا و شیوه های مختلفی دارد که در اینجا قصد داریم به برخی از انها بپردازیم:
به طور کلی کسب درآمد از اینترنت به صورت آنلاین را به دو گروه تقسیم میکنیم:
۱) فروش مستقیم کالا و خدمات و کسب درآمد مستقیم.
۲) ارائه ی مطالب و خدمات رایگان و کسب درآمد از تبلیغات و اسپانسرها.
در روش دوم، شما محصولی را به فروش نمی رسانید بلکه خدمات و مطالبی را به شکل رایگان به کاربران ارائه میدهید. پس از جذب تعداد زیادی از کاربران، اقدام به گرفتن اسپانسر(حامی مالی) میکنید و در ازای دریافت مبلغی، کالا و خدمات اسپانسر را به کاربران خود معرفی میکنید. وبسایت های خبری و سرگرمی در این حوزه کسب درآمد میکنند. از بزرگترین شرکت ها با این نوع سیستم کسب درآمد، متیوان به گوگل اشاره کرد. شرکت گوگل تقریبا تمام خدمات خود را بصورت رایگان به کاربران ارائه میدهد و درآمد خود را از راه تبلیغات و از شرکت های آگهی دهنده دریافت میکند. از جمله سرویس های رایگان گوگل، میتوان به گوگل سرچ، جیمیل، گوگل مپز، آنالیتیکس، گوگل درایو، گوگل پلاس و… اشاره کرد که برای کاربر رایگان است و هر کدام به طریق ویژه ی خودشان از طریق شرکت های آگهی دهنده درامدزایی میکنند.
حال برای استفاده از این شیوه ی کسب درآمد، شما نیاز به ارائه ی مطالبی دارید که برای مخاطب آنقدر جذاب باشد که به طور دائم به سایت شما سر بزند و با این کار آمار بازدید کنندگان وبسایتتان را بالا ببرد. به خاطر داشته باشید که در این روش درآمدزایی آنلاین، بازدید بالاتر به معنی درآمد بیشتر است.
در ادامه به تعدادی از روشهای کسب درآمد از طریق تبلیغات اشاره میکنیم.
- قرار دادن تبلیغات در سایت: اگر سایت شما بازدیدکننده دارد، میتوانید با قرار دادن تبلیغات شرکت هایی که خدمات و کالا ارائه میدهند کسب درآمد کنید. به طور کلی ۳ نوع تبلیغات اینترنتی داریم:
- هزینه به ازای کلیک (CPC): در این روش به ازای هر کلیکی که برروی بنر قرار گرفته در سایت شما شود، مبلغ مشخصی به حسابتان واریز میشود. برای گرفتن لینک تبلیغات کلیکی میتوانید از سایت ای نتورک استفاده کنید.
- هزینه به ازای تعداد نمایش (CPM): در این شیوه، تعداد دفعات نمایش تبلیغ مبنای دریافت هزینه میباشد.
- هزینه بر اساس مدت زمان نمایش آگهی: در این حالت شما تبلیغات یک شرکت را برای مدت مشخصی برروی سایت خود به نمایش میگذارید. صرف نظر از تعداد بازدید کنندگان و کلیک.
مطالب مشابه تبلیغات آنلاین:
آموزش تبلیغات و بازاریابی با پول کم
تاثیرگذاری تبلیغات آنلاین و آفلاین
آینده تبلیغات دیجیتال و کسب درآمد آنلاین
واقعیت کسب درآمد و تبلیغات ثروتمند شدن
بررسی کسب درآمد کلیکی ، کسب درآمد با کلیک روی تبلیغات
کسب درآمد با معرفی اینترنتی خدمات و گرفتن پروژه
کسب درآمد از اینترنت و فضای مجازی بسیار متنوع شده است و از هر طریقی که بتوان می توان به کسب درآمد پرداخت بی دلیل نیست که می گویند هر کاری را که بلد هستی می توانی از اینترنت پول ساز کنید و کسب درآمد کنی. یکی از شیوه های کسب درآمد از اینترنت از طریق معرفی خدمات اینترنتی و گرفتن پروژه ها می باشد کسب و کاری که امروز پول ساز بوده و افراد زیادی از طریق آن کسب درآمد می کنند.
اینترنت، به بزرگترین بستر ارتباطی در دنیا تبدیل شده است. صدها هزار نفر از سراسر دنیا بطور روزانه از این بستر برای جذب مشتری و اخذ سفارش کار استفاده میکنند. در صورتی که در زمینه ای تخصص دارید، میتوانید از اینترنت برای گرفتن سفارش کار استفاده کنید.
به خاطر داشته باشید، داشتن یه وبسایت حرفه ای، مهمترین عنصر برندینگ شخصی در بستر اینترنت شناخته میشود. یک وبسایت خوب به عنوان کار ویزیت و کاتالوگ نمونه ی کارهای شما عمل میکند.
نمونه ای از کارهایی که میتوانید از طریق اینترنت سفارش بگیرید:
- سفارشات آی تی
- سفارشات هنری: آیا شما یک هنرمند هستید؟ اینترنت بستر بسیار پرکاربرد و ضروری برای شماست. افراد مختلف میتوانند به سایت شما مراجعه کنند و با دیدن نمونه کارهای زیبای شما، به شما سفارش دهند.
-
طراحی سایت: با توجه به پررنگ تر شدن نقش دنیای مجازی در کسب و کارها، روز به روز به تعداد متقضیان داشتن وبسایت اضافه میشود. اگر علاقمند هستید به شما دوره ی آموزش طراحی سایت بدون کدنویسی همیار وردپرس را پیشنهاد میکنم که با استفاده از آن میتوانید هم برای خودتان سایتی شکیل و حرفه ای راه اندازی کنید و هم از طریق آن سفارش طراحی سایت از شرکت ها و افراد نیازمند به سایت دریافت کنید. مشاهده ی آموزش طراحی سایت(کلیک کنید)
-
سئو: اگر سایتی وجود داشته باشد ولی کاربری از آن بازدید نکند، هیچ فایده ای ندارد! به همین منظور صاحبان وبسایتها نیاز به بهینه شدن وبسایتشان برای دیده شدن در موتورهای جستجو مانند گوگل، دارند. بهینه سازی موتورهای جستجو(SEO, Search Engine Optimization)، فرایندی است که منجر به ارتقا رتبه ی سایت در موتور های جستجو میشود. در صورتی که در این زمینه تخصص پیدا کنید، میتوانید از وبسایتهای بسیار زیادی که متقاضی این کار هستند، سفارش بگیرید. برای یاد گیری این علم میتوانید آموزش سئوی همیار وردپرس را ببینید.
-
قالب و افزونه: افراد بسیاری هستند که دوست دارند سایتشان کاملا اختصاصی و منحصر به فرد باشند. این دسته به دنبال طراحان قالب و افزونه حرفه ای هستند.
-
طراحی ربات تلگرام: اپلیکیشن پیام رسان تلگرام به یک بستر بسیار مناسب کسب درآمد تبدیل شده. در صورتی که علاقمند به کدنویسی هستید، میتوانید از طریق ساخت ربات های تلگرام کسب درآمد کنید.
-
پشتیبانی سایت: شرکت های بسیار زیادی هستند که وبسایت دارند و نیاز به فردی دارند که مدیریت سایتشان را بر عهده بگیرند. شما میتوانید با یادگیری طراحی سایت، در این حیطه ی کاری مشغول به کار شوید.
-
- تولید محتوا: سایت های مختلفی نیاز به محتوای پویا دارند. شما میتوانید به عنوان تولید کننده ی محتوا برای یک یا چند سایت مشغول به کار شوید. چند نمونه وظایف تولید محتوا:سفارش کار از سایت های فریلنسر: افراد زیادی هستند که نیاز به انجام یک پروژه دارند(کارفرما). افراد بسیاری هم وجود دارند که توانایی انجام آن پروژه ها را دارند(فریلنسرها). سایت های فریلنسر برای ایجاد ارتباط بین این افراد به وجود آمده اند. در این نوع سایتها، کارفرمایان میتوانند پروژه های مورد نیاز خود را ثبت کنند و شما به عنوان یک فریلنسر میتوانید برای هر پروژه ای که توانایی انجامش را دارید، پیشنهاد انجام کار دهید.
- مطلب گذاری سایت
- ترجمه
- گردآوری خبر
- عکاسی و فیلم برداری
- تدریس خصوصی: برای تدریس خصوصی به دو روش میتوانید از بستر وب استفاده کنید. ۱) تدریس خصوصی آنلاین از طریق نرم افزارهای ارتباطی نظیر skype.
راههای کسب درآمد از اینترنت
کسب درآمد از اینترنت به همان اندازه که وسیع و بزرگ است به همان اندازه هم راههای زیادی برای پول درآوردن یا پول سازی دارد. با هر نوع کسب و کاری که بلد هستید می توانید از طریق اینترنت اقدام به کسب درامد کنید تنها راه آن هم ارائه آن به صورت آنلاین هست . اگر بتوانید کسب و کارتان را به صورت آنلاین معرفی و به نمایش بگذارید مشتری به سراغتان آمده و کسب درآمدتان آغاز می شود . شیوه های کسب درآمد آنلاین زیاد است ما در اینجا به چند نمونه و روش آن اشاره خواهیم کرد:
کسب درآمد از اینترنت از طریق فروشگاه اینترنتی کالای فیزیکی
یکی از بهترین راه های کسب درآمد از اینترنت، فروش کالا فیزیکی است. شما میتوانید به راحتی با وردپرس یک سایت زیبای فروشگاهی با امکان درگاه مستقیم بانکی داشته باشید و به فروش انواع کالاها مشغول شوید. به طور کلی میتوانیم فروش اینترنتی کالا را به دو دسته تقسیم کنیم: ۱-کالاهای ساخت خودمان. ۲-کالاهای ساخت دیگران.
شما هم میتوانید کالاهایی که خودتان قادر به تولیدشان هستید را بفروش برسانید و هم بصورت خرده فروشی (مانند تمام سایتهای فروشگاهی مثل دیجیکالا، آمازون و..) انواع کالاهای مختلف تولید شده دیگران را بفروش برسانید.
ممکن است بگویید که توانایی مالی بالایی ندارید و یا امکان انبار و ارسال محصولات را ندارید. اما نگران نباشید. ما راه حل های خوبی داریم. نیازی نیست که هزینه ی زیادی کنید و محصولات گران قیمت را انبار کنید. میتوانید در شروع کارتان حتی پس از آنکه سفارش کالا را دریافت کردید اقدام به خرید و ارسال کالا کنید. نگران انبار داری و ارسال هم نباشید. خوشبختانه شرکت هایی برای این منظور در کشور به وجود امده که تمام این مراحل را انجام میدهند. سایت pardakht.ir مسئولیت انبارداری و ارسال کالای شما را به عهده میگیرد. شما فقط کافی است که سفارش را از مشتری دریافت کنید و بقیه کارها را به این شرکت ها بسپارید.
کم کم با گسترده شدن کسب و کارتان، سرمایه ی شما زیاد میشود و میتوانید انبار، لجستیک و سیستم اختصاصی خودتان را راه اندازی کنید.
در ادامه به چند ایده فروش کالا اشاره میکنیم:
- فروش کالای ساخت خودتان
- فروش صنایع دستی و هنری: شما میتوانید انواع محصولات مختلف را خودتان درست کنید و به طور آنلاین به فروش برسانید. به عنوان مثال: گلهای تزئینی، زیور آلات، سفالهای تزئینی و…
- فروش گل و گیاه: اگر علاقمند به گل و گیاه هستید، میتوانید در منزل، تراس، پشت بام و یا هرجای دیگری گلها و گیاهان زینتی پرورش دهید و بصورت آنلاین آنها را بفروش برسانید.
- دسر، مواد خوراکی و…: خوراکی های خوشمزه همیشه مشتریان پر و پا قرص خودشان را دارند. اگر از جمله افراد با سلیقه ای هستید که خوراکی های خوش طعم درست میکنید، پیشنهاد ما به شما فروش آنلاین این خوراکی هاست.
- فروش کلکسیون: اگر کلکسیون دار هستید و اشیای جالب جمع آوری میکنید، میتوانید با ساخت سایتی بسیار زیبا، آنها را به مشتری ارائه دهید و کسب درآمد کنید.
- تابلو نقاشی: هنرمند هستید؟ بسیار عالی! شما میتوانید تابلوهای نقاشی و یا هر نوع از تولیدات هنری خود را در قالب سایتی شکیل با ظاهری بسیار مدرن، به فروش برسانید.
- دیگر تولیدات شما: آیا شما محصولی را تولید میکنید که برای آن مشتری وجود دارد؟ پس میتوانید آنرا بصورت الکترونیکی بفروش برسانید.
- فروش کالای دیگران: نیازی نیست که خودتان تولید کننده محصولی باشید. شما میتوانید هر محصولی را که هم به آن علاقه دارید و هم بازار مناسبی دارد، بصورت آنلاین بفروش برساند. در ادامه به چند پیشنهاد اشاره میکنیم.
- کالای دیجیتال: انواع کالاها و انواع نیازها! فلش، پاور بانک، لوازم تلفن همراه و یا هر وسیله ی دیجیتالی-الکترونیکی را در فروشگاه آنلاین خود قرار دهید.
- لوازم آشپزخانه: با وجود تنوع زیاد در لوازم آشپزخانه و آشپزی، بازار بسیار مناسبی برای فروش کالاهای خلاقانه وجود دارد. انواع وسایل شیرینی پزی، ظروف، قهوه ساز و….
- فروش کتاب، مجلات و لوازم تحریر: کالاهایی با قیمت نه چندان زیاد در عین حال با مشتریان همیشگی. کتاب، مجلات، بازی های فکری و….
- لباس، کیف و کفش: با تغییر مد، سبک لباسها عوض میشوند و این باعث میشود که تقاضا برای خرید اینترنتی البسه ی جدید و زیبا، روز به روز بیشتر شود.
- فروش تابلو فرش: کالایی لوکس که مشتریان خاص خود را دارد. حتما این محصول را برای فروش اینترنتی مد نظر داشته باشید.
- فروش گل و گیاه: گل ها باعث زیبایی زندگی و محیط اطراف ما میشوند. شما میتوانید با گل فروشی ها و تولید کنندگان گیاهان آپارتمانی قرارداد ببندید و محصولاتشان را برروی سایت خودتان بفروش برسانید.
- و…: هرچیزی! تقریبا تمام محصولاتی که در دنیا تولید میشوند قابلیت فروش آنلاین را دارند. با توجه به استقبال روز افزون از سرویس های خرید اینترنتی و مناسب تر شدن بسترهای آن، فرصت بسیار مناسبی برای علاقمندان به حوزه ی فروش آنلاین به وجود آمده. کشور ما، ایران، با وجود پتاسیل های فراوان، خلا های بسیار زیادی در این حیطه دارد که شما میتوانید با شناسایی آنها، در حین رفع نیاز مردم و کمک به اقتصاد کشور، درآمد های بسیار بالا داشته باشید.
مطالب مشابه کسب درآمد از اینترنت:
- افراد مناسب کسب درآمد از اینترنت
-
کسب درآمد آسان با ایده های ساده
مراحل ساده راه اندازی کسب و کار اینترنتی
آموزش کسب درآمد ساده از تلگرام
جذب مشتری و کسب درآمد ساده از شبکه های اجتماعی
شیوه پیشرفت و کسب درآمد کمپانی سامسونگ
سامسونگ یک کمپانی خوشه ای و چندملیتی است که دفتر مرکزی آن در شهر سئول، پایتخت کره جنوبی واقع شده. این کمپانی، کسب و کارهای متعددی را تحت نام برند خود اداره می کند. سامسونگ توسط لی بیونگ-چول در سال ۱۹۳۸ تاسیس شد. در طول سه دهه، این شرکت در حوزههای مختلف از جمله فرآوری مواد غذایی، تولید پارچه، بیمه، ایمنی و خرده فروشی بوده است.
این شرکت از اواخر دهه ۶۰ میلادی وارد صنعت الکترونیک شد. با مرگ لی در سال ۱۹۸۷، سامسونگ به چهار گروه کسب و کاری تقسیم بندی شد که شامل Samsung Group، Shinsegae Group، CJ Group وHansol Group می شد. از سال ۱۹۹۰، فعالیتهای خود را به صورت جهانی گسترش داد، به خصوص گوشیهای تلفن همراه این شرکت، منبع اصلی در آمد این کمپانی به شمار میرفت.
سامسونگ تاثیر قابل توجهی در توسعه اقتصادی، سیاسی، رسانه ای و فرهنگی کره جنوبی داشته است. شرکت های زیر مجموعه سامسونگ، بخش زیادی از صادرات این کشور را بر عهده دارد.
تغییر رویکرد در کسب و کار
نظــام کــســب و کــاری سامسونگ، به شدت به بازار کره جنوبی گره خورده بود، همین موضوع آنها را به فکر انداخت که آینده کمپانی خود را در بازارهای جهانی تضمین کنند. سامسونگ نیاز داشت تا خود را دوباره سازی کند. برای این کار، این شرکت باید روی نو آوری تمرکز میکرد. با این رویکرد جدید، سامسونگ تصمیم گرفت نیروی کار خود را نیز تغییر دهد. به محض همگن شدن محیط کار، سامسونگ از افراد خلاقی دعوت به کار کرد که نه تنها به زبان کره ای تسلط نداشتند، بلکه با فرهنگ این کمپانی نیز نا آشنا بودند. از سوی دیگر، کارکنان جوان تر سامسونگ، نسبت به کارکنان مسن تر، منصب های بالا تری به دست آوردند.
طبیعتا تغییرات اعمال شده در سامسونگ، بسیاری را حیرت زده کرد و با انتقادات زیادی نیز همراه بود، اما مدیر عامل سامسونگ تنها راه کلیدی برای موفقیت را تنها در ایجاد این تغییرات میدید. او باور داشت که به زودی، همه شاهد نتایج مثبت این دگرگونیها خواهند شد. او خواستار تجدید نظر در اصول بنیادی شرکت بود و تصمیم داشت به صورت بلند مدت، روی نو آوری، تولید محصولات با کیفیت و ارزش برند سرمایهگذاری کند. از دید مدیر بخش بازاریابی جهانی سامسونگ اریک کیم، سامسونگ به دنبال استراتژیهای جدیدی بود، که بسیاری از آنها با فرهنگ و رویکرد قبلی شرکت در تضاد بودند.
خلاقیت و نو آوری در محصولات دیجیتال
بیشتر ما هنگامی که برند سامسونگ را میبینیم، محصولاتی مانند گوشی تلفن همراه، تلویزیون و پنل های ال. سی. دی را به خاطر خواهیم آورد. زمانی که در سال ۱۹۸۷، لی کان هی، فرزند موسس شرکت، ریاست سامسونگ را بر عهده گرفت، این شرکت طلایهدار بسیاری از بازار های کره بود. با این وجود، با رشد بازار الکترونیک ژاپن، محصولات سامسونگ خارج از کره، کم طرفدار و ارزان بود. برای مقابله با این مشکل، سامسونگ باید راهکار جدیدی پیدا میکرد تا فروش خود را در بازار های خارجی رونق دهد.
در اوایل دهه ۹۰، مصرف کنندگان به فناوری دیجیتال علاقه و توجه نشان دادند و در این زمینه، محصولاتی مانند دوربین، دستگاه های آدیو و سایر کالاهای الکترونیک به آنها معرفی شد. کمپانی های ژاپنی برای استفاده از فناوری های جدید در محصولات خود استقبال نکردند. از این رو، سامسونگ فرصت را غنیمت شمرد و تصمیم گرفت با نو آوری و خلاقیت، بازار دیجیتال را به دست آورد. سرمایهگذاری در حوزه محصولات دیجیتال، تصمیمی پر خطر به نظر میرسید و در عین حال، این کمپانی را از رقبا جدا می کرد.
کیفیت محصول
سامسونگ همیشه سعی داشته که کیفیت محصولات خود را بالا برده و به این منظور از دستگاههای کنترل کیفیت متعددی بهره میبرد. برای مثال، کارگران مختارند تا با دیدن کوچکترین مشکلی، چرخه تولید را متوقف کنند.
یکی از نقاط قوت این کمپانی، انعطاف پذیر بودن آن است. سامسونگ به عنوان یک شرکت بین المللی این امکان را دارد که بهترین منابع مواد خام را شناسایی کرده و بهترین نقاط دنیا را برای سوار کردن و تولید محصولاتش انتخاب کند. سامسونگ ۲۶ کارخانه در سر تا سر دنیا در اختیار دارد، در نتیجه ذاتا برندی شناخته شده در سراسر دنیا به شمار می رود.
از آنجایی که سامسونگ محصولات مختلفی تولید کرده و بازار های متعددی را تحت پوشش دارد، از تمام کارشناسان، فناوری ها و امکانات خود، جهت تولید محصولات بهتر بهره می برد. سامسونگ به عنوان کمپانی یکپارچه، تمام مراحل تولید از مواد خام و تولید محصول، تا رسیدن کالا به دست مصرف کننده را کنترل می کند.
ترویج و پیشبرد محصول
یکی از ویژگی های استراتژی بازاریابی این کمپانی، ترویج و پیشبرد محصول است. سامسونگ از روش های متنوعی به ترویج و معرفی محصولات خود می پردازد، از جمله این روش ها شرکت در گرد همایی های تجاری مرتبط و تولید و توزیع بروشور ها و پوستر ها را می توان نام برد.
اطلاعات مربوط به هر محصول نیز در وب سایت این شرکت قرار داده شده. از سوی دیگر، سامسونگ آگهی برند خود را از طریق اسپانسر شیپی، گسترش می دهد. برای مثال، حمایت مالی از رویداد هایی مثل Royal Windsor Horse و Samsung Open Tennis Tournament، جهت آگاهی برند این شرکت، صورت گرفته است. تمام این روش های ترویج و پیشبرد، جهت حمایت از معرفی یک محصول خاص صورت می گیرد. اگر چه رویکرد های بازاریابی هر محصول با محصول دیگر متفاوت است.
سامسونگ نقش مهمی در توسعه دستگاه های پخش DVD داشته است. گنجایش دستگاه های پخش DVD، ۲۶ بار بیشتر از CD یا CD-ROM بوده، که نشان می دهد کیفیت و انعطاف پذیری محصولات، به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کرده است.
استراتژی بازاریابی
در رابطه با نمایشگر های تی. اف. تی، که از فناوری پیشرفته تری نسبت به نمایش گر های سی.آر.تی بهره می برد، سامسونگ بازار بالقوه ای را در میان برخی مصرف کنندگان شناسایی کرد. از جمله آنها کارمندان اداری بودند که به اجبار، مدت زمان طولانی را صرف نگاه کردن به صفحات نمایشگر رایانه می کردند، در نتیجه به صفحه ای بزرگ تر با کیفیت تصویر بالا تر نیاز داشتند.
سامسونگ برای تشویق این دسته از مصرف کنندگانش برای خرید مانیتور های این کمپانی، باید استراتژی بازاریابی اساسی را در پیش می گرفت. با کمک دفتر مرکزی این کمپانی در کره جنوبی، تدابیر خاصی جهت افزایش آگاهی برند، در نظر گرفته شد تا از این طریق مصرف کنندگان، درک مثبت و خوبی نسبت به محصول پیدا کنند. آگهی های تبلیغاتی این کمپانی به شکل هوشمندانه ای، مصرف کنندگان هدف را که بخشی از آنها کارمندان اداری بودند هدف قرار داد.
قیمت خرید نمایشگر های تی. اف. تی در مقایسه با نمایشگر های سی. آر. تی بیشتر بود، اما با پیشرفت فناوری تولید و افزایش رقبای این بخش از بازار، به مرور قیمت این محصول کاهش پیدا کرد.
توسعه محصول جدید
سامسونگ محصول تازه ای را وارد بازار کرد که هم باریک بود و هم از طراحی مبتکرانهای بهره میبرد. این محصول عمدا طوری ساختهشده بود که با بخش های مختلف بازار منطبق شود. قابلیتهای این گوشی جدید، استفاده آن را برای افراد تاجر و زنان گروه سنی ۲۵ تا ۴۴ سال ایده آل کرده بود. این رویکرد با عنوان تقسیم بازار یا تفکیک بازار شناخته می شود.
استراتژیهای بازاریابی گوشیهای تلفن همراه در بازار این محصول متفاوت است. با این حال، استراتژی ترویج و پیشبرد محصول که در جهت شناخت و معرفی برند صورت میگیرد، سطح وسیعی از حمایتهای مالی، از جمله برخی رویدادهای معتبر ورزشی را که در سراسر دنیا اتفاق می افتد طلب میکند. المپیک سیدنی ۲۰۰۰ و مسابقات ژیمناستیک قهرمانی جهان، از جمله رویدادهای مهم و معتبری بود که سامسونگ، حمایت مالی آنها را بر عهده گرفت.
خیلی مهم است که یک کمپانی با استفاده از استراتژی های بازاریابی مرتبط، هر یک از محصولات پورتفولیوی خود را معرفی کند.
کسب درآمد . کسب و کار . بازاریابی آنلاین . استراتژی بازاریابی . بازاریابی . سامسونگ . محصول دیجیتال . مدل کسب و کار . نظام کسب و کار
آموزش کسب درآمد و جذب مشتری برای استارتآپ
آیا بهتازگی استارتآپ خود را راهاندازی کردهاید؟ در این مقاله توضیح خواهیم داد که چطور اولین کاربران خود را جذب و حفظ کنید.
استارتآپهای زیادی در نیجریه، کنیا، غنا و همچنین مشتریانی که برای مشاوره به SME Growth Hub مراجعه میکنند، بهویژه استارتآپهای فعال درزمینهی تکنولوژی، این سؤال همیشگی را مطرح میکنند: «چطور اولین مشتریان استارتآپ خود را کسب کنیم؟»
هدف از نوشتن این مقاله آن است که بتوانیم به استارتآپها در نیجریه و دیگر نقاط جهان کمک کنیم تا ساختار ذهنی و استراتژی لازم برای کسب اولین مشتریان و تحکیم روابط خود با آنها را ایجاد کنند. این مقاله، رویکردی که پنج استارتآپ موفق در پیش گرفتند را توضیح میدهد. این پنج شرکت عبارتاند از: کنگا (Konga)، جومیا (Jumia)، اوبر (Uber) که بهتازگی دامنهی فعالیتش را به نیجریه و غنا هم گسترش داده است، ایر بیان بی(Airbnb) که در نیجریه هم فعالیت میکند و جابرمن (Jobberman). احتمالاً با کنگا (Konga)، جومیا (Jumia)، اوبر (Uber) و جابرمن (Jobberman) آشنایی دارید.
امّا با ایر بیان بی(Airbnb) چهطور؟ بهطور خلاصه، ایر بیان بی، بازاری برای اجتماعات آنلاین است که بین افرادی که قصد اجاره منزل خود را دارند، با کسانی که به دنبال محلی برای اقامت میگردند، ارتباط برقرار میکند. کاربران ایر بیان بی عبارتاند از صاحبخانهها و گردشگران. صاحبخانهها قسمتی از منزل خود را که از آن استفاده نمیکنند، برای اجاره قیمتگذاری کرده و گردشگران هم بهجای رفتن به هتل، متناسب با توان پرداخت خود، یکی از این خانهها را برای دوران اقامتشان رزرو میکنند.
حالا با در نظر گرفتن چهار نکته اساسی میبینید که چطور بعضی از این استارتآپها موفق شدند تعداد مشتریان خود را از یک به هزاران و میلیونها کاربر برسانند ولی دیگران در این راه درجا زدند.
خود را بهجای مشتریانتان بگذارید
کاربرانتان را درک و با آنها همدردی کنید. سعی کنید مثل کاربران و مشتریان بالقوهی خود فکر کنید. استیون کاوی (Steven Covey) در کتاب خود با نام «هفت عادت افراد تاثیرگذار» میگوید: «اول دیگران را درک کنید بعد بخواهید که دیگران هم شما را درک کنند.» این مفهوم را من در کلاسهای طراحی و تفکر به این صورت بیان میکنم: «اول به مشکل فکر کنید نه به راهحل.»
برای مؤسسان «ایر بیان بی» از همان ابتدا روشن بود بهجای اینکه اول به دنبال متقاضیان اقامت کمهزینه باشند، باید به دنبال کسانی بگردند که بخواهند جایی را اجاره بدهند. برایان چسکی (Brian Chesky) و جو گبیا (Joe Gebbia)، دو تن از بنیانگذاران «ایر بیان بی»، از وضعیت خود بهعنوان یک استارتآپ و مقاومت مردم در برابر پدیدههای جدید، همچنین از اهمیت رقبا مطلع بودند و احتمال هرگونه اتفاق ناخوشایندی را میدادند؛ درنتیجه از ابتدا خودشان را بهجای مشتریان گذاشتند و مثل آنها فکر کردند. آنها سعی کردند ببینند اگر «ایر بیان بی» وجود نداشته باشد، مشتریها برای یافتن محل اقامت به کجا مراجعه میکنند؟
آنها جواب این سوال را خیلی زود پیدا کردند: سایت Craigslist. این کارآفرینان متوجه شدند با نمایش جذابیتهای آپارتمانها میتوانند کاری بهمراتب تأثیرگذارتر از سایتهایی که آگهیهای طبقهبندیشده ارائه میکنند انجام دهند؛ اما در قدم اول باید مشتریان این وبسایت را به سمت خود جلب میکردند. چسکی و گبیا برای این کار، ابتدا نرمافزاری طراحی کردند و با هک وبسایت Craigslist به اطلاعات تماس صاحبان آپارتمانها دسترسی پیدا کردند. سپس برای تمام آنها فایلی تبلیغاتی حاوی پیشنهاد ثبت مشخصاتشان در ایر بیان بی فرستادند. این کار بهخوبی نتیجه داد. بدون اتلاف هیچ سرمایهای، شانس صاحبخانهها برای پیدا کردن مشتری دو برابر شد و ایر بیان بی هم به یک فهرست غنی از اقامتگاههای مناسب برای کسب و حفظ کاربر دستیافت.
در مورد «جابرمن» باید بگویم آنها بازار بالقوهی خود را بهخوبی میشناختند. بیشتر جمعیت این بازار را جوانان گوشی به دستی تشکیل میدادند که علیرغم نیاز به کار، کمتر در روزنامهها به دنبال شغل میگشتند. «جابرمن» شروع به جمعآوری فرصتهای شغلی عرضهشده در مطبوعات و ارائهی رایگان آنها بهصورت آنلاین کرد تا پیش از افزایش مقیاس کسبوکارش، این مجموعه اولیه از مشتریان را جذب کند.
سعی کنید برای مشتریانتان یک تجربه جذاب ایجاد کنید
اخیراً برای مقایسه نرخ دفع کاربر سایتهای «جومیا» و «کنگا» به similarweb.com مراجعه کرده و فهمیدم «جومیا» نهتنها از نظر رتبهبندی پایینتر از «کنگا» قرار گرفته است، بلکه نرخ دفع کاربر آن هم از «کنگا» بالاتر است و در این مورد باید از کلیف آیونی (Clive Ayonye) و دیگر اعضای تیم طراحی «کنگا» تشکر کرد. برای روشنتر شدن موضوع باید بگویم که بالاتر بودن نرخ دفع کاربر اصلاً مؤلفهی خوبی نیست. این ضریب درصد بازدیدکنندگانی را نشان میدهد که پس از ورود به یک سایت، بدون دیدن هیچ صفحه دیگری از آن خارج میشوند. وقتی نرخ دفع کاربر در وبسایت شما روبه افزایش باشد، بدین معناست که صفحهی اصلی آن کسالتآور است و کاربر را جذب نمیکند.
از دانشجویان یکی از کلاسهایم پرسیدم که چه ویژگیهایی را در «کنگا» یا «جومیا» بیشتر میپسندند و ترجیح میدهند در کدامیک از این وبسایتها وقت بیشتری صرف کنند؟ نتیجه این بود که ۹۰% از آنها به خاطر رابطهای مجازی خوب و تجربهای که «کنگا» برای کاربرانش به وجود میآورد، ترجیح میدادند که زمان بیشتری در این وبسایت بمانند.
مؤسسان «ایر بیان بی»، در زمان راهاندازی استارتآپ خود کاری بینظیر انجام دادند که هرگز مقیاسپذیر نخواهد بود؛ آنها چند عکاس حرفهای استخدام کردند تا از خانههایی که قرار بود برای اجاره در فهرست وبسایت قرار بگیرند، عکسهای زیبا و مشتریپسند بیندازند. این ترفند مؤثر عمل کرد. این وبسایت نسبت به رقبایش جذابیت خیلی بیشتری پیداکرده و درعینحال استاندارد بالای عکسها، صاحبخانههای دیگری را هم که قصد داشتند منزل خود را در فهرست این وبسایت قرار دهند بر آن داشت تا برای اینکه از قافله عقب نمانند، عکسهایی هرچه زیباتر برای آنها ارسال کنند.
«اوبر» هم سیاستی مشابه در پیش گرفت. مؤسسان شرکت بهجای Uber Pool یا Uber X که در آن رانندهها از خودروی خودشان استفاده میکنند، ترجیح داد تا اتومبیلهای سیاهرنگ و همشکل خود را در اختیار رانندههای حرفهای قرار دهد تا بهاینترتیب مشتریها تقریباً هر بار که از خدمات این شرکت استفاده میکنند، تجربهای بینظیر داشته باشند. درنتیجه شرکت میتوانست مطمئن باشد که این تجربه دهانبهدهان خواهد گشت.
جسارت داشته باشید و از موقعیتها حداکثر استفاده را ببرید
«اوبر» و «ایر بیان بی» در نحوهی گسترش کارشان هم هوش بسیار بالایی از خود نشان دادند و برای به حداکثر رساندن موفقیتشان، در زمان درست، شهرهای مناسبی را برای گسترش فعالیت انتخاب کردند.
ازآنجاکه رقبای عمدهی «اوبر» شرکتهای تاکسیرانی بودند، این استارتآپ دست به تحقیقاتی زد تا ببیند در کدام شهرها نسبت بین عرضه و تقاضا برای تاکسی همخوانی کمتری دارد. بهترین زمان برای ارائهی خدمات، وقتهایی بود که این عدم تناسب به بیشترین حد خود میرسید؛ مثلاً آخر هفتهها که مردم اغلب تا آخر وقت در میهمانیها هستند و دیرتر به منزل میروند. همچنین این شرکت، در کنسرتهای بزرگ یا مسابقات ورزشی پر تماشاچی که تعداد خیلی زیادی از شهروندان همزمان برای برگشت به تاکسی نیاز دارند، اقدام به تبلیغات وسیعی کرد. در این زمانها احتمال اینکه افراد، خدمات یک شرکت نهچندان شناختهشده یعنی «اوبر» را امتحان کنند، خیلی بیش از وقتهای عادی بود.
«ایر بیان بی» هم برای گسترش خدماتش در شهرهای جدید، سیاستی مشابه در پیش گرفت. این شرکت خدماتش را در شهر دنور (Denver)، در سال ۲۰۰۸ همزمان با برگزاری کنوانسیون ملی دموکراتها راهاندازی کرد؛ یعنی دقیقاً همان زمانی که تعداد مسافران زیاد و توانایی جوابگویی هتلها کم میشود. در شهرهای دیگر هم هرگاه که کنوانسیون یا رویداد بزرگ دیگری در شرف اتفاق بود، ایر بیان بی سریعاً شروع به خدماترسانی میکرد.
استفاده بهینه از موقعیتهایی که تقاضا برای یک محصول یا خدمت زیاد و عرضه کم باشد، به استارتآپ شما کمک میکند تا بهترین مشتریان ممکن را به دست آورد. بهترین مشتریان، پیشگامانی هستند که وقتی در حال بهبود خدمات و جبران کمبودهای موجود هستید، بیش از مشتریان دیگر کاستیهای شما را نادیده خواهند گرفت.
کسب درآمد . کسب و کار . کسب درآمد آنلاین . user acquisition . استارتآپ . بالابردن تعداد مشتری . جذب کاربر . جذب مشتری جدید . کسب کاربر . کسب و کار
مطالب مشابه استارت آپ:
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها
معرفی برترین استارتآپ های کسب درآمد
سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری
شیوه متمایز شدن در کسب درآمد از دیگران
با رشد انفجاری اینترنت، فرصتهای بهدستآمده برای کسب و کارهای جدید تقریباً نامحدود است.این رشد موجب خلق مکانی مرکزی شده است که میتوان با استفاده از آن به مشتریان بالقوه خود گفت که چه کسی هستید و چگونه میتوانید به زندگیشان کمک کنید.
هرچند که این یک موقعیت استثنائی است، ولی همیشه رقبایی وجود خواهند داشت که در پی انجام کار شما هستند و سعی دارند آن افرادی را که شما قصد جذب کردنشان را دارید، جذب کنند.
برای متمایز بودن همیشه احتیاج به کارآفرینی بوده است. در این مورد مطالب زیادی نوشته شدهاست. اگر این مشکل برای کسب و کارها تا الان حل شده بود، من این مقاله را نمینوشتم. راه سادهای وجود دارد که بسیاری از کارآفرینان از آن استفاده میکنند. این راه آن است که وقتی یک کسب و کار موفق یا کارآفرین موفق را میبینید، سعی در تقلید از آن میکنید. تقلید از کس دیگر (حتی اگر موفق باشد) به رشد در کسب و کار یا موفقیت در زندگی نمیانجامد. در اینجا چهار راه ساده برای متمایز بودن در دنیای شلوغ کارآفرینی امروزه آوردهام که در آن خبری از تقلید یا دیگر استراتژی هایی که در بلندمدت سودی به حالتان ندارد، نیست.
۱- برای وفا کردن به سخن خود زحمت بکشید.
اگر بدانید چه تعداد کسب و کار و کارآفرین وجود دارد که به قولهایی که دادهاند عمل نمیکنند، شگفتزده میشوید. متمایز شدن شما ساده است اگر به تبلیغات خود عمل کنید و حرفهایی که میزنید را جدّی بگیرید. بیش از آن چیزی که کسب و کارتان تبلیغ کرده ارائه دهید، حتی اگر هزینهی بیشتری در بر داشته باشد.
عمل کردن به حرف خود، پایهی یک کسب و کار قوی است و ظرفیت آن را دارد که در برابر آزمونهای زمان ایستادگی کند. با انجام کاری که باید در کسب و کار امروز یک عرف معمول باشد ولی نیست، از رقبایتان جلو بزنید. اگر توان ارائه ندارید، قول ندهید. نسبت به خدماتی که میتوانید فراهم کنید و زمان مورد نیازش واقعگرا باشید.
۲- ایدههای دیگران را به نام خود نکنید…اصالت داشته باشید.
قصد تقلید از موفقیت طبیعی است. برخی از موفقترین کارآفرینان به کسی که حالا هستند تبدیل شدند زیرا موفقیت را الگو قرار دادند! نه این که آن را تقلید نکنند. مردم از کسی که میشناسند، دوست دارند و مورد اعتمادشان هست خرید میکنند. اگر شخص اصلیای که پشت کسب و کار است را نشناسند هیچوقت به چنین ذهنیتی دست نخواهند یافت.
وقتی اصالت داشته باشید، از هر کس دیگری که سعی دارد مانند دیگران باشد متمایز خواهید بود. اگر ایدهای برای شخص دیگری است، این امر را تصدیق کنید. استراتژی را بگیرید و آن را خاصِ خود و کسب و کارتان کنید. اگر حقیقت را بگوئید مردم بیشتر بهتان احترام میگذارند. متاسفانه، امروزه چنین امری در کارآفرینی نادر است.
۳- تمرکز خود را با شنیدن در مورد «روش ها و ابزارهایی که باید استفاده شوند» از دست ندهید.
رشد جمعیت با خود نوع جدیدی از دسترسی به مردم، دانش و استراتژی ها را فراهم کرده است. میتوانید هر روزه یک نفر را ببینید که درمورد آخرین استراتژی ها، نرم افزارها و یا سخت افزارهایی که حتما باید در کسب و کارها استفاده شود، صحبت میکند و پست میگذارد. همیشه شبکه اجتماعی و چه و چهی جدیدی برای پیوستن وجود دارد. قبل از اینکه خودتان نیز بفهمید وقت تان را صرف کاری کردهاید که به رسیدن به اهدافتان کمکی نمیکند.
یکی از معیارهای موفقیت، توانایی شما در گلچین کردن است. همیشه یک وسیله یا شبکه اجتماعی یا استراتژی جدید وجود خواهد داشت، اما این بدین معنا نیست که برای کسب و کار شما یا جایی که تمرکزتان باید باشد، مناسب است. هرچیزی مکان و زمان خود را دارد و عمیقاً مهم است که هیچگاه تعادل خود را از دست ندهید. بر روی چیزی که به گامهای بعدیتان کمک میکند تمرکز کنید. تمرکزتان روی یک چیز باشد. تمرکزتان روی چیزی باشد که بیش از همه به مشتریانتان کمک میکند.
۴- وقتی قبول میکنید که به یک مشتری در حل مشکلش کمک کنید، ثابتقدم باشید.
در آخرِ کار و در نهایت، کمک گرفتن کسی به خاطر حل مشکش، دلیل اصلی همکاری او با شماست. اگر کسب و کارتان نوعی مشکل را حل نکند، مدت زیادی در بازار باقی نخواهید ماند. هزاران چیز مختلف برای تمرکز وجود دارند و باید در کسب و کار انجام شوند. وقتی تمرکزتان بر روی نیازهای مشتری باشد متمایز خواهید بود. گوش کنید و ببینید که بزرگترین مشکل مشتری هایتان چیست و چه چیزی مسبب آن میشود و سپس برای کمک به آنها استراتژی تعیین کنید.
کسب و کار نباید الزاماً پیچیده باشد. رقیبتان لازم نیست کسب و کاری را که باید برای شما باشد را در دست بگیرد. به کسی که هستید و رویایتان برای کسب و کار خود وفادار باشید. تمرکزتان را روی مشتری بگذارید و به چیزی که تبلیغ میکنید احترام بگذارید. کسب و کاری خواهید ساخت که رشد متوالی را تجربه خواهد کرد.
کسب درآمد . کسب درآمد از اینترنت. افزایش درآمد. اینترنت . تمایز در کسب و کار . کارآفرینی . کسب و کار جدید . متمایز بودن
رقابت در کسب درآمد و خلع سلاح رقبای بزرگ در کسب و کار
همان طور که گفته شد، یک رقیب بزرگ کسب و کار میتواند برای کار و کاسبی شما خیلی خوب باشد. اگر قرن حاضر به نوبهی خودش خردهفروشهای بزرگی آورده است، بررسیها نشان میدهند که کسب و کارهای کوچک هم میتوانند انتقام خودشان را از بزرگترهای بازار کاسبی بگیرند. این موضوع خلع سلاح کردن رقیب بزرگ کسب و کار در هر صنف و فعالیتی را اخیرا برخی پژوهشهای پروفسورهای دانشگاههای جورجتون و هاروارد بررسی کرده است.
در یک مجموعه بررسیها، پژوهشگران تأثیر رقیب بزرگ را بر اشتیاق مشتریان به فروشگاههای کوچکتر مشاهده کردند. یافتههای آنان حاکی از این بود که کارآفرینانی که قواعد بازی را بلد هستند و درست بازی میکنند قادرند کاملا خلاف تواناییشان رفتار کنند و برای دستیابی به موقعیت موفق، خودشان را یک توسریخورده (underdog) مستحق پشتیبانی نشان دهند.
من با یکی از این پژوهشگران، نیرا پاهاریا، پروفسور دانشکدهی کسب و کار دانشگاه جورجتون، دربارهی تأثیر، توسریخوری و این که چهطور کارآفرینان میتوانند بیشترین بهره را از آن ببرند، صحبت کردم.
پژوهش شما نشان داد که در واقع برای کسب درآمد یا کارآفرین کوچک خوب است که نشان دهد مستقیما با رقیب بزرگترش رقابت میکند. میتوانید توضیح دهید؟
آنچه ما یافتیم این است که قطعا خوب است که تأکید کنید یکی از رقیبانتان بسیار قدرتمندتر از شما است. مردم دوست دارند که از یک توسریخورده حمایت کنند. وقتی شما خودتان را در چنین موقعیتی قرار دهید، به مشتریان حق انتخاب میدهید که از یک چارچوب صرفا اقتصادی بیرون بیایند و به سوی یک پرسش اساسی بروند. این که مشتریان میخواهند از چه کسی حمایت کنند و چرا، به تصمیم آنها برای خرید افزوده میشود.
وقتی استارباکس را کنار یک کافیشاپ مستقل میبینید این که از کجا خرید کنید معنایی بیشتر از «قهوه میخواهم»دارد. این یعنی «آیا من میخواهم از یک کسب و کار کوچک حمایت کنم و انسانیت به خرج دهم؟»
من فکر میکنم مردم به قلدری و گردنکلفتی حساساند و احساس میکنند در حقشان قلدری شده است، و این به احساسشان دربارهی شرکتها هم برمیگردد. و یک شرکت بزرگ به راحتی قلدر و گردنکلفت به نظر میرسد.
چهطور یک کسب و کار کوچک با کسب درآمد محدود میتواند رقابتاش با یک شرکت بزرگتر را نشان دهد، بدون آن که به نظر برسد سر جنگ دارد یا دنبال ترحم است؟
همیشه باید مراقب باشید، برای این که نمیخواهید مشتریانتان احساس کنند دارید با آنها بازی میکنید. نتیجهی این احساس همیشه معکوس است.
راههایی برای آن وجود دارد. کتابفروشی که ما بررسی کردیم، از مسیر و بازاریابی مختص به خودش بیرون آمد تا تأکید کند که آمازون را در مقابلاش دارد. آنها ویدئوهای کوچک زیادی ساختند و سعی کردند خودشان را بیشتر از یک موسسهی فرهنگی نشان دهند.
آیا با تأکید بر رقیب بزرگترتان اینطور به نظر نمیرسد که دارید اعتراف میکنید نمیتوانید در قیمت یا پسند مشتریان با او رقابت کنید؟
من فکر میکنم که بیشتر مردم درک میکنند با وجود انواع فروشگاهها، که میتوانید دقیقا همان چیزی را که میخواهید به صورت برخط هم بخرید، یک شرکت کوچکتر احتملا به سوی رقابت قیمتی نمیرود.
برخی مطالعاتتان بر مجاورت تمرکز دارند و این که تأثیرات داشتن یک رقیب بزرگ وقتی بیشتر است که این رقیب واقعا نزدیکتان باشد_ مثلا آن سوی خیابان. کسب و کارهای برخط از پژوهش شما چه میتوانند بیاموزند؟
این کمی سختتر است. اما باید سعی کنید با روایت این داستان، بر موقعیت رقابتیتان تأکید بگذارید. شما همیشه میخواهید داستانی از توسریخوریتان بگویید. توسریخوری اساس این داستان است. شما باید بیشترین بهره را از کمترین چیزها بگیرید و تسلیم نشوید. روایت توسریخوری برای مردم بسیار قانعکننده است. دربارهی همهی واقعیتهایی که تلویزیون نشان میدهد فکر کنید. تقریبا نوعی از این روایت توسریخوری را در آمریکن آیدل میبینید، چون مردم دوستش دارند.
هیچ بحثی نیست که باید محصول خوب و قیمت مناسب داشته باشید. موضوع این است که اگر توسریخورده باشید راه بدون هزینهای برای سودآوری از مشتریان دارید، پس چرا انجاماش ندهید؟
کسب درآمد . افزایش درآمد . آموزش کسب درآمد. خرده فروشی . رقابت . رقیب کسب و کار . کسب و کار . مشتری
آموزش ایجاد یک ارزش پیشنهادی در کسب درآمد
بعدازآنکه فرصت ارزشمندی پیدا کردید، گام بعدی در اغلب موارد ایجاد یک ارزش پیشنهادی متقاعدکننده است.
بهعنوان یک سرمایهگذار خطرپذیر که تعداد زیادی از کارآفرینان به او مراجعه میکنند، همواره با افراد نوآور در کسبوکارهای مورد نظرشان مشارکت داشتهام و به آنها در بررسی ارزش پیشنهادی کسب و کار همکاری کردهام؛ اما بسیاری از کارآفرینان به این دلیل دچار شکست میشوند که یک ارزش پیشنهادی موثر ارایه نمیکنند.
اگر قصد دارید سفر خود را از «ایده» به سمت یک «شرکت موفق» آغاز کنید، ارزش پیشنهادی چشمگیر جزو ضروریات این سفر است.
در مفهوم ساده، ارزش پیشنهادی عبارت است از گزارهای که توضیح میدهد چه مزیتی را برای چه کسی و از طریق کدام روش منحصربهفرد ارایه میکنید. ارزش پیشنهادی، خریدار هدف شما را به همراه مشکلی که میتوانید برطرف کنید نشان میدهد و وجه تمایز شما را با دیگران مشخص میکند. زمانی که برای ایجاد یک ارزش پیشنهادی مجابکننده اقدام میکنید، چهار گام زیر را در نظر داشته باشید: تعریف، ارزیابی، اندازه گیری و ساختن
تعریف مساله کمک میکند تا ارزیابی کنیم آیا مساله ارزش حل کردن دارد یا خیر
یکی از همکاران من به نام چارلز کترینگ (Charles Kettering) که او نیز سرمایهگذار است میگوید خوب بیان کردن مشکل، نیمی از حل آن است و بسیاری از کارآفرینان مرتکب اشتباه شده و مستقیما به سراغ راهحل میروند بدون آنکه ابتدا درک کنند مشکلشان چیست.
بخش مهمی از تعریف ارزش پیشنهادی، همان چیزی است که من آن را ۴UU نام گذاری کردهام. اگر پاسخ شما به بیشتر پرسشهای زیر «بله» باشد، در مسیر درستی به سمت ارایه ارزش پیشنهادی متقاعدکننده قرار گرفتهاید. در غیر این صورت، به فکر ارزیابی مجدد و اصلاح کسبوکار جدید خود باشید.
- آیا مشکل، غیرعملی است؟ آیا راهحل شما میتواند یک فرایند معیوب تجاری را اصلاح کند که در صورت عدم برطرف نشدن، پیامدهایی واقعی و قابل اندازه گیری داشته باشد؟ آیا درر صورت عدم رفع مشکل، کسی اخراج خواهد شد؟
- آیا حل مشکل، اجتنابناپذیر است؟ آیا این عامل مسالهساز، اجباری است که در حاکمیت یا کنترل نظارتی تاثیرگذار است؟ برای مثال، آیا عامل مساله، یکی از ملزومات اصلی برای حسابداری و رعایت قوانین است؟
- آیا مشکل اضطراری است؟ آیا مساله انتخابشده، یکی از اولویتهای شرکت است؟
- آیا مساله مورد اغماض قرار گرفته است؟ آیا با فقدان آشکار راهحلهای معتبر برای مساله موردنظر روبرو هستیم؟ روی خلاءهای بازار مربوطه تمرکز کنید. اگر پاسخ شما مثبتت است، بدین معناست که شما میدانید بازار برای حل مساله آمادگی لازم را دارد.
کیفیت مساله را مشخص کنید: آیا مساله انتخاب شده سیاه و سفید است؟
آیا مساله سیاه (BLAC) است (مخفف Blatant, Latent, Aspirational, Critical به معنی آشکار، ضمنی، آرمانی، بحرانی) و به فضایی سفید (WHITE) در بازار اشاره میکند و به شما اجازه میدهد روی فرصت بکری سرمایهگذاری کنید؟
در بازارهای فناوری B2B، باید در موقعیتی باشید که مشکلات آشکار و بحرانی را هدف قرار دهید، چراکه این مشکلات در مقایسه با مشکلات ضمنی و آرمانی، جدیتر میباشند. مشکلات آشکار و بحرانی، بر سر راه کسبوکار قرار میگیرند. این مشکلات، حرفه افراد و خوشنامی آنها را در معرض خطر قرار میدهند. مشکلات ضمنی، مشکلاتی هستند که بیان نشدهاند و این بدین معناست که این مشکلات اغلب به تبلیغاتی پرهزینهای نیاز دارند. مشکلات آرمانی اختیاری هستند و فروش محصول برای حل آنها در یک استارتآپ B2B بسیار دشوار است.
لازم به ذکر است که بسیاری از محصولات موفق B2CC بر اساس آشکارسازی نیازهای آرمانی ضمنی موفق شدهاند. فیسبوک مثال بسیار خوبی در این زمینه است. وقتی درباره این موضوع در کلاسها صحبت میکنم، دربارهی نیازهای مصرفکنندگان از طریق چارچوبهایی مانند هرم نیازهای مازلو صحبت میکنیم و به این فکر میکنیم که چه عاملی باعث موفقیت فیسبوک شده است و به این نتیجه میرسیم که دلیل موفقیت فیسبوک، پاسخ به نیازهای اجتماعی بدیهی ما بوده است.
مثال دیگر، شرکت Evernote و ارزش پیشنهادی آن است. هدف شرکت این است که «به مردم جهانن کمک کند تا همهچیز را به خاطر بسپارند، با یکدیگر به شکلی اثربخش ارتباط برقرار کنند و کارها راا انجام دهند.» کلکسیون بینظیر اپلیکیشنهای شرکت Evernote، از ذخیره افکار و عقاید تا ثبت تجربیات و کار اثربخش با دیگران، نظم و بهره وری را برای کاربرانش تسهیل کرده است.
منحصر به فرد بودن و قدرت متقاعد کنندگی محصول جدید خود را ارزیابی کنید
بعد از مشخص کردن مشکلی که قرار است حل کنید و سنجیدن میزان بحرانی بودن آن، از خود سوال کنید که محصول شما از چه نظر منحصربهفرد یا مجابکننده است؟
یک رویکرد مفید این است که از دیدگاه ۳DD به محصول جدید خود نگاه کنید: آیا محصول شما ترکیب منحصربهفردی از نوآوری ناپیوسته (Discontinuous innovation)، فناوری دفاع پذیر (Defensible technology) و مدل کسبوکار برهم زننده (Disruptive business model) است؟ و چه عاملی محصول شما را (نه تنها برای شما و همکارانتان، بلکه برای مشتریان مشکل پسند شما) مجابکننده میکند؟
– نوآوری ناپیوسته (Discontinuous innovation): مزایای تحول برانگیزی در مقایسه با محصولات موجود دارد چراکه از دیدگاه متفاوتی به مساله نگاه میکند.
– فناوری دفاع پذیر (Defensible technology): مالکیت فکری ایجاد میکند و میتوان آن را حفظ کرد تا مانعی برای ورود رقبا و مزیت رقابتی غیرعادلانه ایجاد شود.
– مدل کسبوکار برهم زننده (Disruptive business model): ارزش و مزایای هزینهای به همراه دارد که به تسریع رشد کسبوکار کمک میکند.
صرفا داشتن کالا یا خدمتی که سریع تر، ارزانتر و بهتر است، برای متقاعد کنندگی کافی نیست، بلکه باید آن را بر اساس ۳D ارزیابی کرد تا بتوان پتانسیل موفقیت را ایجاد نمود.
– با استفاده از نسبت گنج به رنج، مقبولیت بالقوه توسط مشتری را اندازه گیری کنید.
بیشتر کارآفرینان به اندازهای روی ویژگیهای محصول خود متمرکز میشوند که فراموش میکنند بررسی کنند که آیا یادگیری نحوه استفاده از محصول برای مشتریان ساده است یا آسان؛ بنابراین نسبت گنج به رنج، گنجی را که به مشتریان عرضه میکنید به نسبت رنج و هزینهای که مشتریان باید تقبل کنند اندازه گیری میکند. من بهعنوان یک سرمایهگذار، همواره به دنبال نوآوریهای برهم زننده از نوعی خاص هستم: یعنی فناوریهایی که مزایایی دارند که قاعده بازی را بر هم میزنند، اما کمترین تغییر را در محیطها و فرایندهای موجود ایجاد میکنند.
– ارزش پیشنهادی را ایجاد کنید
بعدازآنکه مراحل تعریف، ارزیابی و اندازه گیری را پشت سر گذاشتید، میتوانید وارد مرحله ایجاد ارزش پیشنهادی شوید. من برای این مرحله چارچوب زیر را توصیه میکنم. ارزش پیشنهادی شما درنهایت لازم است به شکل زیر طراحی شود:
برای (این دسته از مشتریان هدف مثل ……) که از (گزینههای موجود ……..) رضایت ندارندد محصول ما (محصول جدیدی با این مشخصات…….) است که (قابلیتهای کلیدی برای حل مساله مثل …….) را داراست بر خلاف (دیگر محصولات موجود در بازار مانند …….)
چهار مرحله به پایان رسید، اما عامل دیگری هم هست که از تمامی این مراحل مهمتر است و آن شما هستید.
فراموش نکنید که شما محور اصلی ارزش پیشنهادی کسبوکارتان هستید. شما چه مشکلاتی را با مهارتی بینظیر و منحصربهفرد درک میکنید؟ شما چه راهحلهایی را به شکلی بینظیر و منحصرر به فرد ارایه میدهید؟ شما چه نوع مدل کسبوکار بر هم زنندهای را میتوانید طراحی کنید؟ با خودتان بهعنوان یک رهبر فکری صادق باشید تا موفق شوید.
کسب درآمد . افزایش درآمد . ارزش پیشنهادی. ایده کسب درآمد. تمایز .مدل کسب و کار . منحصر به فرد بودن محصول . نوآوری
شناخت گرایشهای شبکههای اجتماعی برای کسب درآمد
همه از اهمیت و جایگاه شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها در عصر دیجیتال و زندگی روزمره مردم آگاه هستیم . شبکه های اجتماعی علاوه بر ایجاد انقلاب در عرصه ارتباطات موجب تحول شگرف در کسب و کار و رونق کسب درآمد آنلاین شده است. بسیاری از شبکه های اجتماعی اعم از اینستاگرام، فیسبوک، توئیتر، گوگل پلاس و لینکدین و یا پیام رسانهای مثل تلگرام، لاین و وایبر کسب و کار اینترنتی و بازاریابی اینترنتی را وارد عرصه جدیدی کردند کسب درآمد از این شبکه ها به شیوه های مختلف، میلیاردها دلار درآمد نصیب فعالان اقتصادی عرصه نت کرده است. کسانی که در عرصه بازاریابی فعالیت میکنند به خوبی میدانند که شبکههای اجتماعی به ابزار قدرتمندی برای بازاریابی تبدیل شدهاند. شما بهعنوان یک بازاریاب، گرایشهای شبکههای اجتماعی در سال جدید را چگونه پیشبینی میکنید؟ به طور خلاصه، مهمترین گرایشهای شبکههای اجتماعی عبارتند از:
۱- محتوای ویدئویی (به صورت زنده، ضبط شده و ۳۶۰ درجه)
۲- بازاریابی از طریق افراد بانفوذ
(Influencer Marketing)
۳- باتها (Bots)
کارهای زیادی وجود دارد که میتوانید و باید انجام دهید تا در سال ۲۰۱۷ در حوزه بازاریابی شبکههای اجتماعی به موفقیت دست یابید. مهمترین توصیه کارشناسان به شما این است که «مخاطب خود را درک کنید».تاکتیکها مهماند. آشنایی با محیط شبکههای اجتماعی مهم است. دادهها نیز حائز اهمیتاند. اما اگر واقعا بخواهید با کمک شبکههای اجتماعی، میزان مشارکت مشتریان و بازگشت سرمایه را افزایش دهید، باید این اصل را رعایت کنید: مخاطبان خود را بشناسید و به آنها پاسخگو باشید. این گرایش در بازاریابی سنتی جایگاهی ندارد، اما اگر برای بازاریابی شبکههای اجتماعی را انتخاب کردهاید، باید این اصل را آویزه گوش خود کنید. کارشناسان بازاریابی شرکتهای برتر دنیا، گرایشهای بازاریابی شبکههای اجتماعی در سال ۲۰۱۷ را اینگونه پیشبینی کردهاند:
هایدی بسیک، مدیر بازاریابی محصولات، ادوبی (Adobe)
ویدئو: ارائه محتوا از طریق ویدئو از جهات بسیاری موفقیتآمیز بوده اما مهمترین موفقیت آن در سال ۲۰۱۶ این بود که شبکههایی مثل فیسبوک توانستند رسانههای سنتی را از نظر میزان بازگشت هزینه تبلیغات (ROAS) به چالش بکشند. رویدادهای مهم تلویزیونی به مرور از رونق میافتند و جای خود را به کلیپهای کوتاه اینترنتی میدهند. در سال ۲۰۱۷، گرایش مشتریان نسبت به ویدئوها افزایش خواهد یافت و شبکههای اجتماعی، امکان دسترسی آسان به ویدئوها را برای کاربران فراهم خواهند کرد.
اندازهگیری: شبکههای اجتماعی به مهمترین کانال بازاریابی تبدیل شدهاند. پس زمان آن رسیده که تاثیر استفاده از این شبکهها بر بازگشت سرمایه را اندازهگیری کنیم. به این منظور، سازندگان تبلیغات باید علاوه بر استفاده از دادههای سایر کانالها (مثل وبسایتها یا تبلیغات تلویزیونی)، به جمعآوری دادههای مرتبط با شبکههای اجتماعی نیز بپردازند.
کندال برد، مدیر شبکههای اجتماعی
Collegis Education
همزمان با آغاز سال ۲۰۱۷، چند گرایش مهم در عرصه بازاریابی شبکههای اجتماعی در حال گسترش است که مهمترین آنها، ویدئوها هستند. در شبکههایی مثل اینستاگرام و فیسبوک، حالا امکان آپلود ویدئوهای زنده و آنی وجود دارد و بازاریابان میتوانند به شکلی کاملا متفاوت، غیررسمی و «خودمانی» با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند. به این ترتیب، مخاطب احساس میکند که در کنار شماست و هر آنچه تجربه میکنید، با شما تجربه میکند. شما میتوانید با آپلود ویدئوهای زنده، مشتریان را به پشت صحنه کسبوکارتان ببرید. شرکتهایی که در این زمینه خلاقانه عمل کردهاند:
شرکت آرایشی بهداشتی برچباکس و تجربه «زنده از فیسبوک»: این شرکت از طریق ویدئوهای زنده در فیسبوک، بسته محصولات خود را معرفی میکند و نحوه استفاده از آنها را به کاربران نشان میدهد.
وبلاگ غذای اینسپایرلایزد (Inspiralized): مدیر این سایت تبحر خاصی در مدیریت شبکههای اجتماعی دارد و تمرکز اصلیاش، روی علایق فالوورهایش است. او در صفحه اینستاگرام وبلاگش، ویدئوهای کوتاه مربوط به زندگی شخصیاش را به اشتراک میگذارد اما اسنپچت (Snapchat) را به معرفی محصولات و آموزش اختصاص داده است.
لیزا بایر، سخنگو، نویسنده و مشاور «بایرگروپ» در سال ۲۰۱۷
از بازاریابان و برندها انتظار میرود کارهای بیشتری را در مدت زمان کمتری انجام دهند. به نظر من، امسال سال «سندرم استرس شبکههای اجتماعی» است. همه میکوشند از تحولات جا نمانند و با سکوها، تاکتیکها و ابزارهای جدید آشنا شوند. مفاهیم جدید، مثل «واقعیت مجازی» (Virtual Reality)، واقعیت افزوده (Augmented Reality) و واقعیت ترکیبی (Mixed Reality) به سرعت در حال شکل گرفتن هستند و همین، خواب را از چشمان بازاریابان ربوده است.در سال ۲۰۱۷، ایجاد توازن میان زندگی شخصی و فعالیتهای آنلاین باید در اولویت بازاریابان قرار بگیرد. این روزها برندها در دو یا چند شبکه اجتماعی دارای حساب کاربری هستند. مدیریت این حسابها زمانبر است و مسوول مربوطه، گاه مجبور میشود پس از پایان ساعات کاری، همچنان به فعالیت آنلاین خود ادامه دهد. به این ترتیب انرژی او تحلیل میرود و توازن زندگیاش بر هم میخورد. بازاریابان میتوانند با بهرهگیری از سایتهایی مثل بافر (Buffer)، هوتسوت (Hootsuite) یا اسپروت سوشال (Sprout Social) فعالیت خود را در شبکههای اجتماعی مدیریت کنند. مثلا با استفاده از بافر میتوانید ترتیبی بدهید که پستی را که همین حالا در فیسبوک به اشتراک گذاشتهاید، مثلا دو هفته دیگر، ساعت هفت صبح در توییتر به اشتراک گذاشته شود.
محتوای برتر: در سال ۲۰۱۷، محتوا به تنهایی کارساز نیست. برندهایی در عرصه رقابت باقی خواهند ماند که برای تهیه محتوا، روی افراد با استعداد سرمایهگذاری و محتوای خود را به سبکی کاملا ژورنالیستی ارائه کنند.
خلاقیت و جاذبههای بصری:این روزها، برای تولید محتوا نیازی نیست که دورههای تخصصی گرافیک یا تدوین را بگذرانید. اخیرا اپلیکیشنهایی با هدف قدرتمندسازی کسبوکارهای کوچک و افراد غیرمتخصص طراحی شدهاند که با کمک آنها میتوانید به مخاطبان خود محتوایی جذاب ارائه کنید. از جمله این اپلیکیشنها، ادوبی اسپارک است که با کمک آن میتوانید ویدئو بسازید. کانوا (سایت طراحی گرافیک آنلاین) و اپلیکیشن پابلو (اپلیکیشن طراحی گرافیک سایت بافر) نیز دو نمونه دیگر هستند. با رواج این نرمافزارها، جاذبههای بصری وارد فاز جدیدی شدهاند. به عکسها و فیلمهای آرشیوها اکتفا نکنید. برای آن که در این رقابت حرفی برای گفتن داشته باشید، باید دست به کار شوید و خودتان فیلم و عکس طراحی کنید.
جفری کولن، طراح ارتباطات، مایکروسافت
مدیریت ارتباط با مشتری (CRM):مدیریت ارتباط با مشتری از طریق شبکههای اجتماعی، سالهاست که در سازمانها رواج دارد اما حالا به یکی از روشهای بازاریابی تبدیل شده است. اگر ارتباط با مشتریان را به درستی مدیریت کنید، نام شرکت شما بر سر زبانها خواهد افتاد. آنها از شما صحبت خواهند کرد و بدون اینکه از آنها بخواهید، درباره شما تبلیغ خواهند کرد. این همان بازاریابی «دهان به دهان» (Word of Mouth) است. در سال پیش رو، اقتصاد شهرت (Reputation Economics) را دست کم نگیرید. حامیان این ایده معتقدند هر چه شهرت و اعتبار یک شرکت نزد مردم بیشتر باشد، سودآوری سازمان بیشتر است. یکی از ملاکهای مردم برای انتخاب یک محصول، شهرت و اعتبار آن است. بسیاری از شرکتها این حقیقت را نادیده گرفته و نه تنها مشتری جدیدی جلب نکرده، بلکه مشتریان فعلی خود را نیز از دست دادهاند.
ملیسا فاخ، مدیر انجمنهای اجتماعی
Pubcon.com
در سالهای اخیر ارائه خدمات به مشتریان از طریق شبکههای اجتماعی، گسترش چشمگیری داشته و این روند در ۲۰۱۷ نیز ادامه خواهد داشت. این روزها مردم بیشتر فعالیتهای روزمره خود را از طریق موبایلها انجام میدهند و اگر از نحوه خدماترسانی شما ناراضی باشند، اعتراض خود را از طریق موبایلها در شبکههای اجتماعی مطرح میکنند. برای مدیریت این شکایتها:
۱. ساعاتی را به پاسخگویی به کاربران اختصاص دهید. فیسبوک به آپشنی مجهز شده که بهترین زمان پاسخگویی به کاربران را نشان میدهد.
۲. افرادی را برای رسیدگی به سوالات و شکایات آنلاین انتخاب کنید که به هیجانات خود مسلط باشند. ۳. مدیران ارشد سازمان باید توجیه شوند که ارائه خدمات به مشتریان از طریق شبکهها مهم است و نیازمند منابع مالی و انسانی است.
ربکا مورتاگ، بنیانگذار و مدیر ارشد استراتژی، کارنر بلو مارکتینگ
در سال ۲۰۱۷، رقابت بر سر تعداد لایکها، فالوورها و طرفداران کمرنگ خواهد شد و بازاریابان در شبکههای اجتماعی، روی موضوع مهمتری تمرکز خواهند کرد: ارتباط با کاربران آینده شبکههای اجتماعی در گرو ارتباطات است. هرچه ارتباطات طولانیتر باشند، میزان بازگشت سرمایه بیشتر است. فالوور، طرفدار یا کاربری که هرگز با برند شما در ارتباط نبوده، فاقد ارزش است. پایداری برند را میزان سوددهی آن تعیین میکند، نه تعداد مخاطبان در شبکههای اجتماعی. آنچه مهم است این است که بتوانید در قلب و ذهن مخاطبان نفوذ کنید.
قبایل، اجتماعات و جمعیتها: شبکههای اجتماعی دارای یک پتانسیل قدرتمند هستند که اگر آن را کشف کنید، نهتنها میتوانید با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید، بلکه تک تک آنها نیز با یکدیگر در ارتباط خواهند بود.مردم نمیخواهند با کسبوکارها «فقط» مبادله اقتصادی کنند. آنها دوست دارند با «صاحبان» این کسبوکارها در «ارتباط» باشند. یک بار دیگر به صحت این جمله پی میبریم که انسان یک موجود اجتماعی است. نسل آینده شبکههای اجتماعی، میان مشتریان و برندها ارتباطی ایجاد خواهد کرد با شفافیت و قابلیت دسترسی بیشتر. به این ترتیب طرفین احساس میکنند که به یکدیگر تعلق دارند.
جس استایلز، مدیر ارشد بازاریابی در بازارهای نوظهور، Ringier Ag
ایجاد یک چتبات برای توزیع محتوا:شبکههای اجتماعی سنتی، مملو از الگوریتمها و تبلیغات هستند. این روزها، جوانان نسل هزاره و حتی سایر نسلها رویکرد اشتراکگذاری محدود (Narrowcasting) را به اشتراکگذاری کلان (Broadcasting) ترجیح میدهند و مایلند محتوای خود را در گروههای کوچکتر یا حتی در قالب چتهای دو نفره منتقل کنند. یک چت بات (ChatBot) به شما این امکان را میدهد تا پیام خود را شخصیسازی کنید و آن در قالب یک چت دو نفره به مخاطب ارسال کنید. این روش در مورد مخاطبانی کاربرد دارد که نه با ایمیل سر و کار دارند و نه تمایلی به دانلود اپلیکیشنها.
گرایشهای شبکههای اجتماعی در سال جدید از نگاه سایت بافر: سال ۲۰۱۶، سال یکپارچه شدن شبکههای اجتماعی بود. پیش از آنکه اسنپچت، قابلیت مموریز را معرفی کند، بیشتر محتوایی که افراد به اشتراک میگذاشتند، مربوط به همان لحظه بود. اینستاگرام کاملا برعکس بود. قبل از آنکه قابلیت استوری به اینستاگرام اضافه شود، بسیاری از ما تنها عکسهای از قبل آماده شده و به اصطلاح «اتو کشیده» خود را در این محیط به اشتراک میگذاشتیم اما پس از استوری، محتوای اینستاگرام تا حدی شبیه اسنپچت شد. به همین ترتیب، مرز میان شبکههای اجتماعی به مرور محو میشود. مثالهای دیگر در این رابطه: یوتیوب قصد دارد چند «قابلیت اجتماعی» را به سایت خود اضافه کند تا افراد بتوانند عکس و متن به اشتراک بگذارند (درست مثل فیسبوک). فیسبوک در حال آزمایش قابلیت «پیامهای محوشدنی» است (مثل اسنپچت).
فیسبوک و قابلیتهای Marketplace و Masquerade: در اکتبر سال گذشته، فیسبوک با رونمایی از marketplace امکان خرید و فروش را برای کاربران فراهم کرد. این شبکه اجتماعی همچنین با خرید نرمافزار تغییر چهره Masquerade، فیلترهایی را در اختیار کاربران قرار داد تا بتوانند ویدئوهایی شبیه اسنپچت بسازند.
واقعیت افزوده: سال گذشته، اسنپچت و پوکمونگو با بهرهگیری از لنزها و فیلترهای سلفی، توجه بسیاری از مردم دنیا را به تکنولوژی «واقعیت افزوده» معطوف کردند. شما حالا میتوانید یک یا چند آیتم مجازی را به کادر عکس خود اضافه کنید. مثلا هنگام سلفی گرفتن، برای خودتان یک عینک یا کلاهگیس مجازی بگذارید. اما این قابلیت تنها جنبه سرگرمی ندارد. شرکت لوازم خانگی «آیکیا» با طراحی یک اپلیکیشن، از این تکنولوژی به بهترین نحو بهره برده است. فرض کنید به تازگی اسبابکشی کردهاید و قصد دارید لوازم خانگی خود را از آیکیا خریداری کنید. کافی است اپلیکیشن Ikea Catalog را نصب کنید و با انتخاب مبلمان موردنظر خود، از دریچه دوربین گوشی هوشمندتان، ببینید که آیا این مبلمان برای منزل شما مناسب است یا خیر. در واقع شما آیتمها را انتخاب میکنید و این اپلیکیشن، آنها را به صورت مجازی برای شما چیدمان میکند. مارک زوکربرگ نیز در یکی از سخنرانیهای خود به اهمیت این تکنولوژی اشاره کرده است.
اینستاگرام و ابزارهای کسبوکار: اینستاگرام که زیرمجموعه فیسبوک است، در سال ۲۰۱۶ مورد توجه بسیاری از صاحبان کسبوکارها قرار گرفت. اخیرا این اپلیکیشن به چند ابزار مهم کسبوکار مجهز شد. حالا به لطف این ابزارها، صاحبان کسبوکارها میتوانند تجربه بهتری از فعالیت آنلاین خود داشته باشند. از جمله این ابزارها، دکمه تماس است.
با لمس این دکمه شما میتوانید به اطلاعات تماس پیج مربوطه، مثل ایمیل یا شماره تلفن دسترسی پیدا کنید. یکی دیگر از این ابزارها، Promote است. در گذشته کاربران اینستاگرام برای تبلیغات ناچار بودند از اپلیکیشنهای دیگر استفاده کنند اما حالا با کمک Promote میتوانید پس از طی کردن یک فرآیند کوتاه، پستهای خود را به تبلیغات تبدیل کنید. ابزار Insights نیز به شما این امکان را میدهد تا صفحه خود را از نظر آماری آنالیز کنید و به اطلاعاتی مثل میزان مشارکت کاربران، میزان بازدید از وبسایت و سن، جنسیت و موقعیت جغرافیایی کاربران دست پیدا کنید. همچنین در نوامبر سال گذشته، اینستاگرام اعلام کرد که بهزودی قابلیت خرید به این اپلیکیشن اضافه خواهد شد.
کسب درآمد . افزایش پول. پول ساز .Bots . ابزار شبکه اجتماعی. اینستاگرام. بات تلگرام. بازاریابی اینترنتی. شبکه اجتماعی. کسب و کار. واقعیت افزوده
مطالب مشابه بازاریابی و کسب درآمد از شبکه اجتماعی:
آموزش سئو و بهینهسازی سایت در رسانههای اجتماعی
دلیل موفقیت شبکه اجتماعی توییتر Twitter
میزان تلاش در شبکههای اجتماعی برای کسب درآمد